عبادی‌پور: پژو دارم اما در ایران خیلی کم ماشین می‌رانم/ سردار در والیبال هم خیلی خوب بازی می‌کند

عبادی‌پور: پژو دارم اما در ایران خیلی کم ماشین می‌رانم/ سردار در والیبال هم خیلی خوب بازی می‌کند

پایگاه خبری فوتبالی- لژیونر والیبال ایران گفت: سردار دوست خوب من است و فکر می‌کنم زمانی که او در روسیه بازی می‌کرد، می شد استعداد او را دید. اتفاقاً او در واقع والیبال را هم خوب بازی می‌کند.

به گزارش فوتبالی، میلاد عبادی پور بازیکن ۳۰ ساله سال ۲۰۲۳ از میلانو ایتالیا به اورال روسیه آمد. او نه تنها به یکی از بازیکنان کلیدی تیم تبدیل شد، بلکه یک چهره برجسته در کل مسابقات قهرمانی لیگ روسیه نیز است. ملی پوش والیبال ایران در بین ده گلزن برتر سوپرلیگ قرار دارد.

میلاد عبادی پور در گفت و گو با BO Sport از دوستی اش با سردار آزمون ستاره فوتبال ایران، اولین دیدارش با ولادیسلاو بابکویچ و پاسپورت لهستانی اش صحبت کرد.

میلاد، اولین بار در سال ۲۰۱۷ به اوفا دعوت شدی. چرا آن پیشنهاد را رد کردی؟

قرار بود اولین فصلم را خارج از ایران بگذرانم. دلیل خاصی نداشت چون من از ایتالیا، لهستان و ترکیه هم پیشنهاد داشتم و اسکرای لهستان را انتخاب کردم. مسابقات قهرمانی روسیه بسیار دشوار است، از بسیاری جهات با سایر لیگ‌ها متفاوت است و سبک خاص خود را دارد.

اوفا را چطور تجربه کردید؟

خیلی شگفت زده شدم، همه چیز را دوست دارم. در اینجا می توانید هر آنچه را که نیاز دارید پیدا کنید و در عین حال مثل یک کلان شهر  بزرگ نیست. از این نظر اوفا شبیه ارومیه شهر من در ایران است. با این حال، یک تفاوت وجود دارد. در ارومیه دمای هوا ۳۰ درجه زیر صفر نیست و زمستان‌ها هم آنقدر طولانی نیست.

زمستان با یخبندان و بارش برف همراه بود. آیا این برای شما غیرعادی بود؟

در ایران هوا قطعا متفاوت است. شهر من هم نزدیک کوه قرار دارد ولی دمای هوا به ندرت به زیر منفی پنج می رسد. در موارد نادر، ممکن است در شهرم دمای هوا تا منفی ده برسد  اما این اتفاق سالی یک بار رخ می‌دهد. در کل در کشور من باران و برف کمتری می بارد.

اوفا یک منطقه مسلمان‌نشین است. چقدر مذهبی هستی و اینجا به مسجد می‌روی؟

من به دین خود احترام می گذارم و در کل به همه ادیان احترام می گذارم، زیرا برای مردم بسیار مهم است. وقتی به اورال نقل مکان کردم از این موضوع مطلع بودم. هر هفته مسابقات به صورت فشرده برگزار می شود و شما مدام در حال پرواز هستید و خانواده نیز وجود دارد. مطلقاً زمانی برای شناخت بهتر مردم و فرهنگ شهر باقی نمانده است. باور کنید یا نه، در طول فصل پیش فصل من حتی وقت نداشتم در شهر قدم بزنم. برنامه من این بود. سه روز تمرین - یک روز استراحت - سه روز تمرین.

زادگاه شما ارومیه را اغلب پایتخت والیبال ایران می نامند. چرا؟

صرفاً به این دلیل که مردم ارومیه عاشق والیبال هستند و با والیبال زندگی می کنند. اگر در خیابان های ارومیه قدم بزنید خیل عظیمی از مردم در حال بازی والیبال هستند. در آلمان یا انگلیس، همه سمت فوتبال می‌روند ولی در ارومیه والیبال بسیار محبوب است. در روسیه پسرانی را می بینم که در خیابان هاکی و فوتبال بازی می کنند و در ارومیه ورزش شماره یک والیبال است و من آن را خیلی دوست دارم. به محض گرم شدن هوا، افراد در هر سنی بیرون جمع می شوند و شروع به بازی می کنند. این باحال است!

