گفت‌ و گو با دکتر زهره هراتیان عضو کمیته پزشکی AFC و FIFA درباره سرنوشت پروژه فوتبال زنان 2014

گفت‌ و گو با دکتر زهره هراتیان عضو کمیته پزشکی AFC و FIFA درباره سرنوشت پروژه فوتبال زنان 2014

وب سایت رسمی فوتبالی- دکتر زهره هراتیان درباره آخرین وضعیت فوتبال بانوان صحبت های جدیدی را مطرح کرده است.

به گزارش فوتبالی و به نقل از ایران ورزشی، در بین زنان فوتبال ایران، افراد انگشت شماری در حوزه بین‌المللی فعالیت کرده‌اند و جایگاهی فراتر از مرزهای ایران یافته‌اند. زهره هراتیان یکی از این نفرات است. پزشکی که به انتخاب خودش پس از گذراندن تحصیلات پزشکی عمومی، از بین تمام گزینه‌هایش برای کسب تخصص، پزشکی ورزشی را انتخاب کرد و با هدف‌های بزرگ پای در این راه گذاشت. به عضویت کمیته پزشکی کنفدراسیون فوتبال آسیا و فدراسیون جهانی فوتبال درآمد و با فعالیت مداوم و ثمربخش در عرصه بین‌المللی، مجوز مرکز پزشکی عالی فیفا را برای ایران گرفت. در دوره چهارساله 2015 تا 2019 با وجود اینکه از ایران به‌عنوان کاندیدا معرفی نشده بود؛ از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا عنوان برترین پزشک جوان آسیا را کسب کرد. هراتیان تنها زن ایرانی است که در ادوار جام جهانی فوتبال زنان بزرگسال حضور داشته است.  به بهانه برگزاری هشتمین دوره این بازی‌ها، درباره چند و چون فوتبال زنان و بخش‌های مختلف این موضوع با او به گفت‌وگو نشستیم که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید.


تا امروز فعالیت های 
گوناگونی در حوزه فوتبال انجام داده‌اید. اگر بخواهید به انتخاب خودتان مهم‌ترین‌هایش را نام ببرید کدام است؟
  به نظر من چیزی ارزشمند است که ساخته بشود و برای آیندگان هم قابل استفاده باشد. زمانی که من کرسی کنفدراسیون آسیا را گرفتم، پروپوزال مراکز عالی AFC را نوشتیم و با کمک رییس کمیته پزشکی AFC سال گذشته به تصویب رسید تا هر کشوری بتواند مرکز عالی پزشکی داشته باشد و تمام بازیکنان حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای بتوانند از امکانات آن استفاده کنند. من دیگر در آنجا حضور ندارم اما هر مرکزی این مجوز را بگیرد برایم لذتبخش است چراکه من هم در آن نقشی داشته‌ام.
گرفتن مجوز مرکز پزشکی عالی فیفا برای ایران چون در یک حالت غیر‌ممکن محقق شد دیگر اتفاق لذتبخش دوران کاری من است. در شرایط عادی امکان نداشت بتوانیم این فرصت را به دست آوریم اما در آن زمان به دلیل ارتباط خوب بلاتر و اعتمادی که داشت این امتیاز را گرفتم و حفظ آن به شکل کاملا شخصی و با کمک دو نفر دیگر ادامه پیدا کرد. مرکز پزشکی اسپیتار قطر با 90-80  نفر نیرو فعالیت می‌کند و همزمان مرکز پزشکی فیفا در ایران هم با سه نفر حفظ می‌شد. همین برایم خیلی ارزشمند است که نشان دادیم ما چقدر نیروی توانمند در ایران داریم.
سومین مورد هم انتخابم به‌عنوان بهترین پزشک جوان آسیا برای دوره چهارساله 2015 تا 2019 بود. در شرایطی که حتی از طرف کشورم کاندیدا نبودم اما آسیا من را به‌عنوان بهترین پزشک جوان انتخاب کرد و یک جواب تشکری بود به تمام زحماتی که در داخل کشور کشیدم. این عنوان خیلی برایم ارزشمند است و خیلی خوشحالم که افرادی در آسیا بودند که از من حمایت کردند.

