به گزارش "ورزش سه" در این مطلب روایتی از ستاره برزیلی سالهای نه چندان دور دنیای فوتبال به قلم حمیدرضا صدر میخوانید:
مدت ها بود محو شده بود، پیدایش نمی کردیم. نمی دانستیم به میدان می رود یا نه، نمی دانستیم دنبال توپ می دود یا خیر... و ناگهان خبر وداعش را شنیدیم. در سی و پنج سالگی با پیراهن ارلاندو در ایالات متحده. ولی او خیلی پیشترها در سی سالگی تمام شده بود، گم شده بود، از زمان نزولش در رئال، از دوران بازگشتش به میلان. قضاوت در باره اش سخت است. کاکا در مقایسه با همتایانش چه جایگاهی دارد؟ بازیکن حل شده در تیم بود یا یکی از آن ستاره های مهار ناپذیر. تا چه حد مرد روزهای طوفانی بود و در عصر ستاره سالاری چگونه خودش را تعریف کرد؟
در 2007 که توپ طلا گرفت چهارمین برزیلی رباینده آن توپ پس از رونالدو، ریوالدو و رونالدینیو شده بود. دورانی که می گفتند یکی از بهترین های جهان شده. او در مصاف با کریستیانو رونالدو و لیونل مسی، و همین طور دروگبا و پیرلو و فن نیستلروی و زلاتان آن توپ را به چنگ آورده بود. پله می گفت "کاکا بازیکن کاملی است" و رونالدینیو می گفت "کاری نیست که کاکا از پس آن برنیاید".
سریع بود و خوش تکنیک، خوش قریحه و ماهر، هم می توانست مهاجم نوک باشد و هم مهاجم دوم، هم از گوش ها بتازد و هم نقش مرد بازیساز را ایفا کند. با سیمایی خوش و رویکرد مثبتش نشانی از ستاره های دوران نداشت، نه اهل آرایش مو بود و نه دنبال خالکوبی، نه به مصاحبه های نمایشی تن می داد و نه اهل جنجال های رسانه ای بشمار می رفت.
کاکا برخلاف اکثر ستاره های برزیلی، سپید پوست بود و برخلاف همتایان سیاهش از دل محله های فقیرنشین بالا نیامده بود، پدرش مهندس عمران بود و مادرش، یک معلم. در جوانان سائوپولو استعدادش را عیان ساخته و در جام جهانی 2002 فقط هجده دقیقه آخر بازی با کاستاریکا جای ریوالدو خارج شده از میدان بازی کرد، ولی مدال قهرمانی را بر گردنش آویخت. وقتی در 2003 با هشت میلیون یورو راهی میلان شد، برلوسکونی مبلغ پرداخت شده برایش را چیزی در حد نقل و نبات خواند. او کمی بعد جای رویی کاستا را به عنوان "مرد میانی بازیساز" گرفت و پشت سر یان دال توماسون، فلیپه اینزاگی و آندره ی شوچنکو ایستاد. میلان با پاس او و ضربه شوا مهر قهرمانی اسکودتو را ثبت کرد. در 2004 که قهرمان سری آ شد آن قدر معرکه بازی کرده بود تا عنوان بهترین باریکن سال سری آ را نصیب خود کند، بالاتر از شوچنکو، توتی، آدریانو، ترزگه و ویری.
با این وصف نمی دانستیم تا چه حد می توانیم به کاکا در روزهای سخت دل ببندیم. چنان که در فینال لیگ قهرمانان 2005 برابر لیورپول دو سوی چهره اش را عیان ساخت، هم خوب بود و هم بد، هم پویا و هم ایستا. در نیمه اول خارق العاده بازی کرد و ضربه آزاد بدست آمده توسط او به گل مالدینی انجامید و گل هرنان کرسپو هم برتافته از چرخش و پاس معرکه اش بود. میلان با سه گل نیمه اول را به پایان برد، ولی کاکا با ورود دی دی هامان در نیمه دوم بی اثر شد و خنثی و میلان هم همه چیز را از دست داد. با این وصف دو سال بعد لیگ قهرمان 2007 را فتح کرد تا مدال های سرخ و سیاهش کامل شود و شیرین ترین دوران زندگی اش را سپری کند.
انتقالش به رئال مادرید در 2009 آغازی بود بر پایانی زودهنگام، خیلی زودهنگام. بیست و هفت ساله بود و میلان نمی توانست پیشنهاد هفتاد میلیونی رئال را رد کند. قراردادش شش ساله بود، ولی می دانستیم رئال برای ستاره ها، تیغه ای دارد دو لبه. در یک سو آسمان قرار گرفته و در سوی دیگر قعر چاه ها. کاکا در نخستین فصلش در برنابئو که رئال در لیگ دوم شد هشت گل زد و شش پاس گل ارسال کرد، ولی کابوس بزرگ در 2010 فرا رسید. از یک سو مصدوم شد و از سوی دیگر مورینیو بر آن نیمکت نشست که اعتقاد چندانی به او نداشت. کاکا طی قهرمانی رئال فصل 12-2011 پنج گل زد و نه پاس گل ارسال کرد، ولی در آخرین فصلش، 13-2012 ، در سایه مردان میانی رئال از اوزیل و مودریچ گرفته تا اسین و خدیرا و ژابی آلونسو محو شد و فقط نوزده بار در همه رقابت ها به میدان رفت. شیفتگانش می گفتند مورینیو، کاکا را نابود کرد، چنان که کاسیاس را نابود کرد. ولی وقتی کاکا در 2013 به میلان بازگشت برخلاف بسیاری از بازیکنانی که دوباره خود را بر مدار اصلی قرار می دهند ناکام ماند. او تعداد گل های میلانی اش را به صد رساند، ولی میلانی ها دریافتند جادویی کاکایی تمام شده.
در 2014 راهی اورلاندو در آمریکا شد و مدتی را هم در سائوپولو سپری کرد، ولی تمام شده بود. می گفتند یکی از آن برزیلی هایی بود که ذهنیت آهنین بازیکنان اروپایی را نداشت (مگر نیمار برابر دوربین ها گریه نکرد؟ و مگر تیاگو سیلوا از نواختن ضربه پنالتی در جام جهانی پرهیر نکرد؟
شیفتگی اش به بودائیسم و مسیحیت سوی دیگر شخصیت کاکا را ساخته بود. یادمان نمی رفت وقتی سوت پایان لیگ قهرمانان 2007 را نواختند پیراهنش را درآورد و زانو زد و شروع کرد به دعا خواندن. روی پیراهنش نوشته شده بود "به مسیح تعلق دارم". او به اوانجلیست هایی که از 1986 در برزیل کلیساهای جدیدی برپا می کردند آن قدر دل بسته شد که ده درصد درآمدهایش را به آنها داد. همان کلیسایی که دو تن از بانیانش به دلیل پولشویی راهی زندان شدند. حتی متن وداعش هم آمیخته به مضامین مذهبی بود "... پدر روحانی، بیش از آن که تصور می کردم بدست آورده ام. سپاسگذارم و آماده سفر بعدی ام با نام حضرت مسیح هستم، آمین".
کاکا در مقایسه با همتایانش چه جایگاهی دارد؟
یادمان باشد فقط هشت بازیکن هم جام باشگاه های اروپا / لیگ قهرمانان را برده اند و هم جام جهانی را فتح کرده اند و هم توپ طلا را به چنگ آورده اند: بابی چارلتون، گرد مولر، فرانتس بکن بائر، پائولو روسی، زین الدین زیدان، ریوالدو، رونالدینیو.. و او: کاکا.