یک روایت سینمایی؛ از زندان تا لیگ دسته دو ایتالیا

یک روایت سینمایی؛ از زندان تا لیگ دسته دو ایتالیا

پایگاه خبری فوتبالی - فوتبال مملو از داستان های شگفت انگیز است. داستان هایی در رابطه با موفقیت، برتری طلبی، ناکامی، شکست ، پیروزی و ... اما کمتر داستانی را می توان با داستان اسماعیل حمایدات مقایسه کرد.

به گزارش فوتبالی، این بازیکن در هلند متولد شده اما ملیتی مراکشی را دارد و به همین خاطر به خوبی اشرف حکیمی ستاره اینتر را می شناسد. اسماعیل 25 ساله داستان زندگی عجیبی را دارد. زمانی که در رم بازی می کرد، وارد زندان شد و حالا با تیم کومو به لیگ دسته دو ایتالیا صعود کرده است.

حمایدات در سال 2018 و در زمانی که 23 سال سن داشت به اتهام پنج فقره سرقت مسلحانه در بلژیک به زندان رفت و بدین ترتیب ماه ها از همسرش و فرزندانش دور بود. پس از آن که شواهدی علیه وی پیدا نشد، از زندان خارج شد و تصمیم گرفت که دوران فوتبالش را از سر بگیرد. حمایدات حالا با تیم کومو به لیگ دسته دو ایتالیا صعود کرده است و در مورد داستان زندگی خود صحبت می کند.

حمایدات در مورد روزهای سختش می گوید:" برای من دیگر فوتبال وجود نداشت. دو سال و نیم دیگر با رم قرارداد داشتم اما فکر می کردم همه چیز تمام شده است. به پسرم، خانواده ام و والدینم فکر می کردم که ویران شده بودند. فکر می کردم دیگر بازی نمی کنم. کابوس در روز 18 ژانویه 2019 با خروجم از زندان تمام شد اما نمی خواستم به فوتبال فکر کنم. سه ماه بعد یکی از دوستانم که حالا وکیلم است، با من تماس گرفت و گفت که می خواهم چه کار کنم. به او گفتم که می خواهم تنها باشم اما بعد از یک ماه دوباره به من زنگ زد و گفت که حداقل به تمرین ادامه بدهم چرا که به آن نیاز دارم و دچار اضافه وزن شده ام. با دوستانم بازی می کردم و تمرینات بدنسازی انجام می دادم. در ژولای 2019 به تیم کومو در لیگ دسته سه ایتالیا ملحق شدم. از باشگاه کومو به خاطر فرصتی که به من داد، تشکر می کنم. دوران فوتبالم را به آنها مدیون هستم. در اولین دقایق پس از نهایی شدن صعودمان به لیگ دسته دو کاملا ساکت بودم. می خواستم هضم کنم که چه اتفاقی برایمان رخ داده است. مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتم. حالا به لیگ دسته دو برگشتیم و لیاقتش را داشتم. امیدوارم با کومو به سری آ صعود کنیم تا  بتوانم در ان جا مقابل دوستانم اشرف حکیمی یا بن علی بازی کنم. اشرف را از تیم ملی می شناسم. اخیرا با هم ناهار خوردیم و دیر یا زود پیراهنمان را درون زمین با هم عوض خواهیم کرد."

4125