اولویت‌های مدنظر فیفا در فوتبال زنان و برگزاری جام جهانی زنان چیست؟
 فوتبال زنان برای فیفا از نظر قانونی و ساختاری تفاوتی با مردان ندارد اما از نظر اقتصادی تفاوت‌هایی دارد. فیفا در حوزه حامیان مالی، بلیت فروشی، پوشش تصویری مسابقات و... براساس استقبال کشورها روی فروش بازی‌ها کار می‌کند و مثلا نمی‌تواند کشورهایی که اولویت‌شان فوتبال زنان نباشد را مجبور به پرداخت هزینه خرید حق پخش کند.
از نظر فرهنگی فیفا خیلی مشتاق است جامعه فرهنگی زنان و مردان یک کشور را آگاه کند که فوتبال زنان می‌تواند جذاب باشد و در حال حاضر در برگزاری جام جهانی زنان هدف اقتصادی از اولویت‌هایش نیست و بیشتر در تلاش هستند تا زنان را ترغیب کنند حضور فعال در جامعه داشته باشند و این موضوع را جا بیندازند که فوتبال می‌تواند باعث نشاط و حضور زنان در جامعه باشد.

حضور مربیان مرد را برای پیشرفت زنان چقدر موثر می‌دانید؟
  از نظر من توجه به زیرساخت خیلی مهم است. فوتبال یک ورزش اروپایی است. در ابتدای فعالیت فوتبال در ایران مربیان مرد آمدند و به ما آموزش دادند. حالا ما داریم راجع به فوتبال زنان صحبت می‌کنیم که در قدم‌های ابتدایی رشد است. مربیان زن برای پیشرفت باید از نظر شخصیتی خیلی قوی باشند و از همه مهم‌تر زبان بلد باشند که هر روز در جریان پیشرفت‌های جهان قرار بگیرند. ما چند مربی زن با این شرایط در کشورمان داریم؟ من درباره نحوه و شکل حضور مربیان مرد در ایران صحبت نمی‌کنم، درباره مسیر پیشرفت صحبت می‌کنم. در حال حاضر خود دختران ما هنوز الگوی‌شان ورزشکاران زن نیست! همین الان از بهترین بازیکنان تیم ملی خصوصا در رده‌های سنی بپرسید الگوی فوتبالی‌شان چه کسی است؟ همگی از ستاره‌های مردان فوتبال جهان نام می‌برند. هر زمان دختری گفت الگو و اسطوره فوتبالی من مثلا مارتاست، تیم مورد علاقه من بارسلونا زنان است، لیورپول زنان است و غیره، آن‌وقت می‌توانیم بگوییم حالا در نقطه دیگری ایستاده‌ایم.

در داخل کشور برخی معتقدند چه اهمیتی دارد که فوتبال زنان در دنیا و ایران رشد کند. نظر شما چیست؟
 تقریبا تمام سیاستگذاران دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که اگر زن‌ها به شکل فعال در جامعه حضور نداشته باشند نه خانواده رشد می‌کند و نه به اهداف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی‌شان خواهند رسید. کل دنیا دیر به این نتیجه رسیده است ولی در حال حاضر برخی کشورها با رشد سریع به سمت این هدف در حرکتند که زنها را درگیر جامعه کنند.  قطعا سطح نمایش زن‌ها با مردها قابل مقایسه نیست ولی در همین سطح هم می‌تواند درآمدزایی خودش را داشته باشد. برای خانواده و جامعه روحیه نشاط و انجام کار گروهی ایجاد کند. من فکر می‌کنم در ایران و آسیا هم اگر مقاومتی در این مورد وجود دارد تا چند سال دیگر تمام می‌شود.

شما در چند جام جهانی به‌عنوان نماینده پزشکی فیفا حضور داشته‌اید؟

 سال 2012 جام جهانی زیر  17 سال به میزبانی باکو، سال‌ 2014 جام جهانی زیر 17 سال در کاستاریکا، سال 2015 جام جهانی بزرگسالان در کانادا، سال 2016 جام جهانی زیر‌ 17 سال در اردن، سال 2018 جام جهانی زیر 17 سال در اروگوئه. همچنین در بازی تیم ملی فوتبال مردان‌مان مقابل چین، در مسیر انتخابی جام جهانی هم به‌عنوان نماینده فیفا مامور بودم. برای حضور در جام جهانی 2019 زنان در فرانسه هم دعوت شدم که به دلایل شخصی حضور پیدا نکردم.

