پایگاه خبری فوتبالی - بازیکن روشن تاجیکستان میگوید تیمش برای کسب برد برابر تراکتور به میدان خواهد رفت.
به گزارش فوتبالی، محمدجان رحیموف یکی از بازیکنان اصلی روشن تاجیکستان است. بازیکنی که سابقه بازی برای استقلال تاجیکستان و نسف قارشی ازبکستان را دارد و در هر دو بازی آسیایی روشن حضور نود دقیقهای داشته است. رحیموف که به تیم ملی تاجیکستان هم دعوت میشود، در آستانه بازی امروز روشن تاجیکستان با تراکتور با خبرنگار “فوتبالی” گفتوگویی داشته و درباره این مسابقه صحبت کرده است.
این بازیکن در ابتدای صحبتهایش درباره بازی امروز با تراکتور میگوید: «میدانیم که بازی با تراکتور بسیار دشوار است و این تیم یکی از محبوب ترین تیمهای گروه ماست ولی ما هم در خانه خودمان بازی میکنیم و تمام تلاش خود را میکنیم و قدرتمان را میگذاریم تا نتیجه مثبتی کسب کنیم.»
رحیموف به برد بزرگ تراکتور برابر الوکره در قطر هم اشاره میکند: «ما بازی تراکتور برابر الوکره را دیدیم که هر دو تیم نمایش خوبی داشتند. تراکتور در این مسابقه شخصیت خود را نشان داد و سه گل در زمین حریف به ثمر رساند و برنده شد.»
بازیکن تاجیک میگوید او و همبازیانش از تراکتور شناخت خوبی دارند: «از تراکتور شناخت داریم و دو بازی انتهایی این تیم در لیگ داخلی را تماشا کردهایم. مسابقهای که آنها با نتیجه دو بر یک شکست خوردند. این تیم در بازی های خارج از خانه کارت قرمز کمتری دریافت میکند و کیفیت بهتری دارد. با این حال آنها در بازی خانگی خود هم خوب بازی کردند و ما آنالیز خوبی از این مسابقه و دیدار با الوکره داشتیم.»
رحیموف درباره سرمربی ایرانی تیم خود هم عنوان داشت: «بله سرمربی تیم ما ایرانی است. ایشان به ما گفتند بازی بسیار سختی داریم. نقاط ضعف و قوت حریف را به ما نشان دادند تا ما با ارائه بهترین خود بتوانیم برنده این مسابقه باشیم.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا فکر میکند بتوانند مقابل تراکتور برنده باشند و چه نظری درباره نتیجه تساوی دارد هم اظهار داشت: «همانطور که پیشتر هم گفتم ما نگاه مثبتی داریم که در فوتبال همه چیز ممکن است و در صورت تلاش میتوانیم برنده باشیم. این بازی بسیار مهم است چرا که شانس ما برای ادامه کار در گروه را مشخص میکند.»
رحیموف در پایان درباره اینکه دوست داشت بازی بعدی در ایران برگزار شود یا نه، چنین پاسخ داد: «ما قبلاً هم گفتیم که حاضریم در ایران یا دبی بازی کنیم و باید ببینیم چه اتفاقی میافتد.»
1997