یک: آنقدری که ساکت الهامی در این سالها به استقلال زجر داده و آنها را از جام دور کرده، هیچ مربی دیگری به آبیها زجر نداده است. سکانس اول در مشهد بود شهریور ۹۹ و فینال جام حذفی که با تراکتور استقلال را برد و قهرمان حذفی شد، سکانس دوم فروردین ۱۴۰۱ در ورزشگاه آزادی اتفاق افتاد که با نساجی، استقلال را از جام حذفی خارج کرد. سکانس سوم هم روز جمعه در ورزشگاه وطنی قائمشهر!
دو: ساکت برای متوقف کردن استقلال یک راه حل ساده داشت، بستن کنارههای زمین. البته همه تیمها این ضدتاکتیک را میدانند اما اجرای بینقص آن مهم است که نساجی تیم کماشتباهی بود. آنها از بازی یک مساوی میخواستند که به آن رسیدند.
سه: استقلال برای گلزنی تیمی تکبعدی است. آنها در ارسالها و سانتر از جناحین و استفاده از توپهای سوم بهترین تیم لیگ هستند. اما وقتی تیم حریف آنها را ببندد استقلال به بنبست میخورد . این اشکال بزرگ در قائمشهر خیلی به چشم آمد، شما به گلهای پرسپولیس در قائمشهر دقت کنید که از چه روشی به دست آمد جواب سؤال را پیدا میکنید.
چهار: این سرشاخ شدن با کمیته داوران برای استقلال چه سود و آوردهای داشته که کادر فنی و مجموعه استقلال مدام در حال مصاحبه و بیانیه علیه کمیته داوران است؟ جز اینکه از نظر روانی نگاه منفی در ناخودآگاه داوران ایجاد میکند؟ با این که گفته بیژن حیدری میتوانست پنالتی روی آرش رضاوند را بگیرد اما چند کارشناس هم گفتند صحنه پنالتی نبوده است. در واقع مشکل استقلال در قائمشهر فقط داوری نبود.
پنج: یک نمایش بزدلانه برای تیمی که در صدر جدول قرار دارد و همه چیز دست خودش است ثمره ۹۰ دقیقه سردرد در قائمشهر بود. سال ۸۱ انزلی در استان گیلان آرزوهای قهرمانی را شست و حالا مازندران و شهر قائمشهر این نقش را برعهده گرفت. استقلال طبق معمول سر بزنگاهها و جایی که نباید وا بدهد وا داد با این تفاوت که هنوز دو بازی باقی است و نباید ناامید باشد.
شش: مصاحبه جواد نکونام و بیان جملات همیشگی اینها نمیخواهند ما قهرمان بشویم و این حرفها آب سردی بود بر پیکر استقلال. در حالی که چیزی هنوز تمام نشده و این استقلال فردا با گلگهر بازی دارد و باید از نظر روحی بازیابی شود و برگردد.
هفت: وقتی پرسپولیس در تهران سه گل عقب بود انگار استقلال دیگر نیازی نمیدید به آب و آتش بزند. در حالی که قرمزها چهار گل میخواستند و به آن رسیدند و استقلال برای حفظ صدر فقط به یک گل نیاز داشت و به آن نرسید. اگر بین نیمه به بازیکنان استقلال میگفتند پرسپولیس سه بر صفر جلو است شاید نیمه دوم استقلال به گل میرسید.
هشت: سید حسین حسینی بیکارترین استقلالی میدان بود، این عقب بازی کردن بیش از حد نساجی میتوانست به برگ برنده آبیها تبدیل شود اما جایی که استقلال به تنوع در حمله نیاز داشت ارسالهای بد و بیجهت بازی را مطابق میل ساکت پیش برد.
نه: وقتی یک قضیه یک بار باشد اتفاق است، وقتی دو بار باشد اتفاق است، ولی وقتی بارها و بارها و سالها و سالها تکرار میشود دیگر اتفاق نیست و ریشه در مسایل ذهنی و روانی دارد. سؤال مهم این است که چرا استقلال این همه جام را در لحظات آخر از دست داده؟ (البته که هنوز فصل تمام نشده است.)
ده: نقش جواد نکونام از این جا به بعد خیلی مهم است، برگرداندن تیمی که جام در مشتش بوده و به رقیب بفرما زده هنر میخواهد و البته کمک شمس آذر و مس رفسنجان. باید ببینیم آیا در پایان لیگ جواد نکونام فریاد میزند: سعیددقیقی یا محرم نویدکیا خیلی مردی یا جام مطابق معمول به اردوگاه قرمزها میرود؟
گزارش از پیمان خنافری/ پایگاه خبری فوتبالی