تبریک به استقلال، به 5 دلیل/تحویل سال نوی آبیها، به وقت میلادی

تبریک به استقلال، به 5 دلیل/تحویل سال نوی آبیها، به وقت میلادی

چه شد که امروز، استقلال علی منصور اینقدر حال خوبی داشت؟ چرا این تیم از همان دقیقه 1 به دل می نشست و تماشاگر را مشتاقانه تا آخرین لحظه پای گیرنده ها نگه می داشت؟ چرا هیچ کس غر نمی زد؟ دقت کردید که منصوریان هم کلاه نداشت؟

به گزارش کاپ، پنجم دی ماه یک هزار و سیصد و نود پنج هجری خورشیدی روز متفاوتی بود. هم برای پایتخت و هم برای علیرضا منصوریان. وضعیت هر دو در حالت خطر و اضطرار بود. اولی به واسطه آلاینده هایی که هر روز به مقدارشان افزوده می شد و دومی به دلیل نتایج ضعیف و بازی های نه چندان شجاعانه و تماشگر پسند.

اما یکشنبه فوق العاده ای در پیش بود. به یمن اولین باران زمستانی، حال هوای تهران خوب شد. مردم نفسی کشیدند با چاشنی مهی غلیظ در هوایی دو نفره. علی منصور هم در اصفهان نفس کشید. در لحظاتی که دیگر هوا، برایش نفس گیر بود و درهای امید یکی یکی بسته می شدند و زمین و زمان و تیر دروازه با او سر ناسازگاری داشتند ولی دقیقه 92، همه چیز عوض شد و زندگی، به کام علیرضا شیرین شد. خدا او را دوست داشت و به او فرصتی دوباره داد. فرصتی که سرمربی آبی ها نشان داد لیاقتش را دارد.

اما چه شد که امروز، استقلال علی منصور اینقدر حال خوبی داشت؟ چرا این تیم از همان دقیقه 1 به دل می نشست و تماشاگر را مشتاقانه تا آخرین لحظه پای گیرنده ها نگه می داشت؟ چرا هیچ کس غر نمی زد؟ چه اتفاقی رخ داد که استقلال نا امید نشد و بعد از عقب افتادن، دست از تلاش نکشید؟ به راستی چرا این تیم کم نیاورد؟ برای چه اینقدر یکدل بود؟ دقت کردید که منصوریان هم کلاه نداشت؟ امروز او خواست و توانست. امروز سرمربی آبی ها شجاع بود. امروز منصوریان جمله الین چانک را سرلوحه کارش قرار داده بود که می گفت:  آدم شجاع یک بار می میرد اما انسان ترسو هزار بار.

1_استقلال شجاع:

مهدی رحمتی همیشه جزو خوب های استقلال بوده است. هیچ کس نمی تواند منکر خسرو حیدری شود. در خوب بودن بختیار هیچ تردیدی وجود ندارد. اما گویا الان وقت تغییر بود. وقت رهایی از وابستگی هایی که به عادت تبدیل شده بودند و به جای تاثیر مثبت، کارایی منفی پیدا کرده بودند. دیگر وقت یک انقلاب زمستانی بود. انقلابی برای اینده استقلال. تغییراتی که شاید به صلاح همه بود. از منصوریان و استقلال تا خسرو و خود رحمتی حتی. دروازه بان جوان وارد دروازه شد. به سان طالب لو در سال 82. او آمده بود تا نشان دهد آمادگی بیمه کردن دروازه آبی پوشان تهرانی را برای چند سال دارد. از دقیقه 1 میخش را محکم کوبید. در نیمه نخست شوتهای ریکانی و قائد رحمتی و بقیه را با صلابت دفع کرد و روحیه بالای خود را هم به رخ کشید. در نیمه دوم اعتماد به نفسش بیشتر شده بود. روی گل تقصیری نداشت اما نقطه عطف سید جوان،  سیو ماهرانه اش بود که مقابل مهرداد محمدی ایستادگی کرد و تیم منصوریان را در زمین نگه داشت. همین سیو باعث شد چند دقیقه بعد کار به تساوی کشیده شود. گلی که توسط جوان بهبهانی آبی ها زده شد. برزای هر وقت به زمین می آمد خوب بود اما فرصت عرض اندام به او داده نمی شد. جدی گرفته نمی شد تا در بازی با نفت طوری بازی کرد که منصوریان مجبور شد او را جایگزین حیدری کند. تغییری که ثمره اش را دید. برزای بازهم فرشته نجاتش شد. اگر قبول ندارید؛ دقیقه 92 بازی را دوباره ببینید.

