شاهرخ بیانی: الان هر اتفاقی بیفتد می‌گویند آقاساکت باعث و بانی‌اش بوده است

شاهرخ بیانی: الان هر اتفاقی بیفتد می‌گویند آقاساکت باعث و بانی‌اش بوده است

پایگاه خبری فوتبالی- مربی هوادار در خصوص اتفاقاتی که در اردوی ترکیه میان سرمربی‌های دو تیم هوادار و نساجی رخ داده توضیح داد.

به گزارش فوتبالی، شاهرخ بیانی، مربی هوادار پس از بازی دوستانه تیم‌شان با استقلال دقایقی با خبرنگاران صحبت کرد. او در خصوص این بازی گفت: من فکر می‌کنم بازی خوبی بود، دو تیم در بدنسازی بودند. در ترکیه هم بدنسازی می‌کردیم و هنوز بدن‌های بازیکنان‌مان آمادگی کامل نداشت‌. من و کادرمان مخالف برگزاری بازی در این ساعت بودیم ولی مربی خارجی آنها این ساعت را گفته بود. با اینکه خیلی گرم بود دو تیم محک خوبی خوردند.

او در خصوص اردوی ترکیه گفت: اردوی خیلی خوبی بود و تمرینات‌مان هم خوب بود، آسیب دیده هم نداشتیم، صبح و بعدازظهر تمرین کردیم. سه بازی کردیم و پیروز شدیم. این بازی هم خوب و روان بود.

بازیکن اسبق استقلال در خصوص شرایط این تیم بیان کرد: استقلال در هر شرایطی استقلال است. الان مربی خارجی هم آوردند و آقای خسرو حیدری و طاهری هم می‌گفتند مربی خوب و با دانشی است. زمان می‌برد تا اهدافش را پیاده کند. استقلال بازیکن خوب گرفته و انشاالله بتواند اهدافش را پیاده کند. آنها باز هم مدعی قهرمانی هستند.


بیانی در خصوص حواشی اردوی ترکیه و اتفاقاتی که میان حمید مطهری و ساکت الهامی رخ داده اظهار داشت: اصلا این اتفاقات وقتی اسم آقا ساکت می‌آید دامن زده می‌شود. یک صحبتی در مور کادر پزشکی ما بود. ما پارسال در تیم نساجی بودیم و دکتر تیم هم با ما بود و بعد وقتی به هوادار آمدیم تصمیم داشتیم هیچ بازیکنی از نساجی نگیریم با اینکه خیلی‌ها دوست داشتند به تیم ما بیایند تا با آقاساکت کار کنند ولی به خاطر طرفداران نساجی بود. پزشک تیم هم قرارداد نداشت و حتی آقای الهامی به او گفته بود کنار نساجی باش ولی آنها به توافق نرسیدند و با ما کار کرد‌.

شاهرخ بیانی ادامه داد: یک صحبت‌هایی شده بود و آقای الهامی هم که با آقای مطهری دوست بودند، دوستانه این مسئله گفته شد و یک کنتاک کوچک بود؛ چیز مهمی نبود. زد و خورد نبود و فقط می‌خواهند آقای الهامی را تخریب کنند. الان هر اتفاقی بیفتد می‌گویند آقاساکت باعث و بانی‌اش بوده است. آقلی ساکت فقط به آقای مطهری گفت قشنگ نیست که با دکتر تیم ما صحبت می‌کنی. ایشان یک کلمه‌ای گفت و بعد به سینه آقا ساکت ضربه زد.

7777