به‌عنوان کسی که چند دوره در بدنه برگزای جام‌های جهانی فیفا بودید، میزبانی جام جهانی زنان چه اثراتی برای کشورها دارد؟
 میزبانی اثرات زیادی دارد. مهم‌ترینش این است که کشور میزبان چهار تا هشت سال از نظر ساختار پیشرفت می‌کند. یک تیم حرفه‌ای همه چیز را به شما می‌آموزد، از برگزاری مسابقات تا درآمدزایی. آقای اینفانتینو هنوز میزبانی نداده است و نمی‌توانم قضاوتی بکنم اما در زمان بلاتر توجه ویژه‌ای بود که میزبانی‌ها به کشورهایی داده شود که یا اصلا فوتبال زنان ندارند یا فوتبال زنان دارند اما زیرساخت ندارند. این موضوع کمک می‌کرد که کشورها رشد کنند و امکانی برای رونق این رشته در بخش‌های دورتر از فوتبال در قاره‌ها بود.
سال 2012 که آذربایجان میزبان جام جهانی زیر 17 سال بود، شاهد بودم که استقبال خیلی کم است اما در سال 2016 که بازی‌ها به میزبانی اردن برگزار می‌شد، افزایش تماشاگر کاملا محسوس بود. خیلی از بازیکنان محجبه بودند و دختران زیادی برای تماشای رقابت‌های‌شان به ورزشگاه آمدند. عکس بازیکنان در میدان‌های شهر نصب شده بود و من فکر می‌کنم تاثیرش از نظر فرهنگی و اجتماعی بسیار زیاد بود تا به خودشان ایمان بیاورند و توانمندی‌های‌شان را باور کنند و این باور حتما به نسل بعد هم منتقل می‌شود.

نقشه توسعه فوتبال ژاپن چگونه است که به‌عنوان یک تیم آسیایی به قدرت جهان تبدیل شده است؟
 ما در تاریخ فوتبال فقط دو زن آسیایی داشتیم که در بدنه فیفا در زمینه پزشکی فعال بودند. یکی من و دیگری خانمی از ژاپن. به همین دلیل بارها درباره ژاپن صحبت کرده‌ام و خیلی خوب از نقشه پیشرفت‌شان مطلع هستم. ژاپنی‌ها از نظر فرهنگی به این نتیجه رسیده‌اند که هر چیزی را با برنامه جلو ببرند. به‌عنوان مثال در یک مسابقه آسیایی تیم ملی زیر 16 سال ژاپن را دیدم که در کادر پزشکی یک متخصص ارتوپدی، یک پزشک، دو فیزیوتراپیست و سه ماساژور داشتند! همین تیم را بعدا در جام جهانی زیر 17 سال هم دیدم. این رویه با همین فرمول رشد می‌کند تا به بزرگسالان می‌رسد.
ژاپنی‌ها برای هر فردی که در تیم ملی‌شان است برنامه جداگانه دارند. در بحث پزشکی، پزشکان‌شان ملزم هستند در تمام سمینارها شرکت کنند و فعالیت‌شان تمام زندگی‌شان است. در حین مسابقات هر‌کسی مسوول فعالیت خود است و مربی فقط روی مسائل فنی متمرکز است نه حواشی دیگر تیم. همسر من مربی فوتبال است و شاهدم که همواره مشغول انجام چندین کار است که اصلا در شرح وظایف مربی نیست و مربیان ما از غذای ملی‌پوشان دغدغه دارند تا مسائل فنی. برای رشد فوتبال زنان فقط عشق و علاقه کافی نیست. باید برنامه‌ریزی اقتصادی و کیفی داشته باشیم و بدانیم چه جاهایی نیاز به هزینه است و چه جاهایی سرمایه‌گذاری بیهوده.
یوآخیم لوو پس از قهرمانی آلمان در جام جهانی گفت: ما دو تیم بودیم، یک تیم داخل زمین و تیم دیگر در خارج از زمین. هیچ تیمی بدون داشتن تیم خارج از زمین موفق نمی‌شود.

