اكبريان: ديگر از كنار افراد سيگاری هم رد نمی شوم/ فرهاد جوهر مربیگری را دارد

اكبريان: ديگر از كنار افراد سيگاری هم رد نمی شوم/ فرهاد جوهر مربیگری را دارد

وب سایت رسمی فوتبالی- بازیکن اسبق استقلال از روزهای سخت زندان می گوید.

به گزارش فوتبالی و به نقل از خبر ورزشی، گاهی ‌اوقات ‌آدم ‌با ‌يك ‌اشتباه ‌صفر ‌می‌شود ‌نه ‌نوزده.‌ گاهی ‌اوقات ‌تاوان ‌برخی ‌خطاها،‌ سپيد ‌شدن ‌موها ‌و‌ انتظار ‌برای ‌پايان ‌دورانی ‌تلخ ‌است.‌ زمانی ‌فرا می‌رسد ‌كه‌ دلت ‌می‌خواهد ‌همه ‌چيز ‌را ‌جبران ‌كنی ‌و ‌آن ‌زمان‌ عقربه‌های ‌ساعت ‌گويی ‌روی ‌اعصابت ‌رژه ‌می ‌روند.‌ اين‌ها‌ وصف ‌حال ‌علی ‌اكبريان ‌است.‌ مهاجم ‌اسبق ‌استقلال ‌و پرسپوليس ‌كه ‌با ‌يك ‌اشتباه ‌بزرگ ‌زندگی‌اش ‌در ‌مسير‌ ديگری ‌قرار ‌گرفت ‌و ‌حالا ‌چشم ‌انتظار ‌حكم ‌آزادی،‌ در‌ آغوش ‌گرفتن ‌فرزند ‌و ‌جبران ‌گذشته ‌است.‌ اكبريان ‌ديروز ‌از‌ داخل ‌زندان ‌رؤيای ‌آزادی‌اش ‌را ‌ترسيم ‌می‌كرد ‌و ‌با ‌حسرت ‌و‌ اميد ‌از ‌تحقق ‌آينده ‌خوبی ‌كه ‌دلش ‌می‌خواهد ‌برای ‌خانواده‌اش‌ رقم ‌بزند،‌ برايمان ‌گفت.

‌‌‌روند ‌آزادی ‌شما ‌به ‌كجا ‌رسيد؟
روند پرونده ام در حال طی کردن مسیر اداری است. یک قانون وجود دارد به نام "ادغام" باید دو قاضی محترم شعبه اجرای احکام نظر مساعد بدهند تا پرونده یکی شود. یک پرونده در تهران است و دیگری در کرج. تا امروز اهالی قوه قضاییه انصافاً در حقم لطف کرده اند و امیدوارم این بار هم بزرگواری کنند تا زودتر آزاد شوم. حتماً این عزیزان خودشان پدر هستند و می دانند دور بودن از فرزند چه طعم تلخی دارد. البته علی آقای پروین هم پیگیر پرونده ام است. اگر عید قربان عفو شوم، به احتمال زیاد روند آزادی ام تسریع می شود.

‌‌‌قبول ‌داری ‌خود ‌شما ‌هم ‌مقصر ‌بودی؟‌

بله، اشتباه کردم و 10 سال از زندگی ام را به باد دادم ولی واقعاً تنبیه شدم. الان پشیمانم و می خواهم گذشته ام را جبران کنم. الان 10 سال است در بندم. حتی 10 دقیقه زندانی بودن هم تلخ است چه رسد به 10 سال. من بزرگ شدن دخترم را ندیدم. مدرسه رفتنش را ندیدم. مسئولان به من اعتماد کنند و حکم عفو به من بدهند، مطمئن باشند روسفیدشان می کنم. می خواهم آزاد شوم و زندگی ام را دوباره بسازم. شک نکنید اگر آزاد شوم، دیگر هرگز اشتباه قبلی را تکرار نمی کنم.