2_استقلال جوان:

استقلال امروز جوان بود و رعنا. پادوانی، مگویان وانصاری تنها بازیکنان سی و بالای سی سال بودند. هفت نفر 24 و کمتر از 24 سال سن داشتند. تیم، برنا بود و با انگیزه. مجید حسینی و زکی پور در خط دفاعی مطمئن بودند و باهوش. اسماعیلی و حقدوست هم، پیشرفت در بازی شان به عینه دیده می شد. این ها در کنار با تجربه ها بالانس قشنگی را به وجود آورده بودند. استقلال هجومی بازی می کرد و ترسی از حریف نداشت. آنها دیگر محتاج سانترهای خسرو نبودند و برای حمله، پلنهای دیگری هم داشتند. استقلال امروز به جای شخص، وابسته به خودش بود. استقلال امروز روی پای خودش ایستاد و مزدش را گرفت. اگر قبول ندارید؛ دقیقه 92 بازی را دوباره ببینید.

3_استقلال تهاجمی:

تیم منصوریان امروز یک تفاوت ویژه با بقیه روزهایش داشت. به بازیکنان خورانده شده بود که باید ببرند. لازمه بردن هم حمله بود و حمله. استقلال در سرتاسر بازی جلوه گر یک تیم تهاجمی بود. تیمی که برای گل زدن حریص است. مثل پرسپولیس ابتدای فصل قبل. تیمی که با لکنت زبان می خواست یک حرف قشنگ بزند. همین مساله بارقه های امید را در دل همه آبی ها روشن کرد. اگر قبول ندارید؛ دقیقه 92 بازی را دوباره ببینید.

4_استقلال پر امید:

یکی از مهمترین ضعف های تیم علی منصور در این فصل، آن بود که آبی پوشان بعد از دریافت گل، تمام می شدند به بن بست می رسیدند و تلاشی برای بازگشت نمی کردند. آنها نای بازگشت به بازی را نداشتند و مایه کامبک را در خود نداشتند اما امروز اوضاع متفاوت بود. استقلال عقب افتاد.خلاف جریان بازی گل خورد اما بلند شد. منصوریان این بار آچمز نشد. تعویض کرد. به جنب و جوش افتاد. استقلال سکته نکرد و همه جانبه یورش آورد و به گل رسید و در نهایت، سپاهان را سکته داد. اگر قبول ندارید؛ دقیقه 92 بازی را دوباره ببینید.

5_استقلال یکدل:

استقلال امروز یکی بود. دلیل این ادعا، اتفاق پس از پایان بازی بود. جایی که رحمتی با کوله باری از تجربه و علی رغم همه ناراحتیش به سمت گلر جویای نام رفت و او را صمیمانه در آغوش گرفت و بابت عملکرد خوبش به او تبریک گفت. تیم امروز منصوریان هم قسم بود. همه آمده بودند که تکانی به خودشان بدهند. آنها امروز شاید برای سرمربی جوانشان هم عطشی دو چندان داشتند که نگهش دارند. اگر قبول ندارید؛ دقیقه 92 بازی را دوباره ببینید.

حرف آخر:

منصوریان امروز نشان داد لیاقت اعتماد دوباره را دارد. تیم او امروز به معنای کلمه خوب بود. خوب در حد خودش. در حد استقلال لیگ شانزدهم. آنها هنوز ضعف زیاد دارند و چه در زمین و چه در روی نیمکت خام هستند و نوپا. باید به آنها فرصت داد تا خودشان را بیش از پیش پیدا کنند و دریابند. ضمن تبریک بابت فرارسیدن سال نوی میلادی، باید به استقلال هم بابت ورود به فصل و سال جدیدش تبریک گفت. سالی که نوید بخش اتفاقات بسیار دلنشین برای هواداران میلیونی این تیم خواهد بود. اگر قبول ندارید؛ بازی را از ابتدا تا انتها ببینید!