یادداشت ویژه/ سه دهه خاطره بازى با يحيى

یادداشت ویژه/ سه دهه خاطره بازى با يحيى

پایگاه خبری فوتبالی- به بهانه حضور یحیی گل محمدی روی نیمکت پرسپولیس مروری خواهیم داشت بر اتفاقات مهم دوران فوتبالی این سرمربی. از پورا و پرسپوليس و تب مالت تا چه وقت چيپ زدن بودن بود آقاى گل محمدى؟ از اشكهاى بعد از گل به ايرلند تا گل به مكزيك. از مربيگرى در صبا تا حيا كن رها كن در پرسپوليس و قهرمانيهاى حذفى با ذوب آهن

به گزارش فوتبالی، نام يحيى گل محمدى را اولين بار تابستان ٧٠ شنيديم ، زمانى كه مدافع جلو زن پورا و تيم ملى اميد بود و مثل همه تيمهاى اميد ناكام در رسيدن به المپيك . سال بعد به  بانك تجارت رفت و در سال ٧٢ توسط پروين به تيم ملى دعوت شد و ناكام در رسيدن به جام جهانى ٩٤.

سال ٧٤ با رفيق فابريكش رضاترابيان به پرسپوليس يورگن گده پيوست و در اكثر بازيها با پيروانى و رهبريفرد مثلث خط دفاعى سرخها را تشكيل مى دادند.

دو قهرمانى پياپى با پرسپوليس استانكو و صعود با تيم ملى به جام جهانى ٩٨ و البته خط خوردن در مراحل پايانى اردو، يحيى را كه در آن زمان يك مدافع معمولى بود به سير نزولى انداخت.

يك بيمارى سخت و خاص بنام تب مالت يحيى را در سير نزولى قرار داد تا اواخر دهه هفتاد و در آستانه سى سالگى سر از تيم تازه تأسيس فولاد كه محلى براى اخراجيهاى پرسپوليس بود در بياورد. 

مهاجرت اجبارى به جنوب و حضور يك تازه وارد به نام وينگوبگوويچ باعث احياى يحيى شد تا چشمان چيرو گل محمدى را بعد از چهار سال دورى از تيم ملى دوباره ملى پوش كند.

هنوز هم اشكهاى او بعد از گل نافرجام به ايرلند در ذهن اهالى فوتبال به جا مانده تا خاطرات تيم خوب بلاژ فراموش نشود.

يحيى بازهم به جام جهانى نرسيد اما با جانشين چيرو، برانكو ايوانكوويچ جوان به عنوان كاپيتان صاحب مدال طلاى بازيهاى آسيايى بوسان شود.

سال ٨١ موعد بازگشت يحيى به پرسپوليس بعد از سه سال بود و او كه روزى در ليست خروج پروين قرار داشت اين بار در صدر خريدهاى سلطان براى ليگ دوم قرار گرفت.

مهمترين خاطره از يحيى در اين فصل گلش به استقلال در شهرآورد ٥٤ بود تا پرسپوليس بعد از چهار سال فاتح دربى شود.

او در ليگهاى سوم و چهارم هم در پرسپوليس بازى كرد اما توفيقى به دست نياورد.

يك جام ملتهاى فوق العاده با تيم شايسته برانكو و مقام سوم آسيا و جمله معروف : چه وقت چيپ زدن بود آقاى گل محمدى اورا يكى از مقصران نرسيدن ايران به فينال قرار داد.

يحيى در ليگ پنجم به صبا رفت و با اين تيم دوران خوبى را در ٣٥ سالگى سپرى كرد و زننده اولين گل ايران در جام جهانى ٢٠٠٦ بود تا اگرچه اين جام به تلخى براى ايران به پايان رسيد اما براى يحيى خاطره ساز شد، انگار ناف يحيى را با گلهاى ملى تلخ بريده بودند و اين پايان حضور گل محمدى در تيم ملى بود.

هفته هاى پايانى ليگ هفتم و با بركنارى ضيايى ، مديريت صبا سكان هدايت تيمش را به گل محمدى ٣٨ ساله سپرد تا يحيى به عنوان مربى بازيكن ليگ را با صبا به پايان ببرد ، همان ليگى كه صبا با دريافت چهارگل از پرسپوليس آماده قطبى شانس قهرمانى اين تيم را زياد كرد.

تربيت يزد، نساجى و دوباره صبا تيمهاى بعدى يحيى در آغاز دوران مربيگرى بودند، نتايج خوب يحيى با صبا و ناكامى پرسپوليس پرستاره با ژوزه ، رويانيان ماجراجو را بر آن داشت تا سكان هدايت پرسپوليس را به گل محمدى بدهد ، يحيى با نتايج قابل قبول با پرسپوليس اين تيم را از قعرجدول و باختهاى پياپى نجات داد تا پرسپوليس كمى به ثبات برسد و ليگ را با مقام هفتمى تمام كند ، اما شكست تلخ مقابل سپاهان در فينال جام حذفى در ورزشگاه آزادى و خداحافظى غريبانه مهدوى كيا و اشكهايش در برنامه نود سكوهاى آزادى را ملتهب كرد تا گل محمدى تنها بعد از گذشت شش ماه حيا كن رها كن بشنود.

اخراج از پرسپوليس انگار دوباره يحيى را احيا كرد و اين بار با نفت و ذوب نتايج بسيار خوبى گرفت و دوبار فاتح جام حذفى شد.

تراكتور و پديده تيمهاى بعدى يحيى بودند كه در اولى ناموفق و در مشهد كاملا موفق عمل كردتا دوباره نيمكت پرجاذبه پرسپوليس به او چشمك بزند و در روزهايى كه كاملا فوتبال ايران روبه ايرانيزه شدن مى رود با اكيپى كاملا پرسپوليسى به دنبال ماجراجويى تازه باشد.

نيمكتى كه به شايسته ترين مربى پرسپوليسى ايران رسيد.

اين شما و اين آقاى گل محمدى ٤٩ ساله و پرسپوليسى متفاوت.

یادداشت از پیمان خنافری/ سایت فوتبالی

4344