به گزارش "ورزش سه" آنها در یکی از آن بعد از ظهرهای سرد پایان سال 2016 برابر هم قرار گرفتند. "آقای خاص" و "آقای برگزیده". به قول رسانه های بریتانیایی "Special v Chosen". ژوزه مورینیو و دیوید مویس. مرد پرتغالی و مربی اسکاتلندی. همان دو نفری که – به علاوه لویی ونگال هلندی – دست و پا زدن در باتلاق اولدترافورد پس از عصر فرگوسن را خوب فهمیده اند. بازگشت مویس به اولدترافورد پس از اخراجش در آوریل 2014 حال و هوایی داشت تلخ. او این بار به عنوان مربی یکی از سه تیم قعرنشین جدول پا به ورزشگاهی می گذاشت که او را از آن بیرون انداخته بودند. تلاش کرد تبسم روی لبش حالت تلخی نگیرد. تلاش کرد خونسردی اش را حفظ کند. مورینیو جلو آمد و دستی با او داد، سپس عروسک باشگاه – Fred the Red - دستی به پشتش زد، ولی کسی از روی سکوها بلند نشد، کسی به رسم احترام نامی از مربی سابق بر زبان نیاورد. این انگاره که "مویس مقدمه نزول یونایتد پس از عصر درخشان فرگی بوده" بر همه چیز سنگینی می کرد، خیلی زیاد و احتمالا خیلی هم غیرمنصفانه.
مردان مویس نیمه اول را جنگجویانه سپری کردند و ماجراجویانه. آنها دگیا را به دردسر انداختند، ولی وقتی مارتین اتکینسون سوت پایان را کشید، یونایتد 1-3 پیروز شده بود. سوت پایان که کشیده شد مورینیو برنده شده بود و مویس، بازنده. همه برای ژوزه هورا می کشیدند و یادشان رفته بود مورینیو تا این جا در پنجاه درصد بازی های لیگ با یونایتد پیروز شده، همان درصدی که مویس تیره روز با همان تعداد بازی روی همان نیمکت کسب کرده بود. در نگاه اول این برد تغییری در جایگاه یونایتد در جدول نداد. آنها هنوز در رتبه ششم نشسته اند و در کریسمس برای دومین بار در تاریخ لیگ برتر جایی میان پنج تیم اول نیافته اند. بار دیگری که در کریسمس دور از پنج تیم بالانشین مانده بودند دیوید مویس روی آن نیمکت تب زده نشسته بود.
آمار و ارقام خبر از حاکمیت یونایتد می دادند: 606 پاس برابر 177 پاس، 63 درصد تصاحب توپ برابر 37 درصد، نواختن 27 شوت برابر 7 شوت... با این وصف دیلی بلیند بود که در انتهای نیمه اول گره کور شده را باز کرد. هیچ کسی دروازه را باز نکرد جز مدافع چپ یونایتد که پیش از آن فقط سه گل با آن پیراهن زده بود. همه می دانستند جلو افتادن یونایتد با یک گل مترادف با کسب پیروزی نیست و دروازه آنها در دقایق پایانی تسخیر پذیر می شود. کسی بازی با استوک، آرسنال و اورتون را فراموش نکرده بود. سه بازی که یونایتد با یک گل جلو افتاد و در پایان به تساوی 1-1 تن داد. جو آلن برای استوک در دقیقه 88 پاسخ گل نیمه اول مارسیال را داد، ژیرو در دقیقه 89 برای آرسنال گل بیست دقیقه پیش خوان ماتا را به هیچ گرفت و لیتون بینز در دقیقه 89 گل نیمه اول زلاتان را پاک کرد. این جا هم همان قصه تکرار شد و فابیو بورینی در دقیقه 92 دروازه دگیا را گشود، ولی نمای نهایی دیدار با ساندرلند نشانی از سقوط نداشت. سرخپوش ها رویکرد بدبینانه و عیب جویانه خرده گیران را به هیچ گرفته و بازی را برغم دریافت آن گل با اقتدار به پایان برده بودند.
یونایتد طی دو ماه اخیر بزرگ شده. اعتماد نفس پیدا کرده. از اشتباهاتش درس گرفته. موزون شده. تیم های مورینیو را به یاد می آورد، تیم هایی خلق شده برای کسب پیروزی. زلاتان گل دوم را زد. بازیکنی که غرور و تکبر از یاد رفته پس از رفتن اریک کانتونا را به اولدترافورد بازگردانده. بازیکنی که پاسخ خرده گیران را با سهیم شدن در 14 گل - 8 گل بیش از هر بازیکنی در یونایتد – داده. 12 گل زده و 2 پاس گل ارسال کرده. این که زلاتان به عنوان مهاجم نوک پاس گل هر سه گل پوگبا که مرد میانی است را ارسال کرده نشان از انعطاف حیرت آور او می دهد.
سپس مخیتاریان در دقیقه 62 جای لینگارد را گرفت و آن گل عجیب را با پاس زلاتان در حالت شیرجه با پشت پای راستش زد. پای مخیتاریان فقط 22 بار به توپ خورد ولی به قول انگلیسی ها "گل عقربی / Scorpion Goal" را به ثمر رساند که احتمالا بهترین گلی است که در موقعیت آفساید به ثمر رسیده. مخیتاریان روزگاری در شاختار گل های پرشماری می زد، ولی طی سه فصل در دورتموند در 90 بازی فقط 23 گل زده بود. مورینیو امیدوار است مرد میانی که در دوران او راهی یونایتد شده مسیر صعودی اش را ادامه دهد. ولی برای او درخشش یک بازیکن اهمیت دیگری داشت، درخشش پل پوگبا. پسر فرانسوی در روزی که کسی از وین رونی یادی نکرد بهترین بازیکن زمین شد. 101 بار توپ را لمس کرد و 8 شوت زد، دو بار بیشتر از زلاتان، و همه اینها بدون ارتکاب خطا.
نمایش یونایتد برابر ساندرلند، احتمالا بهترین بازی شان پس از دوران فرگوسن در نهایت خونسردی به دست آمد، آمیخته به بی ترحمی از نوع تیم های فرگوسن. آنها در آغاز نوامبر در رتبه هشتم نشسته بودند، پشت سر اورتون و واتفورد. 5 امتیاز کم تر از تاتنهام داشتند و 8 امتیاز کمتر از آرسنال و منچستر سیتی. حالا طی یازده دیدار در همه رقابت ها شکست نخورده اند، هم امتیاز با تاتنهام شده اند و فقط 3 امتیاز با آرسنال و سیتی فاصله دارند. بازگشته اند به مسیر اصلی، به قلمرویی که برای ایستادن میان چهار تیم اول خواهند جنگید.
حمیدرضا صدر
از همین نویسنده بخوانید :
آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم
از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن
لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ
یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی
گواردیولا در باتلاق انگلیسی
میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
با این بارسلونا چه باید کرد؟
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟
وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروکهای عمیق