خبرگزاری فوتبالی- یادداشتی درباره بازی صنعت نفت و استقلال که با برتری دو بر صفر آبی پوشان همراه شد را مرور می کنیم.
۱-استقلال با تیم نیم فصل اول زمین تا آسمان فرق دارد. مقایسه استرا که نفت را به معنای واقعی آتش زد با کادر فعلی اندکی نخنما و تکراری شده. هواداران استقلال باید بیخیال اینستاگرام و پیگیری اخبار مربوط به مربی سابق شوند و حتی اگر قرار باشد برای فرهاد مجیدی آلترناتیوی پیدا شود باید دیگر به شنیدن اسامی بازیکنان دهه هفتاد این تیم عادت کرد. استقلال این بازی را برد. بردی که میتوان آن را به اتفاقات فوتبالی ربط داد زیرا آبی پوشان در ۹۰ دقیقه بازی حتی یک موقعیت خطرناک هم نداشتند! گل اول روی یک اشتباه فردی و گل دوم روی یک ضد حمله و انگیزه مطهری که مشخص نیست چه زمانی انرژیاش بابت پیوستن به استقلال تخلیه میشود. مسئله اینجاست نفت هم موقعیت صد در صد نداشت و تنها چشم به شوتهای ریکانی بسته بود. پس برد نوش جان استقلال! ناگفته نماند هرچه انتقاد به مجیدی وارد میشود اما باید تعریف او را هم کرد که برای اولین بار به ۲ بازیکن جوانی میدان داد که هواداران شاید همین حالا هم تصویر آنها را در کانالها تشخیص ندهند. خدا را چه دیدید. شاید از دل این جوانان یک نسل بازیکن در آمد تا مدیران آنها بفروشند و بعد چند برابر بخرند و حس خریدن سوپراستار داشته باشند!
۲- بعضی بازیکنان مثل دیاباته نیاز به زمان دارند تا خود را با تیم هماهنگ کنند، بعضیها مثل قایدی نیاز به مدیریتی صحیح دارند و بعضی هم مثل تبریزی تمرکز ندارند اما مسئله برای بسیاری دیگر از بازیکنان متفاوت است. شماره ۹ استقلال همیشه صاحبان مشهور و البته محبوبی داشته اما حالا باید با ذره بین دنبال صاحب این لباس در زمین گشت. دشتی بعد از یک سال هنوز خودش را در تیم پیدا نکرده و مشخص نیست چکار میکند. از دوندگیهایی کاملا هرز گرفته تا عجلهای که در تک تک ثانیههایی که توپ را در اختیار دارد،مشخص است. فرشید اسماعیلی پس از گذشت ۴ سال حضور در استقلال هنوز حتی سایهای از تواناییهای نفر قبلی که شماره ۸ این تیم را میپوشید ندارد! ۴ سال پر افت و خیر و نامستمر او باید مدیران را به فکر بیندازد. این مسئله برای زکیپور بدتر از اینهاست و نمودار پیشرفت او در استقلال یک خط صاف با شیب صفر درجه است. هیچ تیمی با بازیکنان متوسط قهرمان نخواهد شد و این مسئله در استقلالهای نیمه دوم دهه نود کاملا واضح است.
۳- پروتکل لحاظ میکنیم و VAR میآوریم و به سمت حرفهای شدن پیش میرویم را کنار بگذارید. وقتی در بدیهیترین ملزومات، هنوز دوربین اصلی ورزشگاه آبادان در جایگاه درست و میانی نصب نشده و شما خط وسط زمین را «کج» میبینید، صحبت از لیگ حرفهای ایران اتفاقی خندهدار است. دلمان برای شمارههای فارسی پشت پیراهنها تنگ شده. بخدا که آن زمان امید به داشتن فوتبال حرفهای حداقل خوابی خوش بود.
یادداشت از علی رضایی / خبرگزاری فوتبالی
6641