گزارش ویژه/ نگاهی ویژه به همه مخالفان و منتقدان امیرقلعه نویی؛ به اندازه یک عمر تقابل!

گزارش ویژه/ نگاهی ویژه به همه مخالفان و منتقدان امیرقلعه نویی؛ به اندازه یک عمر تقابل!

پایگاه خبری فوتبالی- این روزها زدن تیم‌ملی فوتبال ایران و به‌خصوص سرمربی‌اش به نقل محافل فوتبالی تبدیل شده است. امیرقلعه نویی حالا نه تنها به یک "ژانر" در فوتبال ایران تبدیل شده بلکه می‌شود گفت که او در حال تبدیل به یک "کالت" است.

 در کنار انتقادهای منطقی، برخی انتقادها بیشتر از آنکه فنی باشد بیشتر جنبه تخریبی دارد، چرا؟ یک دلیل ساده دارد. چون از امیرقلعه‌نویی خوششان نمی‌آید! به جز عده‌ای معدود که هدف‌شان بهبود عملکرد تیم‌ملی است اکثر انتقادها ریشه در کینه و عداوت و دشمنی با سرمربی تیم ملی و بالطبع با سرمربی‌اش دارد. صد البته که امیرقلعه‌نویی مثل هر سرمربی دیگری دارای نقاط ضعف و ایرادهایی است و از اشتباه مبرا نیست. این روزها که تیم ملی می‌برد و البته از کره شمالی و قرقیزستان هم دوتا دوتا می‌خورد، حملات بیشتر هم شده‌اند. به همین بهانه در یک گزارش ویژه، نگاهی به لیست بلندبالای منتقدان و مخالفان امیر می‌اندازیم. مخالفانی که گاهی به دشمنان خونی هم تبدیل می‌شوند:

یک: اکثر هواداران پرسپولیس

سبقه استقلالی امیرقلعه نویی همیشه باعث شده تا اکثر هواداران پرسپولیس به‌خصوص هواداران افراطی این تیم با او مخالف باشند. فراموش نکنید سیاه‌ترین دوران تاریخ پرسپولیس در سال‌هایی رقم خورد که امیرقلعه نویی سرمربی استقلال بود. به جز دو فصل آخر در بقیه فصول امیر هر زمانی که امیر سرمربی استقلال بود تیمش بالاتر از پرسپولیس قرار می‌گرفت و طبیعی بود که پرسپولیسی‌ها دل خوشی از او نداشته باشند. هرچند امیرقلعه نویی هیچ وقت برای پرسپولیسی‌ها کری نخواند و همیشه هم در مصاحبه‌هایش احترام رقیب را نگه می‌داشت. او از ارادتمندان ویژه علی پروین هم هست و اتفاقا در اوایل کار سرمربیگری اش در استقلال، همگان می‌گفتند او به تقلید از علی پروین، دوست دارد دورو برش شلوغ باشد.

