به گزارش " ورزش سه" استقلال در حالی که با یک گل از ذوب آهن پیش بود اما در نهایت با ارسال های بلند تیم ذوب ، با نتیجه دو بر یک مغلوب شد. وینفرد شفر سرمربی آلمانی استقلال بعد از این مسابقه از سبک بازی ذوب آهن انتقاد کرد و گفت که آن ها kick and rush بازی کرده اند. اما سوال اینجا است که kick and rush استراتژی مناسبی در فوتبال نیست و یا آیا کنایه ای برای ضد فوتبال است؟
اولین بار در سال 1950 یک بازیکن بازنشسته به نام چارلز ریپ اصطلاح kick and rush( کیک اند راش) را به کار برد. این روش بازی است که تیم ملی انگلستان و برخی از باشگاه های این کشور از آن استفاده می کردند. در کیک اند راش با استفاده از بازی فیزیکی در زمین خودی و گرفتن توپ از حریف با ارسال های بلند به دروازه حریف حمله می کنند. چارلز هیوز مدیر اتحادیه فوتبال انگلستان در دهه نود از این تئوری برای ترویج نظریه اش بر استفاده از توپ های بلند استفاده کرد. هیوز براساس این نظریه ثابت کرد که تیم هایی که بازی مستقیم را در دستور کارشان دارند به موفقیت بیشتری می رسند.
در کیک اند راش تیم مدافع با تجمع در زمین خودی اقدام به توپ گیری می کند و سپس با پاس های بلند به دروازه حریف حمله می برد. هرچند این روش بازی هیچگاه شیوه زیبا و تماشاگر پسندی نیست اما روش موثری است که به خصوص در شرایط آب و هوایی و زمین خاص نتیجه می دهد. این روش که تیم ملی انگلستان سال ها از آن استفاده می کرد بارها مورد انتقاد کارشناسان فوتبال قرار گرفت اما همانطور که گفته شد چارلز هیوز ثابت کرد که این روش برای رسیدن به نتیجه روشی منطقی است.
جلال چراغپور کارشناس فوتبال ایران در رابطه با حرف های وینفرد شفر درباره روش بازی ذوب آهن و سبک kick and rush می گوید:« ما در فارسی به kick and rush می گوییم «بریز بریز» که این خودش یک روش بازی است. این اصطلاح یعنی هر توپی را در هر شرایطی به زمین حریف انتقال بدهیم و آن جا تصمیم گیری کنیم.تنها تصمیمی که قبل از این کار می گیریم این است که توپ را انتقال بدهیم اما این کار هدفمند نیست. درواقع توپ ها برای یک نقطه یا هدف خاص نیست اما حرکت و برنامه کلی هدفمند است. این روش بازی حتی long ball یا پاس بلند هم نیست. مثلا در تیم ملی یا پرسپولیس سیدجلال حسینی توپ بلندی را می فرستد برای امیری ، یا کریم باقری در تیم ملی ایران توپ های بلند ارسال می کرد. تونی کروس در رئال مادری مسئول پاس های بلند با هدف تغییر جهت بازی است. در این روش هدف هرچه سریعتر برگرداندن توپ به زمین حریف است. در اجرای نوع کامل kick and rush یا همان اصطلاح «بریز بریز» خودمان روش به گونه ای است که حداقل با 5 نفر باید روی توپ تمرکز کرده و پرس های مقطعی انجام می گیرد تا زمان پایداری توپ در زمین حریف بالاتر برود.
درباره شفر چه خوشش بیاید چه نه! زیرساخت فکری اش فوتبال آلمان است. در فوتبال آلمان به توپ زیاد ضربه نمی زنند ، توپ را در زمین حریف بهینه استفاده می کنند اما در اسپانیا ضربه به توپ زیاد است ، در برزیل ضربه به توپ در جهات مختلف است اما ایتالیا فقط رو به دروازه و گل زدن می رود.اسپانیا فقط به سمت گل نمی رود اما در فوتبال برزیل توپ به همه جای زمین می رود. فوتبال مالکانه ای که امروز از آن صحبت می کنند دنیایی از تئوری پشت سر آن است. به همین خاطر است بازی مالکانه برزیل 94 با فوتبال مالکانه بارسلونای امروز تفاوت دارد.
ما در فوتبال یک بحث سه جانبه داریم که بخش اول آن «استایل بازی» یا “style of the game” است. شفر در این بخش جای می گیرد. استقلال به پارس جنوبی 4 گل می زند چون پارس روش بازی اش به گونه ای است که توپ را می گیرد و قصد دارد با حرکات انفرادی در دفاع حریف گسل ایجاد کند اما وقتی به تجمع برخورد می کند آن روش خاموش شده و 4 تا می خورد. یا صنعت نفت آبادان که دنبال ایجاد فضا برای شیمبا و مگنو و سزار است در تجمع بازی را با 4 گل می بازد. اینکه صنعت نفت در دوبازی 6 گل می خورد حادثه نیست و یک جای کار اشکال دارد و آن این است که نتوانی سبک مخالف حریف را پیدا کنی. شفر از دسته مربیانی است که در بخش اول یا همان “style of the game” قرار می گیرد. اما بخش دیگری هم هست که به آن “anti game” یا ضد بازی می گوییم. در آنتی گیمی که می توان در برابر روش بازی شفر انتخاب می شود باید تعریف کرد که بازی باید خشن و محکم بوده و از اخطار گرفتن نترسیم، با یارگیری منطقه ای باشد و در زمین حریف حضور داشته باشیم. در آنتی گیم برابر شفر نباید از این عرض به آن عرض یا از طول به طول باز شویم.