به نظر شما فوتبال زنان ما چگونه باید به عرصه جهانی راه پیدا کند؟
 راه خیلی درازی داریم. نباید عجله کنیم. در کوتاه‌مدت نمی‌توانیم انتظار نتیجه داشته باشیم. تلاش بدون زیرساخت فایده ندارد. به‌عنوان کسی که فوتسال بازی کرده معتقدم دغدغه‌های تیم ملی زمانی برطرف می‌شود که قبول کنیم باشگاه باید بازیکن تیم ملی را آماده کند. قرار نیست تیم ملی محل استعدادیابی، کشف و استفاده بازیکنان باشد. وقتی در رده‌های سنی لیگ نداریم و در لیگ بزرگسالان هم تیم‌ها در مرز انصراف هستند، نمی‌شود توقعی از تیم ملی داشت.

چرخه بازیکن‌سازی فوتبال زنان در ایران باید چه رویه‌ای را طی کند؟
 سال 2014 نامه‌ای به فدراسیون فوتبال ایران رسید به اسم «پروژه فوتبال زنان». در آن پروژه مشخصا گفته شد برای اینکه شما شروع به حرکت در مسیر توسعه کنید نیاز به چه چیزهایی دارید. مثلا رسانه نقش پر‌رنگی در آن پروژه داشت. ما پروژه را گرفتیم، بعد کلی حاشیه ایجاد شد و من گفتم وظیفه‌ام گرفتنش بود و خداحافظ!
پروژه عالی بود، به شکلی که روی جزیی‌ترین زیرساخت‌ها طرح داشت و مشخصا دست کشور را می‌گرفت تا فوتبال زنان را گسترش دهد. اطلاع دقیقی از روند اجرایی آن ندارم اما اگر نگاه کنیم می‌بینیم که زیرساخت‌های‌مان براساس آن طرح پیش نرفته است.
ممکن است سیاست فیفا در ایجاد تغییر و پیشرفت باشد ولی وقتی ما این سیاست را حس نکنیم به چه دردی می‌خورد؟ معتقدم ما در حوزه فوتبال زنان یک مدیر فوتبالی و قوی می‌خواهیم. خانم «مویا داد» در AFC نمونه مدیر قوی در فوتبال زنان است. کسی که خودش فوتبالیست بود، حقوق خوانده و با تحصیلات و تجربه فعالیت می‌کرد تا فوتبال زنان در آسیا را رونق دهد. ما یک مشکل مدیریتی در کشور داریم که فقط هم مخصوص فوتبال نیست. به مدیران‌مان یاد ندادیم که 60 درصد باید شبیه هم باشند و نهایتا 20 درصد سلیقه‌ها متفاوت باشد. ما مدیری نداریم که با کمال افتخار بگوید من مدیری هستم که 60 درصد پروژه‌های مدیر قبلی را ادامه دادم. مدیران‌مان در کنار خودشان مدیری را برای ادامه کارهای‌شان تربیت نمی‌کنند و برنامه‌های مدیر قبلی را ادامه نمی‌دهند.

اشاره‌ای به فعالیت باشگاه‌ها و تقویت تیم ملی داشتید. چرا در کشور ما باشگاه‌ها رغبتی برای سرمایه‌گذاری در فوتبال زنان ندارند؟
 فوتبال ما در بخش مردان هم به‌جز تیم‌های صنعتی همه ورشکسته هستند. در این شرایط فوتبال زنان طبیعتا اصلا توجیهی برای فعالیت ندارد. من معتقدم بخش قانونگذار کشور باید به این نتیجه برسد که فوتبال باعث شادابی روحی زنان می‌شود، سپس قوانینی را وضع کنیم که سرمایه‌گذاران ترغیب شوند که هزینه‌های تیمداری باشگاه‌های زنان را بپردازند. در حال حاضر باشگاه‌ها داشتن تیم زنان را بیشتر دردسر می‌دانند. فدراسیون فوتبال باید مجلس را قانع کند که در بحث تیمداری زنان یک‌جور معافیت مالیاتی برای سرمایه‌گذار در نظر بگیرد تا به تیمداری ترغیب شود. امروز نهایتا باشگاه‌های‌مان در رده بزرگسالان فعالیت می‌کنند. در رده‌های زیر 16 و زیر 17 سال به شکل استعدادیابی در تیم‌های ملی کار می‌کنیم. تیم ملی جای استعدادیابی نیست. شما باید در باشگاه رده زیر16 داشته باشی و نفرات تیم ملی را از لیگ بگیری نه اینکه تیم ملی بشود محل استعدادیابی. برای داشتن تیم ملی قدرتمند نیاز به لیگ پویا داریم. کشورهای اروپایی و کشورهای مطرح آسیایی مثل ژاپن و کره جنوبی در رده‌های سنی لیگ دارند.