‌‌پس ‌خوشبختانه ‌عزم ‌خودت ‌را ‌جزم ‌كرده‌ای ‌ديگر ‌سراغ‌ خلاف ‌نروی؛‌ درست ‌است؟
خلاف؟ اصلا شما بگو یک نخ سیگار. به خدا در این 10 سال مصیبتی کشیدم که نگو و نپرس. بزرگ شدن دخترم را ندیدم، مدرسه رفتن و قد کشیدنش را ندیدم. برای حل مشکلاتم به هر کس و ناکسی زنگ زدم و رو انداختم. از روزی که آزاد شوم، حتی از کنار آدم های سیگاری هم رد نمی شوم چه رسد به اینکه دوباره سراغ رفقای ناباب بروم.

‌‌فوتبالی‌ها ‌پيگير ‌كارهايت ‌هستند؟
بله، بعضی از آنها واقعاً بامعرفت هستند. از علی پروین گرفته تا میرشاد ماجدی، رضا شاهرودی، جواد زرینچه، داریوش مصطفوی، مهدی هاشمی نسب، علی دوستی، علی نیکجو، سعید شیرینی، کاظم اولیایی، مهدی محمدنبی، هادی آهنگران و... این بزرگواران واقعاً کمک حال خانواده ام و خودم شده اند و سراغم را می گیرند. به من وعده هم داده اند هر وقت آزاد شدم، زیر بال و پرم را می گیرند و نمی گذارند بیکار بمانم. باور کنید الان بیشتر از آنکه دغدغه پول داشته باشم، نگران آبروی خودم هستم. می خواهم وقتی بیرون آمدم، طوری رفتار کنم که برای خودم دوباره آبرو و شخصیت جمع کنم و آنقدر آدم خوبی باشم که مردم علی اکبریان جدید را ببینند، نه آن کسی که اشتباه کرد و زندانی شد. کاری می کنم زندان رفتنم از یاد همه برود.

‌‌‌دلت ‌برای ‌استاديوم ‌آزادی ‌تنگ ‌نشده؟

مگر می شود تنگ نشده باشد؟ جوانی ام در استادیوم ها گذشت. در ورزشگاه آزادی کلی خاطره دارم. دلم می خواهد دو اتفاق مهم و شیرین برایم رخ بدهد. اول اینکه دست دخترم را بگیرم و با هم در خیابان قدم بزنیم و دوم اینکه یک بار دیگر استادیوم آزادی را از نزدیک ببینم.

‌‌‌خبر ‌داری ‌كه ‌فرهاد‌مجيدی،‌ همبازی ‌سابقت ‌سرمربی‌ استقلال ‌شد؟
بله، خوشحالم که فرهاد آمد. هر بازی که مجیدی را روی نیمکت به عنوان سرمربی استقلال می دیدم، انگیزه ام برای اینکه دعا کنم تیم پیروز شود، بیشتر می شد. فرهاد جوهر مربیگری را دارد ولی سرمربیگری استقلال در این مقطع برایش زود است. می ترسم بسوزد. او باید چند سال دیگر دستیاری کند تا آبدیده و باتجربه شود.

‌‌به ‌نظرت ‌سرمربی ‌خارجی ‌به ‌كار ‌استقلال ‌می‌آيد‌ یا ‌اينكه‌ بروند ‌سراغ ‌گزينه ‌داخلی؟
با احترام به همه سلایق، معتقدم در این مقطع سرمربی خارجی کمک چندانی به استقلال نمی کند. استقلال یکی مثل امیر قلعه نویی را می خواهد. مردی که خودش قوی باشد و کادر فنی مقتدری هم کنارش بچیند. دوره منصوریان با وجودی که بازیکنان خوب و سرمربی شایسته ای داشتیم، موفق نشدیم و دلیل آن نیز این بود که کادر دستیارانش بسیار محترم بودند ولی نتوانستند به علیرضا کمک کنند. شما به استقلال سال 76 نگاه کنید؛ آن تیم قهرمان شد چون مرحوم حجازی هم خودش قوی بود و هم اینکه کادر دستیاران خوبی داشت.

‌‌‌...‌و ‌حرف ‌آخر؟
در روزگاری که پول نبود، من برای استقلال و پرسپولیس بازی کردم و با گل هایم دل یک عده از مردم را شاد کردم. حالا هم از مسئولان محترم قوه قضاییه به عنوان یک پدر خواهش می کنم با مساعدت در پرونده ام دل من و خانواده ام را شاد کنند. مطمئن باشید اگر آزاد شوم، هرگز دوباره سراغ خلاف نخواهم رفت.

4344