اما بخش سومی هم وجود دارد و ان “other game” است. شفر و برانکو گیم هستند و برنامه های خودشان را اجرا و تمرین می کنند. مثلا برانکو این را فهمیده که اگر امیری را بگیرند از راست برنامه ریزی کند. اما دیه گو سیمئونه و آتلتیکو مادرید “other game” بازی می کنند. آن ها وقتی دیدند با آنتی گیم نمی توانند به مصاف بارسا و رئال بروند آمدند و نوع سومی را طراحی کردند.
در فوتبال ایران فقط وینفرد شفر و برانکو ایوانکوویچ هستند که گیم می کنند و بقیه تیم ها آنتی گیم بازی می کنند و اولین کسی که در برابر گیم برانکو و شفر آنتی گیم نکرد امیرقلعه نویی بود که “other game” را اجرا کرد. اگر دقت کرده باشید ذوب آهن اخراجی یا اخطار زیادی نداشت. نمی خواهم از شخص خاصی تعریف کنم اما چرا وقتی قلعه نویی اینقدر باهوش عمل کرده چرا نباید از او تمجید شود. او استقلال را خوب شناسایی و “other game” اش را هم پیدا کرده بود. بازی ذوب آهن یک «بریز بریز» خام نبود، او توانسته مسابقه ای را با یک گل عقب بود را ببرد. این موضوع مهمی است که بدانیم با ضد فوتبال می توان تنها گل های بیشتری نخورد اما زهی سعادت که امیرقلعه نویی بچه و زاییده لیگ است و لیگ را در دست دارد. او آدمی است که در لیگ آغاز کرده و در آن بزرگ شده است. خیلی ها هستند که سال ها در لیگ هستند اما همیشه هشتم و نهم هستند اما امیر قلعه نویی در لیگ زندگی کرده ، قهرمان شده و به آسیا رفته آن هم نه با یک تیم...
امیر قلعه نویی وقتی مچ شفر را خواباند باعث امیدواری خیلی ها شد. بچه های جدید خیلی با عجله به مربیگری رو آورده اند و هر تیمی را قبول می کنند و هنوز در لیگ درجه نگرفته اند اما جایگاه سروان ها و سرهنگ ها را می گیرند. مربیانی که در لیگ یک موفق هستند الزاما در لیگ برتر موفق نمی شوند. لیگ یک ویژگی های خودش را دارد و مربیگری هم در آن ویژه است و مربیان چیزهایی که در لیگ یک می آموزند در لیگ برتر دردشان نمی خورد نهایتا هم از رتبه نهم ، دهم بالاتر نمی آیند.
kick and rush یک تاکتیک نیست بلکه استراتژی است. استراتژی عبارت است از ظرفیت کلی یک تیم فوتبال. مسایلی چون تکنیک ، مسایل روحی و روانی، آمادگی جسمانی و.... استراتژی یک تیم را ترسیم می کنند. قلعه نویی به خوبی راه مقابله با شفر را فهمید. در تیم شفر بازیکنان به هر جهت سر می زنند و مهره کلیدی داریوش شجاعیان است. نقش شجاعیان در استقلال “key player” است، او همه جا می چرخد و هرجا توپ باشد حضور دارد. او در گسترش فولاد اما نقش متفاوتی داشت گاهی چپ و یا گاهی راست بازی می کرد و از او انتقاد هم می شد اما شفر از او در استقلال در نقش « کلید بازی» استفاده می کند و این اولین بار است که از شجاعیان چنین استفاده ای می شود. کی روش هم یک بار او را به تیم ملی دعوت کرد اما از آنجایی که کی روش به «کلید بازی» اعتقادی ندارد او از لیست تیم ملی کنار رفت. کی روش مثل مورینیو است و او برای همه چیز برنامه و دستورالعمل دارد. هرکسی گوش کند هست و اگر کسی گوش نکند نیست. اما یکی از مشکلاتی که key player دارد این است که یک یار مستقیم برای مهارش می گذارند و اگر او موفق باشد «کلید بازی» کارایی اش را از دست می دهد. در رابطه با این موضوع هم که در برابر روش بازی ذوب یا همان “other game” چه روشی را باید به کار گرفت هم باید بگویم وقتی گیم لو می رود و “other game" سوار می شود دیگر فرصتی برای ضد آن وجود ندارد. اگر دفعه دیگر یا فصل آینده این این دو بازهم مقابل هم قرار بگیرند و امیر همین نسخه را برای شفر بپیچد باید بگوییم شفر مربی باهوشی نیست. من معتقدم بقیه تیم های لیگ برتر باید بازی دیروز را ببینند و نکات “other game امیر را آنالیز کنند تا برای مقابله با تیم های با برنامه راهکار مناسبی داشته باشند.