دوباره تداخل یک مسابقه فوتبال با عاشورای حسینی باعث بحثهای فراوان شده است.
این موضوع مرا به یاد خاطرات مختلفی انداخت و که شاید تکرار آن بد نباشد. دهه 70 استقلال تهران در جام باشگاههای اسیا رو در روی السد قطر. تقویم نگاری از عهده فدراسیون ما خارج است. السد دو بازیکن ایرانی داشت. مجید نامجو و ابراهیم قاسمپور. هیچکس راضی نبود که در ان ایام به میدان برود. چاره ای نبود. یا باید به میدان پای می گذاشتیم یا جوانان استقلالی را مدتها از صحنه بین المللی دور می کردیم و شاهد صعود تیمی متمول و زاویه دار با فوتبال ایران اسلامی به مرحله بعد باشیم. سالها گذشت. به دهه اول اردبیهشت 1378 رسیدیم. باز ایران اسلامی در تدارک بزرگداشت یاد و خاطره سرور و سالار شهیدان حسین بن علی (ع) بود که اعلام شد مرحله نیمه نهایی جام باشگاههای اسیا در همان ایام باید برگزار شود. اول خیلی مقاومت کردیم تا شاید زمان عوض شود که باز تهدید به حذف و اخراج و محرومیت سالهای اتی.......
در درون کشور هم عده ای که از دل ما خبر نداشتند به ما حمله کردند. براستی چه باید می کردیم؟مهمان خارجی مهمی هم امده بود. هم دلمان از کنفدارسیون فوتبال اسیا خون بود و هم از زخم زبانهای داخلی ها. غریبانه در خودمان رفتیم. یادشان بخیر علی فتح اله زاده مرحوم ناصرخان، اصغرخان حاجیلو ومن ساعتها به فکر فرو رفتیم.
به ناگاه فکری بکر.......چرا ورزشگاه ازادی را بزرگترین تکیه ی حسینی نکنیم؟چرا تلاش نکنیم به زعم خودمان و حسب توانمان گوشه ای از پیام عاشورا را با توجه به ابعاد بین المللی مسابقه انتقال ندهیم.؟....دست بکار شدیم تیمسار ملاحی و سردار عزیز محمدی و کوثری هم دعوت بکار کردیم....در درون زمین را اصغر حاجیلو برنامه ریزی کرد.....پیشانی بند و نحوه ابراز احساسات بعد از گل.......بیرون هم حاجی فتح اله زاده و ملاحی و عزیز محمدی......تلویزیون کج سلیقگی کرد و به برنامه ریزی ما اعتماد نکرد....اما خدا با ما بود......علی نظری و بهرام امیری که در برگزاری مسابقات جانانه تلاش میکردند هم در خصوص هواداران دست به کار شدند...خدا کمک کرد...داشتیم به نیت خودمان که همانا برپایی بزرگترین تکیه ی حسینی بود می رسیدیم........ورزشگاه غرق نوحه سرایی شد. سینه زدن به اوج رسید به گونه ای که رودی فولر المانی هم پیراهن مشکی پوشید هم به شهادت تصویر نتوانست ان شور حسینی را ملاحظه کند و بی تفاوت بماند وهمراه با جمعیت بر سینه میزد..خدا کند فیلمش هنوز نزد اقای فتح اله زاده باشد.....بازی شروع شد.
گل فکری و ان جمع یاحسین گو........گل سیروس دین محمدی.......دو باره یا حسین یاحسین.....به یکباره ورق بازی برگشت و سه بر دو عقب افتادیم...طاقت نشستن روی نیمکت را نداشتم.....به پشت نیمکت امدم...صحنه ای باور نکردنی..همان نوحه ای که همین سرمربی فعلی استقلال یعنی علیرضا منصوریان در کربلا خوانده بود و تیم با ان به زیارت مرقد اقا رفته بود توسط جمعیت یکصدا خوانده میشد و اشک می ریختند......ای اهل حرم سید و سالار نیامد...علمدار نیامد سپه دار نیامد.......گفتم خدایا به حق همین سینه زنی های بی ریا ما را روسیاهمان نکن.....ناصرخان صدایم کرد.....برگ تعویض را بنویس؟ کی ناصرخان؟ بنویس علیرضا برود داخل......اکبرپور بیا بدو پسر......توصیه های فنی به او صورت گرفته بود گفتنی ها را ناصرخان به او گفت....بردمش لب خط تا تعویض شود.....گفتم یاد عهدی که در کربلا بستیم باش علیرضا...جان مولا روسفیدمان کن..........بعد گل مساوی و سجده شکرم که مدتها سوژه بود...بعد جانفشانی جمعیت و گل چهارم و سینه زنی و نوحه خوانی به شادمانی انهم توسط 120000نفر.........روزی که جمعیت سیاه پوشیده و 120000 نفره در عزای سرور و سالارش سنگ تمام گذاشت..بعدها خیلی از مسولین حسرت خوردند که چرا بازی مستقیم پخش نشد؟چرا نمایش این عزاداری باشکوه رو از مردم ایران گرفتند؟....و سالها گذشت...عشق این ملت به حسین که کم نمیشود.....الان هم دل هیچ احدی به برگزاری مسابقه نیست...اما باز هم فرصت مناسبی است تا نشان دهیم عاشق حسین بودن یعنی چه؟پیام عاشورا چیست؟فرهنگ مسلمان شیعه و عاشق ال محمد چیست؟درست مانند ان روزی که ما چند نفر از ان همه عشق به حسین جان تازه گرفتیم......ما ...علی فتح اله زاده و مرحوم ناصرخان و اصغر حاجیلو و علی نظری و بهرام امیری و محمدی و ملاحی و کوثری که فقط چند نفر بودیم اما فدراسیون که صد برابر ما امکانات دارد.....با برنامه ریزی صحیح هم تکیه حسینی را برپا کند و هم شان عاشورا نگه دارد و هم برنامه اجباری فیفا را اجرا کند..بخواهیم میشود...
* کامروان منزوی