والیبالیست شدنت را مدیون چه کسی هستی؟

پدرم والیبال بازی می‌کرد، عمویم نیز والیبالیست بود و همه دوستان من همیشه والیبال بازی کرده اند. وقتی ۱۰-۱۲ ساله بودم فوتبال هم بازی می کردم ولی باید تصمیم می گرفتم  والیبال را انتخاب کنم یا بسکتبال. با حضور در پایتخت والیبال ایران، چقدر احتمال دارد که بسکتبالیست موفقی شوم؟ پنج درصد نه بیشتر و در والیبال شانسم بیشتر بود. مربیان باتجربه در ارومیه زیاد هستند و وقتی استعداد می بینند به او کمک می کنند و به همین خاطر والیبال را انتخاب کردم.

ورزشکار مورد علاقه شما در کودکی چه کسی بود؟

در کودکی همه برنامه های ورزشی را که از تلویزیون پخش می شد تماشا می کردم - فوتبال، والیبال، بسکتبال. من می خواستم از هر ستاره چیزهای جدیدی یاد بگیرم. عاشق نواک جوکوویچ، رافائل نادال، لبران جیمز و کریستیانو رونالدو هستم. میل آنها به پیشرفت، توانایی آنها برای ارائه بهترین عملکرد در شرایط سخت و نشان دادن شخصیت بالا و کلاس بالای بازی شان ستودنی است. من هرگز نخواستم مثل آنها باشم چون مهم این است که خودت باشی.  می توانم به خودم بگویم من دیمیتری موزرسکی را دوست دارم و می خواهم مثل او بازی کنم! اما چگونه می توانم موزرسکی شوم وقتی او از من خیلی بلند تر است. می‌توانم به خودم بگویم می‌خواهم مانند ویلفردو لئون باشم   اما باز هم ما کاملاً متفاوت هستیم. من مانند او  فیزیک بدنی قدرتمندی ندارم اما من می توانم مانند آنها سخت کار کنم و با داده هایی مانند خودم بهترین بازیکن شوم.

سه ورزشکار را نام ببرید که از تماشای آنها در تلویزیون لذت می برید؟

کریستیانو رونالدو او ۳۸ سال دارد و یک بازیکن قدر در زمین است. هر سال می شنویم که رونالدو تمام شده است ولی کریستیانو خودش را نشان می‌دهد و بهتر از ۲۵ ساله ها بازی می کند. این دیوانگی است. شماره دو لبرون جیمز است. عملکرد باورنکردنی او شما را مجبور می کند NBA را دنبال کنید. او یک هیولا است. نیکولا یوکیچ. هم یک هیولا است. وقتی آنها را در زمین می بینید، نمی توانید یک ثانیه هم به چیز دیگری فکر کنید چون هر ثانیه آنها می‌توانند چیز خاصی را نشان دهند. من نواک جوکوویچ را هم دوست دارم. کاری که او انجام می‌دهد باورنکردنی است.  

در ایران با والریو ورمیلیو بازی کردید. چه چیزی از او به یاد دارید؟

او پسر خیلی خوبی است. او در فصلی که سعید معروف به کازان رفت به تیم من آمد. من تحت تاثیر نحوه کار والریو در تمرینات قرار گرفتم و این که چگونه بازیکنان جوان را مدیریت می‌کند. آن زمان والریو دیگر جوان نبود اما همیشه تمام تلاشش را می کرد.

برخورد بازیکنان جوان ایرانی با ستاره‌های اروپایی که ذهنیت و فرهنگ متفاوتی دارند چگونه است؟

با احترام، من نمی دانم مردم روسیه و سایر نقاط جهان در مورد مردم ایران چه فکر می‌کنند اما می‌توانم به شما اطمینان دهم که ما با مهمانان و خارجی‌ها بسیار گرم رفتار می‌کنیم. وقتی بازیکنان باتجربه‌ای مانند والریو یا لوکاش زیگادلو به ایران آمدند خیلی خوب با آنها رفتار شد و بازیکنان جوان نیز خیلی به آنها احترام گذاشتند. علاوه بر این، والریو و لوکاش رفتار بسیار خوبی نسبت به کشور من داشتند، آنها واقعا دوست داشتند با ما بازی کنند.