چگونه از نظر زیرساختی و مدیریتی در فوتسال زنان رشد کردیم؟

 فوتسال چون داخل سالن برگزار می‌شود حساسیت‌ها و حواشی فوتبال چمنی را نداشت. فوتبال ما با فوتسال شروع شد. آزادی‌ها در داخل سالن بیشتر بود و برای خانواده‌ها هم قابل قبول‌تر بود که دختران‌شان فوتسال بازی کنند نه فوتبال. نگرانی‌ها کمتر بود و رشدش سریع‌تر و بیشتر اتفاق افتاد. فوتسال ما از فوتبال‌مان ساختارمندتر است و وقتی فوتسال ما مطرح شد، همین کمک کرد به استحکامش‌. پس تا زمانی که در فوتبال آورده‌ای نداشته باشیم تلاشی هم برای حفظش نمی‌شود. اولویت مدیریت نمی‌شود.

برخی معتقدند کم اقبالی فوتبال زنان به این دلیل است که جنگندگی و زیبایی مسابقات مردان را ندارد. به‌عنوان یک پزشک این موضوع را چطور تحلیل می‌کنید؟
 ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که یک تیم زنان و مردان در فوتبال با هم مسابقه رسمی برگزار کنند چراکه ظرفیت‌های‌شان متفاوت است. باید بپذیریم که ظرفیت‌های زنان را باید با خودشان سنجید نه با مردان. مرد و زن از نظر فیزیکی و فیزیولوژی متفاوتند. به همین دلیل انتظار اینکه مثلا بازی تیم ملی زنان آلمان و آرژانتین را شبیه مردان‌شان ببینیم هرگز محقق نخواهد شد. به نظرم بحث جذابیت فوتبال زنان زمانی رشد می‌کند که خود زنان هم رغبت کنند مسابقات زنان را پیگیری کرده و از تماشای بازی لذت ببرند. باید خود زن‌ها هم توجه کنند. مثلا اینکه 5 هزار نفر به ورزشگاه می‌روند تا مسابقه فوتبال تیم زنان ملوان بندر‌‌انزلی را ببینند از نظر من خیلی ارزشمند است. اگر بگویید در چهارسال اخیر بهترین اتفاقی که از فوتبال زنان ایران شنیدم چه بوده، همین که در بازی ملوان 5 هزار تماشاچی رفته را نام می‌برم. باید برای حضور زنان راهکار پیدا کنیم. ما در فدراسیون فوتبال کمیته فرهنگی داریم که معادل کمیته مسوولیت اجتماعی در فیفا و AFC است. در زمان آقای کفاشیان پیشنهاد دادم که دو کمیته داشته باشیم، یک کمیته فرهنگی و یکی کمیته مسوولیت اجتماعی. یکی از اهداف بزرگ مسوولیت اجتماعی ما باید این باشد که زن‌ها را برای حضور در ورزشگاه برای مسابقات زنان ترغیب کنیم. بلیت فروشی یکی از عوامل رشد اقتصادی است.

