روایت مودریچ از پیوستنش به رئال مادرید؛ مدیر تاتنهام نگذاشت به چلسی بروم، به رئال پیوستم

روایت مودریچ از پیوستنش به رئال مادرید؛ مدیر تاتنهام نگذاشت به چلسی بروم، به رئال پیوستم

خبرگزاری فوتبالی – لوکا مودریچ در قسمتی از کتاب بیوگرافی جدیدش که از فردا در کتابفروشی‌ها در دسترس خواهد بود درباره عدم پیوستنش به چلسی و حضور در رئال مادرید سخن گفته است.

به گزارش فوتبالی، مودریچ در قسمتی از کتابش با اعلام اینکه با آبراموویچ در قایق تفریحی این میلیاردر اروپایی ملاقات کرده گفته: ملاقات با رومن آبراموویچ در قایقش اتفاق هیجان انگیزی بود. زمانی که فصل ۱۱-۲۰۱۰ به پایان رسید آماده رفتن به تعطیلات بودم که دو نفر از ایجنت‌های من ولادو دمی و داور اورکوی اعلام کردند چلسی می‌خواهد با من قرارداد امضا کند. به نظر می‌رسید من دیگر بازیکن چلسی می‌شوم و خودم را هم برای ایده مهاجرت به غرب لندن آماده کرده بودم اما سرعت انتقال بسیار کند پیش رفت. ابتدا با جت اختصاصی به کن رفتیم. جایی که ۲ مدیر برنامه‌ من در انتظار بودند. از آن جا به نیس رفتیم و آن تیم حفاظتی آبراموویچ ما را به قایق شخصی‌اش بردند که اتفاق هیجان انگیزی بود. نزدیک به ۲۰ نفر آن جا بودند. در قایق راحت بودیم که آبراموویج آمد و به همراه همسر و پسرش ما را همراهی کرد. زمان مناسبی برای انتقال بود. می‌خواستم قهرمانی کسب کنم و فکر می‌کردم چنین اتفاقی در تاتنهام نمی‌افتد. می‌خواستم به یک باشگاه با جاه‌طلبی بیشتر بروم.

مودریچ درباره سختی‌هایش در انگلیس پیش از پیوستن به رئال مادرید در سال ۲۰۱۲ گفته: پیش از آغاز فصل، خبرنگاران انگلیسی از من درباره شایعه جدایی‌ام می‌پرسیدند. صادقانه می‌گفتم زمان آن رسیده تا قدم مهمی در زندگی کاری‌ام بردارم. به لندن رسیده بودم و صحبت پرتنشی با مدیر تاتنهام داشتم اما گزارش رسانه‌ها درست نبود و توهینی در کار نبود. او در رسانه‌ها اعلام کرد که من می‌خواهم جدا شوم اما تاتنهام نمی‌خواهد من را بفروشد. ردنپ من را باز هم کاپیتان کرد اما تمرکز نداشتم. چندین جلسه با دنیل لوی (مدیر باشگاه)  در خانه‌اش داشتم و او می‌خواست من را در تاتنهام نگه دارد. به او گفتم قرادادی امضا نمی‌کنم و او هم گفت اگر از باشگاه بزرگی مثل رئال مادرید پیشنهاد برسد تو را به فروش می‌رسانم.
مودریچ در ادامه افزود: رابطه خوبی با لوی دارم. او من را به تاتنهام برد اما از او کمی عصبانی وبدم چون چندبار قول داده بود من را به باشگا‌ه‌های بزرگتر بفروشد. قول افراد برای من اهمیت فراوانی دارد. در نهایت پس از ۴ سال حضور در انگلیس که به همراه همسرم در آنجا حس حضور در خانه را داشتیم،‌ این مقطع از زندگی‌ام به پایان رسید.

1101