وب سایت رسمی فوتبالی- انصافا دلمان تنگ شده بود، دلمان تنگ شده بود براي صفرصفرهاي زشت و چرك دربي ، دربيهايي كه نباختن در آن اولويت بود، دربيهايي كه ترس در آن حرف اول را مي زد.
چند سالي بود كه دربي تهران از اصلش فاصله گرفته بود، تيمها مي بردند و مي باختند و جسورانه بازي مي كردند.
دربيهايي كه از روي صندلي تكانمان مي داد و هيجان حرف اول آن شده بود.
اما شهرآورد پنج مهر ٩٧ دوباره ما را برد به آن روزها ، روزهايي كه تيتر هميشگي مطبوعات اين بود: هياهوي بسيار براي هيچ . بازي بزن زيرش به نحو احسن دیشب اجرا شد.
توقع زيادي نداشتيم : چند تا حركت تركيبي ، دو سه تا شوت در چهارچوب ، يكي دوتا موقعيت گل حداقل انتظار ما از ديداري بود كه يك سويش شفر بود و سوي ديگرش برانكو.
شفر و برانكو نوستالژي دربيهاي زشت صفر- صفر بدون طراوت را به زيبايي كارگرداني كردند.
آقاي برانكو مي دانيم دست تان خالي است ، آقاي شفر مي دانيم ستاره هاي تيم تان را يكي يكي پراندند ، اما ما و آن هفتادهزار نفري كه در ورزشگاه بودند و ميليونها بيننده تلويزيوني چه گناهي كرده ايم كه قرار بود دربي مرهمي باشد بر همه مشكلاتمان ولو براي دو ساعت؟
اميدواريم فقط از نتيجه راضي باشيد و در بازي برگشت كيفيت را فداي نتيجه نكنيد.
یادداشت از پیمان خنافری/ فوتبالی