یادداشت ویژه/ برای مهدی هاشمی‌نسب و پرسپولیسی‌ها: هیچ کدام کوتاه نمی‌آیند

یادداشت ویژه/ برای مهدی هاشمی‌نسب و پرسپولیسی‌ها: هیچ کدام کوتاه نمی‌آیند

پایگاه خبری فوتبالی- یک: در دقیقه ۴۵ دربی ۲۲ آبان ۷۷ روی ارسال شاهرودی به هوا بلند شد و توپ از زیر دست برومند وارد دروازه استقلال شد تا یکی از پرستاره‌ترین استقلالهای تاریخ مغلوب یک ضربه ایستگاهی شود و افسانه مهدی هاشمی‌نسب در دربی تهران آغاز شود.

دو: این اتفاق سه بار دیگر در دربیهای سال ۷۸ افتاد تا مهدی به بت سکوهای سرخ و کابوس سکوهای آبی بدل شود. چهره کاریزماتیک او‌‌ جوری بود که بیشتر از آنکه گلهایش فنی باشد عامل روحی روانی در آن دخیل بود. سکوهای خشمگین آبی به او لقبی دادند که قابل انتشار نیست و محبوبیت او در بین تیفوسیهای سرخ تنه به محبوبیت عابدزاده و پروین بزند و حتی بگذرد.

سه: اردوی پرسپولیس در ریاض و بازیهای جام باشگاههای آسیا و اتفاقاتی که بین او و ناصرابراهیمی و وحید قلیچ افتاد باعث شد تا پروین او را در بازی با ایرتیش نیمکت‌نشین کند. مهدی در نیمه دوم به بازی آمد و گل زد تا پرسپولیس با تساوی در بازی آخر مقابل الهلال به نیمه نهایی صعود کند، اما رابطه او و پروین شکرآب شد تا زمزمه های جدایی کم کم شکل بگیرد.

چهار: بهار ۷۹ مهدی آن هاشمی‌نسب همیشگی نبود. بعد از آنکه در بازی با فولاد توسط اندک استقلالیهای جایگاه هشت تشویق شد به میان آنها گل پرتاب کرد تا توسط روبروجایگاهیها هو شود. در نیمه اول سرش شکست و تعویض شد تا دوباره پرسپولیسیها این بار او را تشویق کنند. این آخرین سکانس مهدی با پیراهن سرخ بود و او که قراردادش با پرسپولیس تمام شده بود با قراردادی سه ساله به ارزش صدمیلیون تومان بزرگترین نقل و انتقال تاریخ را رقم زد.

پنج: حالا بار روانی این انتقال به زمین قرمزها رفته بود. تیفوسیهای سرخ هرگز این انتقال جنجالی را برنمی‌تابیدند و حالا هم برنمی‌تابند. جایی نبود که هاشمی‌نسب فحش نخورد و طعنه نشنود. شیشه ماشینش را شکستند ، شیشه منزل مادرش در کرج به پایین آمد تا آتش این انتقال شعله‌ورتر شود.

عکس تیمی استقلال قبل از دیداری که هاشمی‌نسب چهره اصلی آن بود

شش: روز موعود جمعه نهم دیماه ۷۹ بود، پورحیدری که یک دربی‌باز قهار بود او را به خط حمله استقلال برد تا استرس در دفاع پرسپولیس رخنه کند. سانتر نیکبخت در اواخر بازی و ضربه سر هاشمی‌نسب با لیز خوردن عابدزاده همراه شد تا یکی از ماندگارترین گلهای دربی رقم بخورد. خوشحالی مهدی به حدی بود که در اثر فشار فحاشی‌ها و اتفاقات آن چندماه غش کند و از خود بیخود شود. حالا برگ جدیدی در تاریخ شهرآورد رقم خورده بود. او انگار تمام این اتفاقات را یکجا جبران کرده بود و با پرسپولیسیها بی‌حساب شود.

هفت: هاشمی‌نسب استقلال هرگز آن مهدی پرسپولیس نبود و بعد از آن گل دیگر مهدی انگار در استقلال به همه خواسته‌هایش رسیده بود. پاس،سایپا، ابومسلم و پیام تیمهای بعدی او بودند که هرگز سایه‌ای از آن هاشمی‌نسب سابق را در تیمهایشان ندیدیم. او هر جا که می‌رفت از گزند دو آتشه‌های سرخ در امان نبود. مهدی هم به آن عادت کرده بود و همیشه به شعارها واکنش نشان می‌داد.

هشت: ما هم خاص بودیم ، این پاسخ او به تحرکات پرسپولیسی‌ها در بازی پرسپولیس فولاد فصل گذشته بود که نوک پیکان را به سمت نیمکت پرسپولیس به خصوص پیروانی برد . مصاحبه آتشین او بعد از بازی دوباره آتش کینه را شعله ور کرد .

نه: شامگاه جمعه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۱ دوباره انگار روز از نو روزی از نو، مهدی در زمان گرم کردن فولادیها هو می‌شود و به نشانه اعتراض خط دروازه نیمه جنوبی آزادی جایی که به پرسپولیس گل زده بود، را می‌بوسد. شدت فحاشی‌ها به حدی بود که هاشمی‌نسب واکنش هم نشان می‌دهد.

ده: دوباره پایان بازی و دوباره یک مصاحبه طوفانی از یاغی بزرگ تاریخ که تاریخ را ورق می‌زند. او هواداران استقلال را بافرهنگ و پرسپولیسیها را فحاش خطاب می‌کند تا قصه این کینه شتری ۲۲ ساله شود.

پی‌نوشت: مهدی در تمام این سالها می‌توانست با صحبتهایش فضا را کمی تلطیف کند و از شدت این کینه بکاهد، اما نه او اهل کوتاه آمدن است و نه پرسپولیسی‌هایی که روزگاری او را بت خود می‌دانستند. این کینه حالا حالاها ادامه دارد.

یادداشت از پیمان خنافری/ پایگاه خبری فوتبالی