به گزارش "ورزش سه" ، کریم پیش از جامجهانی بیشتر مرد بازیهای باشگاهی بود و بازیهای دوستانه. کسی روی او بهعنوان مرد بازیهای بزرگ و رسمی ملی چندان حساب نمیکرد. ستارهای که وقتی چهره شد، قرار بود جانشین خلف همشهری بزرگش باشد که برای نخستین بار او را به تیم ملی دعوت کرده و در ترکیب تیم ملی به او بازی داد. قرار بود کریم، علی دایی تازه تیم ملی باشد اما همانند سایر مدعیان این عنوان او هم هرگز علی دایی نشد. ستارهای که هرگز در حد و اندازه دایی ظاهر نشد و البته کمی بدشانس بود.
چند سال بعد از تولد او در تیم ملی، ظهور آزمون و قوچاننژاد و ترافیک در خط حمله جا را برای انصاریفرد تنگ و تنگتر از همیشه کرد تا آرام آرام قافیه را به رقبای تازه وارد واگذار کرده و از دایره مدعیان خارج شود. با این وجود کریم بی سر و صدا و در سایه مسیر خود را ادامه داد؛ بیحاشیه و البته با کوشش و پشتکار فراوان. مسیری که در نهایت او را به نزدیکیهای قله رساند. انصاریفرد اما اگر از لحاظ بازی خیلی به دایی نزدیک نشد، پشتکار و ناامیدنشدن را خیلی خوب از سرمربی همشهریاش یاد گرفت.
او برای رسیدن به قله آرزوهایش و عقب نیفتادن از قافله رقبا تغییر پست داد تا بتواند در تیم ملی جای دیگری برای خودش دست و پا کند. تصمیم غیرمنتظره و دشوار که به نظر میرسید بیشتر شبیه یک خودکشی بیهوده برای او باشد و کریم را به طور کامل فید کند اما مقاومت و سختکوشی و پایداری او در این مسیر جدید درهای موفقیت را به روی او باز کرد و بدل به یکی از گزینههای کیروش برای قرار گرفتن در پست سه بازیکن پشت مهاجم شد. انصاریفرد برای تیم ملی کم گل نزده بود؛ ۲ گل و یک پاس گل در سال ۲۰۱۷ برای تیم ملی در حالی که ۷ بازی در ترکیب قرار نداشت و فقط در ۴ بازی در ترکیب قرار گرفته بود آمار بسیار خوبی محسوب میشد.
با این حال اینها آن چیزی نبود که اتفاق ویژهای را برای یکی از بهترین لژیونرهای ایران رقم بزند. تلاش و کوشش و زحمات او بیش از آن چیزی بود که به دست میآورد. او در مسیر متفاوت خود برای تثبیت در تیم ملی و در میان فوج ستارگان فاز تهاجمی ایران، در پوستینی افتاد که تاکنون تجربه نکرده بود. دور شدن از خط حمله و بدل شدن به یک هافبک؛ هافبکی که حالا به جای گل زدن و جنگ با مدافعان و دروازهبان حریف، باید تکل میزد، توپ میگرفت، پاس میداد و میجنگید. رفتاری متفات با آنچه تا به امروز از انصاریفرد دیده بودیم.
جامجهانی روسیه برای او خیلی خوب شروع شد. حضور او در ترکیب اصلی آن اتفاق خوب بود. در تیمی که ترافیک هجومی داشت و قوچاننژاد و دژاگه و جهانبخش و شجاعی و یک قطار اسم دیگر در انتظار بودند، انصاریفرد توانست در میان سه نفر نهایی قرار بگیرد. بازیکنی که در جامجهانی قبلی تنها ۲۰ دقیقه فرصت بازی پیدا کرد و حالا جزو 11 مرد مورد اعتماد کیروش بود اما قرار نبود این تنها دستاورد کریم از جامجهانی باشد.
در آخرین دقایق حضور ایران در جام چیز دیگری انتظار آن را میکشید. همان چیزی که کم بود و گم شده بود و باید به آن میرسید. دستاوردی که پاداش تمامی تلاشهای او برای رسیدن به موفقیت در یک مسیر متفاوت بود. گل در جامجهانی برای ستارهای که در پست خود بازی نمیکرد و برای ثابت شدن و درخشیدن خواست که متفاوت باشد. گلی که پنالتی بودنش چیزی از ارزش کار او کم نمیکند. زدن پنالتی در بازی برابر پرتغال، در آن ثانیههای نفسگیر و مرگبار پایانی و در آن شرایط، کاری نیست که از هر کسی بربیاید. همان کاری که رونالدو چند دقیقه قبل نتوانسته بود اما کریم توانست. در میان همه بازیکنانی که ممکن بود قرعه به نامشان بیفتد، از رامین و طارمی که به یاد روزهای پرسپولیس کری زدن ضربه را داشتند تا آزمونی که بدش نمیآمد همه نمایشهای نه چندان خوبش را با یک پنالتی بشورد و ببرد، قرعه به نام انصاریفرد افتاد. ضربهای که گل شد، انصاریفردی که به یک پایان خوش رسید و بازیکنی که نامش در تاریخ ماندگار شد. شاید این همان اتفاقی بود که باید میافتاد. ستارهای که نام خود را با یک گل به تاریخ سنجاق کرد و مزد صبر، تلاش و پشتکار خود را گرفت. ستارهای که برای رسیدن به قله همه کار کرد و این موفقیت بی تردید پاداش همه مرارتهای او بود.
منبع : ایران ورزشی