تحلیل جامع چراغپور از خوب و بدهای قانون منع ورود خارجی‌ها/ تفاوت ژن‌ها، آفت‌ها و دور زدن قانون در فوتبال

تحلیل جامع چراغپور از خوب و بدهای قانون منع ورود خارجی‌ها/ تفاوت ژن‌ها، آفت‌ها و دور زدن قانون در فوتبال

پایگاه خبری فوتبالی- جلال چراغپور در تحلیلی به نقاط ضعف و قوت قانون منع ورود مربیان و بازیکنان خارجی و تأثیر لغو این قانون بر فوتبال‌مان کشورمان پرداخت.

به گزارش فوتبالی و به نقل از تسنیم، با اعلام رئیس فدراسیون فوتبال، قانون منع ورود بازیکنان و مربیان خارجی به لیگ ایران، پس از یک فصل لغو شد. به این ترتیب تیم‌ها می‌توانند برای فصل آینده با رعایت قوانین و ضوابط بازیکنان و مربیان خارجی را به خدمت بگیرند.
در همین زمینه جلال چراغپور درباره نقاط ضعف و قوت این قانون و همچنین لزوم جذب بازیکنان صحبت کرد.

ابتدا به طور کلی در خصوص قانون منع جذب بازیکنان و مربیان خارجی توضیح دهید، آیا به نظر شما لغو این قانون می‌تواند برای فوتبال باشگاهی مفید باشد؟

ابتدا یک توضیح کلی می‌دهم. اصل اول در فوتبال این است که تمام مهارت‌های بدنی، ذهنی، عصبی، حرکت‌های روانی و ادراک‌ها در یک سطح گسترده و دقیق مورد نیاز است اما نژادها و ژن‌های مختلف هر یک به تنهایی تمام این خواص را در اختیار ندارند. مثلاً خواصی که سیاه پوست‌ها به عنوان سرعت انفجاری در بدن‌شان دارند، یک سفید پوست اوکراینی یا بلاروسی  ندارد و برخی خواص دیگر به جای آن دارد. با این مقدمه، طوری که برزیلی‌ها تکنیک را در فوتبال تعریف می‌کنند، فوتبال بلوک شرق مثل روسیه و اوکراین آن‌ تعریف نمی‌کند. یا مثلا سرعت عکس‌العملی که آرژانتینی‌ها دارند، در نژاد روسیه و ولز دیده نمی‌شود.

تیم‌ها برای اینکه نوع کامل فوتبال را به نمایش بگذارند و از همه زیبایی و شکل بدنه فوتبال لذت ببرند، آرام آرام نژادهای مختلف را در پست‌های مختلف فوتبال  جا به جا کردند. 50 سال پیش به این شکل نبود، اما کم کم دیدیم که مثلاً یک بازیکن کره‌ای آمد و در لیگ انگلیس به‌عنوان یک بازیکن سانتر فوروارد بازی کرد یا یک بازیکن آرژانتینی در لیگ اسپانیا مشغول شد و به همین ترتیب این چرخه ادامه پیدا کرد.

به طور کلی در فوتبال 10 پست اصلی و پست‌های فرعی دیگر در این پست‌ها تعریف می‌شود که این پست‌های چند گانه، بازیکنان گوناگون می‌خواهد. مثلا ژاپنی‌ها زمانی که می‌خواستند زنجیره مفقود فوتبال‌شان را کامل کنند، گری لینکر یا سوکراتس را به فوتبال‌شان آوردند. با اینکه این‌ بازیکنان مهاجمان بازنشسته‌ای بودند ولی ژاپنی‌ها برای تکامل عملکرد دفاعی‌شان آنها را به کشورشان بودند. قطری‌ها مدتی ژاوی را به کشورشان بردند تا تکنولوژی خط میانی خود را شکل دهند که به نظرم کار بسیار درستی بود. اگر با نظر کارشناسی فوتبالیست‌هایی خارج از ژن خودمان را به لیگ بیاوریم، فوتبال‌مان زیبا خواهد شد. از زمانی که دیاباته و کی‌روش استنلی به فوتبال ما آمدند معنای سانتر فوروارد عوض و چقدر زیبا شده است. در نتیجه اگر با نظر کارشناسی بازیکن خارجی به لیگ ما بیاید، مفید است، البته به شرطی که آفت به فوتبال ما نیاورد. حالا اینکه آفت چیست را در بخش بعدی توضیح می‌دهم.