از نظر فیزیولوژیک هم گاهی انتقاداتی به فوتبالیست‌های زن وارد بوده و حاشیه‌ساز شده است. در این‌ باره روال چگونه است؟
 هر تیمی که در جام جهانی یا مسابقات دیگر آسیا شرکت می‌کند، دبیرکل فدراسیون آن کشور در نامه‌ای تایید می‌کند که تمام بازیکنان آزمایش‌های لازم را طی کرده و زن هستند. ما بر اساس مدل مو و اندام بازیکن قضاوت نمی‌کنیم. براساس اسناد و مدارک قضاوت می‌کنیم. در صورت شک به بازیکنی، که معمولا تیم حریف نامه اعتراض می‌نویسد و ما بررسی می‌کنیم، نخستین اقدام این است که نامه به فدراسیون ارسال شده و درخواست می‌شود آزمایشات آن بازیکن ارسال شود. چه فدراسیون بفرستد و چه امتناع کند، ما از آن بازیکن آزمایش می‌گیریم و از آنجایی که این موضوع جزو مسائل حقوقی است و بعدا بازیکن می‌تواند ادعای تهمت کند، معمولا همزمان با آزمایش دوپینگ آزمایش تستسترون هم می‌گیریم که فضای روانی بازیکن و تیم به هم نریزد. همیشه می‌گویند اصل بر بی‌گناهی است مگر اینکه خلافش ثابت شود. حال اگر نتیجه آزمایش مثبت باشد بازیکن از ادامه مسابقات حذف می‌شود، فدراسیون توبیخ انضباطی و محرومیت‌هایی را خواهد داشت که براساس روال انضباطی و حقوقی فیفا طی می‌شود.

حضور در جام جهانی زنان 2015 کانادا چه دستاوردهایی برای‌تان داشت؟
 به یاد دارم از نخستین مسابقاتی که به میزبانی باکو برگزار شد با حدود چند کیلو کتاب و بروشور بازگشتم و فکر می‌کردم می‌توانیم آنها را ترجمه و بین علاقه‌مندان در داخل کشور پخش کنیم که چنین اتفاقی نیفتاد.
حضور من در مسابقات همیشه با بازتاب زیادی همراه بوده. تصور کنید در کانادا قبل از هر بازی یک خانم با لباس رسمی فیفا و حجاب و شال قرمز معروفش به وسط زمین می‌آمد و شرایط را چک می‌کرد که خب این باعث کنجکاوی همه بود که او اهل کجاست. حضورم همیشه باعث اثربخشی روی جریان مسابقات بود. من هیچ فامیل و آشنایی در فیفا نداشتم. به‌عنوان مثال وقتی مسوولیت بازی ایران و چین را به میزبانی ایران به من دادند، نشات گرفته از اعتماد و باور به توانمندی‌ها بوده است نه هیچ چیز دیگر. اینها همه دستاوردهای مهمی است که شخصی نیست و به کشور باز‌می‌گردد.

در برخی مسابقات فرزندتان را هم به همراه برده‌اید. از این تجربه بگویید.
 دخترم رکسانا چهار ماهه بود که به رقابت‌های بدمینتون رفتیم. در مسابقات AFC Cup بزرگسالان به میزبانی اردن باید از لحاظ قانونی اجازه می‌گرفتم. نامه زدم که می‌خواهم با هزینه خودم دخترم را بیاورم و جالب بود که اتفاقا استقبال کردند. من هم اطمینان دادم که حضور فرزندم ضمن اینکه باعث آرامش من می‌شود هیچ خدشه‌ای به کارم وارد نخواهد کرد که موافقت کردند و این حرکت جای تشکر دارد. در مسابقات اروگوئه به دلیل مسافت طولانی دخترم را نبردم و نخستین بار بود که هجده روز از او دور بودم. در همان دوران نوشتن کتابی را آغاز کردم با عنوان «به رکسانا» و سی داستان از زندگی فوتبالی‌ام را نوشته‌ام که در مراحل چاپ است و دو زبانه منتشر خواهد شد. نخستین نسخه را برای اینفانتینو خواهم فرستاد.
واقعیت این است در تمام این سال‌ها هر چیزی به دست آورده‌ام با درد و رنج بوده است.

برای آینده چه برنامه‌ای دارید؟
 خیلی خسته بودم و نمی‌خواستم کاری کنم اما به پیشنهاد دوستانم پروژه‌ای را در ایران‌مال شروع کردیم که می‌تواند اتفاق مهمی باشد. هدف من این است که قطب پزشکی ورزشی آسیا و جهان را در ایران بسازیم. این هدف دراز‌مدت است. معتقدم زمان آن رسیده که فیفا در زمینه پزشکی از ظرفیت کل ایران استفاده کند. همزمان با کنگره ایران‌کلینیک که آبان ماه برگزار می‌شود، کار را رونمایی می‌کنیم. این مرکز با استانداردهای بین‌المللی ساخته می‌شود و فقط مختص فوتبال نخواهد بود. 

4344