ماجرای عجیب خداحافظی شاهین بیانی؛ تاثیر هوای شرجی و قطعی برق!

ماجرای عجیب خداحافظی شاهین بیانی؛ تاثیر هوای شرجی و قطعی برق!

پایگاه خبری فوتبالی - محمود فکری نکات جالبی از خداحافظی شاهین بیانی را بازگو کرده است.

به گزارش فوتبالی، شاهین بیانی از بازیکنان قدیمی و اسطوره های باشگاه استقلال است. بازیکنی که ۱۵ سال در این تیم حضور داشت و چیزی در حدود ۱۷۵ بازی برای آبی پوشان انجام داده تا نامی ماندگار در تاریخ این تیم محبوب باشد.‌ اما داستان خداحافظی این پیشکسوت قدیمی از زمین فوتبال ماجرای جالبی دارد که محمود فکری در جدیدترین صحبت های خود به آن اشاره کرده است.

گویا دلیل خداحافظی شاهین بیانی از استقلال به یکباره و از سر ناراحتی گرفته شده است. زمانی که آبی پوشان برای بازی جام حذفی مقابل نساجی به مازندران سفر کرده بودند، این تیم به منزل یکی از هواداران استقلال رفته و جالب اینکه کاظم اولیایی مدیرعامل وقت استقلال بابت میهمان بودن تیمش که باعث کاهش هزینه شده، خرسند بوده است.

حضور استقلال در شمال کشور در گرمای سخت روزهای تابستانی بوده و هوای شرجی و گرما باعث شده حتی بازیکنان شمالی آبی‌ها از جمله محمود فکری لحظات سختی داشته باشند و قطعی برق هم مزید بر علت شده تا حتی امکان استفاده از وسایل سرمایشی نظیر پنکه هم فراهم نباشد تا شرایط سخت‌تر شود.

طبق گفته فکری، شاهین بیانی همان جا ناراحت شده و این موضوع منجر به خداحافظی این اسطوره از میادین فوتبال شده است.

فکری در گفت‌وگویی که با خبرگزاری ایسنا انجام داده، در این زمینه چنین توضیح می‌دهد: «مسابقات جام حذفی بود که ما در قائمشهر با نساجی بازی داشتیم و بازی در فصل گرما هم بود. نمی‌دانم گرمای فصل تابستان بود یا خرداد ماه، ولی بازی در زمان گرمی برگزار شد. از آن طرف هم آقای اولیایی خیلی دوست داشت ما میهمان شویم. بالاخره هزینه نداشته باشیم. آن زمان به جویبار و منزل یکی از هواداران استقلال رفتیم. شانس ما برق هم قطع شده بود و هوا گرم و شرجی بود. فضا، خیلی فضای سختی بود. ما که شمالی هستیم یا عادت داریم یا از این موضوع اذیت می‌شویم. ولی بچه‌هایی که از تهران آمده بودند، عادت نداشتند.»

وی ادامه داد: «هوا گرم و شرجی و برق هم رفته بود. حتی امکان استفاده از پنکه برای بهتر شدن هوا وجود نداشت. شاهین هم همان جا ناراحت شد و این موضوع منجر به خداحافظی شاهین شد. البته من اسم شاهین و شاهرخ را که می‌برم باید پسوند "خان" را هم به اسم آن‌ها اضافه کنم یا از پیشوند "آقا" باید استفاده کنم. به هر حال کاپیتان‌های ما بودند و احترام‌شان برای ما واجب است.»

1997