دو: بیش از نیمی از هواداران استقلال

امیر قلعه نویی در دوران مربیگری‌اش بیشتر از آنکه با پرسپولیسی‌ها درگیر باشد با استقلالی‌ها سرشاخ بود. استفاده از کنایه تفرقه‌انگیزی مثل "اهل کوفه" و یا به کار بردن آیه " تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ" به معنی "هر کس را بخواهی، عزت می‌دهی، و هر که را بخواهی خوار می‌کنی" در کنفرانس‌های مطبوعاتی و مصاحبه‌های تلخ قلعه‌نویی در زمان‌هایی که استقلال نتیجه نمی‌گرفت، باعث می‌شد تا بخش قابل توجهی از استقلالی‌ها از او دلخور و ناراحت باشند . برخی مخالفان استقلالی امیر به او پسوند "شاهینی" می‌زدند و او را استقلالی به حساب نمی‌آوردند، هر چند بیشترین افتخار را برای استقلال آورده باشد. حتی گفته می‌شود که قلعه نویی پس از درخشش در شاهین در اوایل دهه 60، مورد توجه علی پروین، سرمربی وقت پرسپولیس قرار گرفته بوده و حتی قرار بوده به پرسپولیس برود اما اتفاقاتی می‌افتد که او سر از استقلال درمی‌آورد. کاری به درستی یا نادرستی این حرف‌ها نداریم ولی آنقدر که امیرقلعه نویی بین استقلالی‌ها دشمن و منتقد دارد، بین پرسپولیسی‌ها ندارد. خود امیر هم هیچ‌وقت سعی نکرد این شکاف ایجاد شده را از بین ببرد و بدتر با حرف‌هایش شدت اختلافات را بیشتر کرد و بدنه استقلالی‌ها را به طرز عجیبی در دو سال آخر سرمربیگری‌اش در استقلال از دست داد. البته او همچنان طرفداران خاص خودش را دارد و در فضای مجازی، برخی صفحات هستند که هنوز معتقدند باید امیرقلعه نویی به استقلال برگردد و سکان سرمربیگری را درست مثل سه فصلی که استقلال با هدایت او قهرمان شده، در دست بگیرد.

سه: بخش سانتی‌مانتال جامعه

نوع ادبیات و شخصیت اجتماعی امیرقلعه نویی طوری است که قشر اتوکشیده و سانتی‌مانتال جامعه خیلی با او حال نمی‌کنند. آدم‌های اطراف قلعه‌نویی هم باعث شدند که چهره امیر بین این افراد چهره مقبولی نباشد. این قشر از جامعه اعتقاد دارند امیر به سیاسیون و قدرت وصل است و همین را عاملی برای زدن او می‌دانند. البته امیرقلعه نویی در سال‌های گذشته صحبت‌هایی انجام داده که اتوکشیده‌ها و سانتی مانتال‌ها انجام نداده‌اند. در هر حال قلعه نویی همیشه با سیاسیون ارتباط خوبی داشته و با جناح‌های مختلف سیاسی هم تعامل خوبی داشته است. 

چهار: عادل فردوسی‌‌پور و برنامه نود

بدون شک چالش‌های امیرقلعه نویی و عادل فردوسی پور در دهه هشتاد و اوایل دهه 90 نقش زیادی در شکاف ایجاد شده ایفا کرده است. این قضیه به قدری پررنگ است که امیر شانزده سال است در اکثر مصاحبه‌هایش، میزگرد بعد از حذف تیم ملی از جام ملت‌های ۲۰۰۷ را در حضور خود امیر، بیژن ذوالفقارنسب و امیرحاج رضایی را مثال می‌زند وآن برنامه را یک دادگاه می‌داند که برای برداشتن او اجرا شد. البته سال‌ها بعد پس از ماجرای بازی دادن امیر به پسرش هوتن قلعه نویی در یک بازی دوستانه استقلال و اعتراض چند هوادار به این کار قلعه نویی در محل تمرین و حمله لیدرهای استقلال به عکاس روزنامه خبرورزشی به دلیل تصویربرداری از صحنه‌های اعتراض هواداران ( مشخص هم نشد قلعه نویی واقعا در جریان آن بود یا نه) فردوسی پور به این قضیه ورود کرد و ماجرا را در برنامه‌اش رسانه‌ای کرد تا چالش بزرگی بین برنامه نود و فردوسی پور از یک طرف و امیرقلعه نویی و استقلالی‌ها از طرف دیگر شکل بگیرد. هر چند درحال حاضر قلعه نویی و فردوسی پور به نوعی آشتی کرده‌اند، اما مطمئنا طرفداران حرفه‌ای فوتبال ایران و در واقع خوره‌های فوتبال، این ماجراها را فراموش نمی‌کنند. خود فردوسی پور هم این اتفاقات را فراموش نمی‌کند چرا که کار به جایی رسیده بود که طرفداران استقلال در ورزشگاه آزادی علیه مجری برنامه نود شعارهای تندی می‌دادند و حتی شبکه سه هم مدتی به فردوسی پور، گزارش بازی‌های استقلال را نمی‌داد.


