توضیح نامجومطلق؛ چرا از استقلال شکایت کردم

توضیح نامجومطلق؛ چرا از استقلال شکایت کردم

پایگاه خبری فوتبالی- بخشهای مهم مصاحبه خبرورزشی با مجید نامجومطلق را برایتان انتخاب کردیم. او به تازگی برای گرفتن مطالباتش از استقلال، از این تیم شکایت کرده است:

  •  بیشتر از بحث مالی، بابت اینکه مدیران استقلال احترام من را نگه نداشتند، شکایت کردم. در سخت‌ترین شرایط خودم را فدا کرده و سرمربیگری استقلال را پذیرفتم. حتماً خود آقایان یادشان هست که هم از هیئت‌مدیره و هم از بخش‌های دیگری با من تماس گرفتند و اصرار داشتند هدایت استقلال را قبول کنم. من در آن شرایط دشوار استقلال را تنها نگذاشتم و انتظاری هم نداشتم. هیچ انتظاری غیر از حفظ حرمت نداشتم ولی متأسفانه مدیران باشگاه استقلال چنین کاری را انجام ندادند و بلافاصله پس از آن مسابقات من را تنها گذاشتند.  
  • پس از بازگشت به ایران و تحولاتی که در استقلال رخ داد، اولویت اول من حفظ آرامش تیم بود به همین خاطر با تک‌تک مدیران ارشد باشگاه تماس گرفتم و به اعضای هیئت‌مدیره زنگ زدم. آقای خلیل‌زاده به من گفت مسئله مطالبات تو را در جلسه هیئت‌مدیره مطرح می‌کنم و به آقای مددی می‌گویم موضوع را دنبال کند ولی پس از آن دیگر نه خود ایشان جواب تلفن من را داد و نه آقای مددی. حتی اس‌ام‌اس هم فرستادم ولی جوابی نگرفتم.  
  • آقای مهندس عبدیان از جمله افرادی بود که جواب تلفنم را داد و وقتی فهمید مقامات باشگاه مسئله را دنبال نکرده‌اند و مطالبات پرداخت نشده، به من گفت بهتر است از طریق قانونی قضیه را دنبال کنی و من هم تنها راه چاره را در این دیدم که روند قانونی طی شود.
  • فعلاً از طریق فدراسیون فوتبال خودمان پیگیر ماجرا شده‌ام و با توجه به شناختی که از دوستان عزیزمان در کمیته تعیین وضعیت دارم، امید بسیاری می‌رود که قضیه در همین داخل کشور حل و فصل شود ولی حالا که شکایت کرده‌ام و با توجه به اینکه حرمت من را نگه نداشتند، اگر لازم باشد مانند چند فوتبالیست دیگر حتی با کنفدراسیون فوتبال آسیا نیز مکاتبه می‌کنم تا به حق خودم برسم.  
  • روشی که من در پیش گرفته‌ام کاملاً قانونی است و پیش ‌از این هم چند فوتبالیست و مربی دیگر آن را اعمال کرده‌اند. در همین استقلال آقای پرویز مظلومی و آقای صمد مرفاوی که هم‌اکنون سرپرست و عضو کادر فنی محسوب می‌شوند، قبلاً با استفاده از همین شیوه توانستند مطالبات خود را از استقلال زنده ‌کنند.


    1984