پایگاه خبری فوتبالی- به تازگی تئاتری روی صحنه رفته که نامش کنجکاوی خیلیها را برانگیخته است.
به گزارش فوتبالی، این روزها در فهرست سایتهای فروش بلیت تئاتر، یک نام عجیب به چشم میخورد. در تئاتر شهر، تئاتری به نام «مشتبا داداش صیغهای حسین آدیداس» روی صحنه رفته است. این اسم کنجکاوی خیلیها را برانگیخته است.
نکته این است که در سال 1399 کتابی به همین نام توسط نشر «نیو» به چاپ رسیده است و کسانی که آن کتاب را خواندهاند میدانند که قصه تئاتری که این روزها در تئاتر شهر روی صحنه رفته است چیست.
در خلاصه داستانی که از این نمایش منتشر شده آمده است: «حسین و مشتبا در ژاپن به هم میخورند؛ حسین یک کفش برای مشتبا محرمی آورده است ولی ... .» با به میان آمدن اسم مجتبی محرمی مشخص میشود که این تئاتر داستان زندگی مجتبی محرمی فوتبالیست اسبق باشگاه پرسپولیس و تیم ملی یا لاقل بخشی از زندگی او را روایت میکند.
این نمایش به نویسندگی کهبد تاراج و کارگردانی ارسطو خوشرزم از ۱۰ آبان ساعت ۱۸:۳۰ در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است. ارسطو خوشرزم کارگردان این نمایش درباره نمایشنامه توضیحات جالبی داده است.
خوشرزم گفته است: «دو کاراکتری که اسمشان در نام این تئاتر آمده است مستند و واقعی هستند، یکی از آنها مجتبی محرمی بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس در دهه ۶۰ و ۷۰ است و دیگری حسین کریمیپور که به حسین آدیداس معروف بوده و در دهه ۶۰ در کشور ژاپن برای خودش یک امپراطوری داشته. تقریباً میتوانم بگویم که ۸۰ تا ۸۵ درصد اطلاعاتی که در نمایشنامه راجع به این دو کاراکتر وجود دارد اطلاعاتی دقیق و عینی است.
نکته جالب ارتباط این دو کاراکتر با هم است که ظاهرا نباید هیچ ارتباطی با هم داشته باشند. اما در این نمایش دو نقطه اتصال پررنگ دیده میشود که یکی مسئله کفش است و دیگری مادر.
خوش رزم در این باره گفته است: «داستان کفش نقطه اتصال این دو کاراکتر و از آن دست چیزهایی است که بسیاری از مخاطبان میپرسند که آیا واقعاً اتفاق افتاده است و باید بگویم که نخیر اتفاق نیفتاده است بلکه عنصری است که ما به صورت نمایشی و دراماتیک در این کار اضافه کردهایم تا نقطه اتصالی برای این دو شخصیت باشد. درباره مادر هم من دوست داشتم که یک وجه اشتراکی بین این دو کاراکتر بگذارم چون اگر بخواهیم به صورت کلی در نظر بگیریم هر دوی آنها سرنوشت چندان جذابی نداشتهاند و من دوست داشتم که سرنوشت تراژیک این دو کاراکتر را به فقدان مادرشان و از دست دادنش ربط بدهم.»
کهبد تاراج که نویسنده این اثر است یکی از علاقهمندان سفت و سخت فوتبال دهه شصت و به ویژه مجتبی محرمی است. سوژه این تئاتر یکی از بهترین چپپاهای تاریخ فوتبال ماست که در حقیقتش راست پا بوده و همین ایده کار را جذاب کرده است. کهبد تاراج برههای از زندگی مجتبی محرمی و بیاعتناییاش به پول و مادیات دنیا را روایت میکند. بیاعتنایی که برای همنسلان مجتبی که پاک باخته و عاشقان بیریا فوتبال و پرسپولیس بودند نیز جالب است. «مشتبا داداش صیغهای حسین آدیداس» روایتی از بُعد خاموش فوتبال ماست که امروز تار و پودش به پول گره خورد است. ببینید، درس بگیرید و تصور نکنید که قصه همه ما یک خطی و یک روایت است.
1359