پنج: روزنامه‌نگاران قرمز و خبرنگاران آبی!

رابطه امیر قلعه نویی با اکثر روزنامه‌نگاران و خبرنگاران در این سال‌ها رابطه‌ای سرد و پرچالش بوده است. شاید در این دو دهه از هیچ چهره فوتبالی به اندازه قلعه‌نویی در رسانه‌ها انتقاد نشده و هیچ کسی به اندازه امیر تیترهای منفی را به خود اختصاص نداده است. در چند وقت گذشته اکثر رسانه‌هایی که به عنوان رسانه مستقل کار می‌کنند در قالب پوسته بی‌طرفی، شلیک کلمات را رهسپار شقیقه سرمربی تیم‌ملی می‌کنند. قلعه نویی مثل قدیم هم با خبرنگاران و سردبیران نشست و برخاست نمی‌کند و دیداری هم اگر باشد بسیار خصوصی است. او مصاحبه‌های زیادی هم نداشته و حالا شاید تا پیش از دیدار شب عیدی تیم ملی، او را در یکی دو برنامه تلویزیونی هم ببینیم. روزنامه نگاران آبی و قرمز به همان دلایلی که درباره هواداران استقلال و پرسپولیس، ذکر شد، با قلعه نویی خوب نیستند!

شش: اینترنشنال و‌ رسانه‌های آن طرف آبی

در این سالها رسانه‌های ورزشی فارسی زبان خارج از کشور تا توانسته‌اند امیرقلعه‌نویی را زده‌اند. البته هر کسی که سرمربی تیم‌ملی می‌شود از انتقادات آنها در امان نبوده است. دلیل هم مشخص است. نگاه آنها به فوتبال نگاهی آمیخته به سیاست و البته سیاست یکطرفه آن رسانه هاست. امیرقلعه نویی هم از این قاعده مستثنی نبوده است. حتی محمد تقوی همبازی سابق قلعه‌نویی در استقلال علیرغم اینکه سعی می‌کند خود را در برنامه هت تریک مزدک میرزایی ایران اینترنشنال، دوست امیرقلعه‌نویی نشان دهد ولی سیاستهای یکطرفه تلویزیون ایران اینترنشنال را کاملا در نقدهایش می‌توان مشاهده کرد. تقوی هر چقدر سعی می‌کند که حرمت نان و نمک گذشته را نگه دارد، نمی‌تواند چون حقوق‌بگیر شبکه‌ای است که حتی نقاط قوت فوتبال ملی و باشگاهی ایران را باید نقاط ضعف نشان دهد. اوضاع شبکه‌های ماهواره‌ای دیگر هم بهتر نیست و آنها هم اگر وقت کنند، قلعه نویی و تیم ملی و فدراسیون فوتبال را می‌زنند. برخی فعالان رسانه‌ای آنطرف آبی هم در نقدهای‌شان انگار با یک قاتل زنجیره‌ای روبرو هستند. حب و بغض در نقدهای آنها کاملا دیده می‌شود. انتظار انصاف رسانه‌ای از این شبکه‌ها بیهوده است. حملات به قلعه نویی و تیم ملی، تا جام جهانی آینده از ناحیه این شبکه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود.