شاید با برداشتن این قانون بار دیگر شاهد بحث دلالی بازیکنان بی‌کیفیت در فوتبال‌مان باشیم. برای جلوگیری از ورود بازیکنان بی‌کیفیت و تکرار اتفاقات تلخ گذشته چه اقداماتی باید انجام شود؟

این قضیه خودش دو روی یک سکه دارد. یک روی سکه همین اختلاف تکنیک‌ها، ژن‌ها و خلاقیت‌ها است که  به نفع فوتبال ماست. نه تنها به نفع ما، بلکه به نفع تمام فوتبال‌ها است. هر کشوری بتواند این تنوع تکنیک‌ها را به کشورش تزریق کند فوتبالش از یکنواختی خارج خواهد شد. اگر دقت کنید در فوتبال ایران هیچ بازیکنی نمی‌تواند از دست هیچ بازیکنی فرار کند و فقط قایدی است که از دست همه فرار می‌کند. ساعت‌ها مسابقات لیگ یک و لیگ برتر را نگاه می‌کنم. در لیگ یک که هیچ‌کس سرعتش از  فردی دیگر بیشتر نیست، در لیگ برتر هم که فقط قایدی این ویژگی را دارد. شما فکر کنید چند بازیکن این شکلی به لیگ‌مان بیایند، چقدر کیفیت بالا می‌رود و مدافعان‌مان چقدر پیشرفت می‌کنند.

بحث دیگر این است که چون گلوگاه فنی در این رابطه وجود ندارد،‌ به سرعت این وضعیت، بهشت ایجنت‌ها می‌شود. مثل همین اواخر که به سرعت بازیکنانی را از کشورهای آفریقایی وارد فوتبال می‌کردند. آن وقت یک لحظه سرمان را بالا می‌آوریم و می‌بینیم که در پست‌های اصلی فوتبال‌مان هم خارجی‌ها بازی می‌کنند مثل همان زمانی که آقای گل‌های لیگ همه خارجی بودند. این آفت هم وجود دارد. اینکه چطور می‌شود جلوی این آفت را هم گرفت بحثی جدا و خارج از فوتبال است که به مدیریت منابع انسانی و تخصص مدیران فنی باشگاه‌ها بامی‌گردد.

مدیران عامل به جای اینکه بار سیاسی و بار مالی‌شان بالا برود، باید بار فنی‌شان افزایش یابد. مدیران باید کمیته فنی با پیشکسوتان تشکیل دهند و فیلم‌های بازیکنان را نگاه کنند و اجازه ندهند یک نفر تصمیم بگیرد. البته دقت کنند که فیلم فصل گذشته را نگاه کنند. زمانی فیلمی برایم آوردند و ما نگاه کردیم و دیدیم برای پنج سال پیش بود. آن فیلم را یک دلال آورده بود و می‌گفت این بازیکن همان است، ولی یک لحظه تاریخ بازی را دیدم! از این اتفاقات زیاد رخ می‌دهد. در این بخش باید تخصص باشد. تیم‌ها باید مدیر فنی داشته باشند،  نه مدیری که بگوید حمله و دفاع کنید. از پیشکسوتان می‌شود به خوبی در این زمینه استفاده کرد. این موضوع نیاز به صداقت خاصی دارد، نه اینکه مدیرعامل با رفیق‌بازی و اینکه چون فامیل هیئت مدیره است به باشگاه آمده باشد! خیلی چیزها باید اصلاح شود و جلوگیری از این اتفاقات خیلی مشکل است.

قانون 10 درصدی نیز برای این موضوع در نظر گرفته شده، به این ترتیب که باید 10 درصد از رقم قرارداد بازیکن را در صندوقی بگذارد که زیر نظر فدراسیون برای آکادمی‌های فوتبال و استعدادیابی با اولویت مناطق کم‌برخوردار هزینه شود. نظر شما در مورد این قانون چیست؟

همین قانون با خودش بیماری و آفت می‌آورد. اجازه دهید با عدد و ارقام مثال بزنم. مثلاً قرار است به یک بازیکن خارجی یک میلیارد تومان بدهند، 10 درصد قرارداد این بازیکن می‌شود 100 میلیون تومان. حالا قرار است 100 میلیون تومان از قرارداد بازیکن کم کنند به فدراسیون بدهند یا 100 میلیون اضافه بر قرارداد به فدراسیون داده شود؟ این خودش یک سؤال بزرگ است. اگر فرض دوم ما درست باشد، یعنی مجوز خرید بازیکن خارجی منوط به این است که همین ابتدای کار 10 درصد قرارداد را به حساب فدراسیون بریزیم یا اینکه ما 10 درصد به فدراسیون بدهیم و بگوییم دست شما درد نکند که به ما اجازه خرید بازیکن خارجی دادید!

بحث اصلی این است که اصلاً چه لزومی دارد قیمت واقعی بازیکن را بگویند؟ مگر چند سال پیش نبود که برای قراردادها سقف گذاشتند، به بازیکنان ماشین، زمین، خانه و زیر میزی دادند. قانون را دور زدند و قراردادها را با 30-20 میلیون امضا کردند و تمام شد. این یک قانون بی در و پیکر و باز است. نظری داده‌اند که کارشناسی نشده و خام است.

6641