هفت: میثاقی و عوامل برنامه فوتبال برتر

یکی از ریزترین مخالفان و منتقدان امیرقلعه نویی، برنامه فوتبال برتر است که هر دفعه که نوبت به تیم‌ملی می‌شود به صورت نامحسوس امیر را می‌کوبند. البته بیشتر انتقادات این برنامه حول فدراسیون فدراسیون فوتبال به ریاست مهدی تاج است که بالطبع امیرقلعه نویی هم به عنوان سرمربی تیم‌ملی از تیغ انتقادات در امان نیست اما به نظر می‌رسید صلحی بین این برنامه و تیم ملی و فدراسیون فوتبال برقرار شده باشد. گزارشگران این برنامه دو نوبت با هزینه فدراسیون فوتبال به سفر امارات و قرقیزستان رفته‌اند. لااقل می‌گذاشتند چند هفته بگذرد بعد میثاقی انتقاد کند! جالب اینجاست صدا وسیما حق پخش نمی‌دهد و حتی رسانه اصولگرای وابسته به دانشگاه آزاد، از درآمدسالیانه 30 تا 35 هزارمیلیارد تومانی تلویزیون از تبلیغات فوتبال، پرده برداری می‌کند، اما هزینه دو سفر امارات و بیشکک که واقعا هم زیاد نبوده است را باید فدراسیون فوتبال به گزارشگران این برنامه بدهد؟ 


هشت: خدادادعزیزی و محمدمایلی‌کهن

سردسته مخالفان و منتقدان بین پیشکسوتان فوتبال ایران همین دو نفر هستند. خداداد عزیزی با بدترین ادبیات ممکن تیم‌ملی و امیر را می‌زند. محمدمایلی کهن هم از بهار ۸۸ و اتفاقات بازی استقلال – سایپای آن فصل، کینه امیر را در دل دارد و بدترین مصاحبه‌ها را علیه او انجام داده است. ترکیب "گروهبان قندلی" را مایلی‌کهن درتقابل با لقب "ژنرال" به امیرقلعه‌نویی نسبت داد که سالهاست به کلیدواژه زدن امیر تبدیل شده است. ماجرای فحاشی طرفداران استقلال به محمد مایلی کهن در بازی استقلال – سایپا در ورزشگاه آزادی درست یکی دو روز پس از اعلام مایلی کهن (که آن زمان سرمربی ساپیا بود) به عنوان سرمربی تیم ملی باعث شد تا مایلی کهن در بیانیه‌ای به شدت و با ادبیاتی تند و باورنکردنی به امیرقلعه نویی بتازد و در نهایت عطای کار در تیم ملی را به لقایش ببخشد. خداداد عزیزی هم که خودش از تیم ملی کنار رفته طوری که انگار برکنار شده عمل می‌کند. گفته می‌شود او منتظر قراردادی ویژه از سمت فدراسیون فوتبال با خودش بوده که هر کس با فدراسیون فوتبال کار کرده، می‌داند فرایند تنظیم و انعقاد قراردادها در همه تیم‌های ملی، فرایندی زمان‌بر است.


نه: جواد خیابانی و انتقادهای تند و تیز

جدیدترین منتقد امیرقلعه‌نویی، جواد خیابانی است که دو شب پیش در تلویزیون و شبکه خبر از قلعه نویی خواست تا از وطن پرست‌ها عذرخواهی کند. البته او در این گفت و گوی تند تا آستانه بغض کردن هم رفت اما بغض نکرد. برخی حرفها و انتقادهای خیابانی درست است و برخی هم نه اما برای جواد خیابانی که منتقد کی‌روش بود و اتفاقا از سرمربیگری امیرقلعه نویی در تیم ملی حسابی خوشحال شده بود، این حرفها شاید باعث تعجب مخاطبان خودش شود. انتقاد از نحوه بازی تیم ملی مقابل قطر و کره شمالی توسط سیانکی و خیابانی باعث شد تا برخی بازیکنان تیم ملی هم وارد شوند و علیه سیانکی استوری بگذارند و دامنه انتقادها به جواد خیابانی هم کشیده شود. البته این نکته را فراموش نکنید که حداقل در دو دهه اخیر، بازیکنان فوتبال ملی، وضعیت سوپرلاکچری داشته‌اند و مشخص نیست چرا جواد خیابانی به نحوه زندگی بازیکنان و کادر گیر داده است. فوتبالیستهای سطح اول هر کشور دیگری هم زندگی لاکچری دارند و با ماشین‌های آنچنانی و قراردادهای چند ده میلیاردی زندگی فوق العاده‌ای دارند. ملی پوشان ایران هم می‌برند، هر چند انتقادات فنی وجود دارد. اگر می‌باختند یا حتی مساوی می‌کردند، شاید این انتقادها قابل قبول‌تر بود. خیابانی می‌گوید فوتبالیستهای حال حاضر تیم ملی تافته جدابافته شده‌اند. آقای خیابانی! از همان روز که تیم ملی در استرالیا به جام جهانی فرانسه رفت، بازیکنان تیم ملی و تیمهای مطرح تافته جدا بافته شدند برادر! حالا اینکه تیم ملی دوست داشتنی هست یا نیست بحث جدایی است که باید در جای خودش بررسی شود و دلایل خاص خودش را دارد.


ده: خانواده زنده یاد ناصرحجازی و فرهادمجیدی!

یک اختلاف فنی در سال ۷۷ باعث شد رابطه امیرقلعه نویی و زنده یاد ناصر حجازی به یک شکاف عمیق بدل شود و تا چند روز پیش از مرگ ناصرحجازی وجود داشته باشد. یکی از تصاویر پربازدید روزهای آخر زندگی ناصر حجازی، حضور امیرقلعه نویی در بیمارستان کسری و عیادت او از حجازی بود. همین حالا هم اگر در موتورهای جستجو سرچ کنید، تصویر بوسیدن سر حجازی توسط قلعه نویی را می‌بینید. فارغ از اینکه حق با چه کسی بوده بارها و بارها خانواده و اطرافیان زنده‌یاد حجازی در مصاحبه‌های مختلف امیرقلعه نویی را به یک سری کارشکنی‌ها متهم کرده‌اند. کار به جایی رسید که در فیلم مستند من ناصرحجازی هستم ، انتقادهای تندی از امیرقلعه نویی شد و دقایق بسیاری از فیلم را هم به خودش اختصاص داد و کار به جایی رسید که قلعه نویی از تهیه کننده و کارگردان فیلم شکایت کرد و کار به دادسرا و دادگاه کشیده شد. همین چند روز پیش هم آتیلا حجازی یک استوری کنایه دار منتشر کرد تا نشان دهد که هنوز برخی ماجراها را فراموش نکرده است. بعدها فرهاد مجیدی هم خود را فرزند مکتب حجازی خواند و با امیرقلعه نویی، یک درگیری شطرنج وار پنهان و کمی پیدا داشت. هر چند که گفته شد چند وقت پیش در امارات قلعه نویی و مجیدی، دیداری تازه کرده‌اند تا نشان دهند که با هم اختلاف‌های گذشته را ندارند اما استقلالی‌ها به خوبی می‌دانند که بین این دو چه در زمان استاد و شاگردی و چه زمانی که مجیدی سرمربی استقلال بود و قلعه نویی سرمربی تیم مقابل استقلال، چه انگیزه‌های ویژه‌ای در هر دو و به ویژه در فرهاد وجود داشت. قلعه نویی با هر تیمی، بارها و بارها به استقلال فرهاد مجیدی باخت.


پانوشت: نام شناسنامه‌ای امیرقلعه نویی، اردشیر است اما او از زمانی که در استقلال در اواخر دهه 60 به یک چهره ویژه تبدیل شد، همه جا چه در بین بازیکنان و چه در رسانه‌ها اعم از رادیو، تلویزیون و هفته نامه‌ها و حتی معدود روزنامه‌های سیاسی دارای صفحه ورزش، به "امیر قلعه نویی" تبدیل شد.

گزارش ازپیمان خنافری/ پایگاه خبری فوتبالی