زندگی در اروپا چگونه شما را تغییر داد؟ چه عادت‌هایی در خود ایجاد کردید؟

فکر نمی‌کنم زیاد تغییر کرده باشم. تغییر شخصیت دشوار است. شاید برخی جزئیات تغییر کنند. مثلا در ایران مردم خیلی دوست دارند با ستاره‌ها شوخی کنند. وقتی من در اروپا هستم، مردم ممکن است این شوخی‌ها را درک نکنند و عصبانی شوند و این باید در نظر گرفته شود. وقتی در ایتالیا یا روسیه هستم، نمی‌توانم مانند ایران رفتار کنم. اینجا آداب و رسوم متفاوتی وجود دارد، فرهنگ متفاوتی دارد و این باید درک شود.

شما برای مدت طولانی در لهستان بازی کردید، فصل گذشته را در ایتالیا گذراندید و اکنون در روسیه هستید. درباره لیگ‌های این کشورها صحبت کنید. کدام بهتر است؟

مسابقات قهرمانی ایتالیا و لهستان کم و بیش شبیه هم هستند. برخی می گویند ایتالیا ستاره‌های بیشتری دارد اما چه تیمی اکنون قهرمان لیگ قهرمانان می شود؟ چرا باشگاه‌های لهستانی، پروجا و سایر تیمهای ایتالیایی را در تورنمنت های اروپایی شکست می دهند؟ سطح والیبال در لهستان بالاست اما من نمی‌توانم این مسابقات را با روسیه مقایسه کنم. شرایط اینجا متفاوت است. پروازهای طولانی و خسته کننده انرژی زیادی می‌گیرد و شما در مقابل بازیکنان قدبلند و قدرتمند قرار می‌گیرید. برای موفقیت در لیگ روسیه، باید مثل لئون باشید. تصور کنید ولادیسلاو بابکویچ مقابل شما ایستاده است. با او چه خواهی کرد؟ چگونه جلوی او را بگیریم؟ در لهستان، بعد از یک مسابقه می‌توانید بعد از دو تا سه ساعت در خانه باشید و زمان بیشتری برای ریکاوری دارید. در روسیه، هر سفر انرژی زیادی می‌گیرد، این موضوع روی آمادگی بازیکنان تاثیر دارد.

با چه کسانی در تیم دوست شدی؟

همه آنها بهترین دوستان من هستند. چنین چیزی وجود ندارد که کسی با یک یا دو بازیکن جایی برود. اگر جایی به رستوران می رویم، همه با هم می‌رویم. اگر بعد از بازی وقت استراحت داشته باشیم دور هم جمع می شویم. اورال جو بسیار دوستانه‌ای دارد. وقتی می‌بریم با هم هستیم، وقتی می‌بازیم هم همینطور. قبل از اینکه به کشور جدیدی بروید، اغلب کلیشه‌های مختلفی به ذهن می رسد، اما در مورد روسیه، ترس‌ها بیهوده بود. استقبال بسیار گرمی از من شد، باشگاه تمام تلاشش را می‌کند تا من روی والیبال تمرکز کنم.

الان خانواده‌تان با شما هستند؟

من دو ماه اول را تنها زندگی کردم چون  باید مسائل مربوط به مدارک همسر و فرزندم را حل می‌کردم اما حالا با هم هستیم. ما منتظریم تا هوا در اوفا گرمتر شود و بتوانیم بیشتر به پارک ها برویم و پیاده روی کنیم. وقتی بیرون دمای هوا منهای ۲۰ است، نمی‌خواهید سلامت یک کودک ۱۰ ماهه را به خطر بیندازید و زمان زیادی را بیرون از خانه بگذرانید. اگر او مریض شود، من ممکن است مبتلا شوم و کل تیم ممکن است از من رنج ببرند.

در المپیک گذشته زیر نظر ولادیمیر آلکنو کار کردید. چه چیزی از او به یاد دارید؟

متاسفم که زیاد با آلکنو کار نکردم. دوست داشتم بیشتر از او یاد بگیرم. او یک مربی افسانه‌ای است و نه تنها در روسیه، بلکه در سراسر جهان شناخته شده است. همه در دنیای والیبال آلکنو را می‌شناسند. آلکنو فقط چند ماه با ما کار کرد، اما تجربه بسیار ارزشمندی بود. تیم، او را می پرستید. همراه با او در ایران توماسو توتولو نیز بود. یک مربی در دو ماه چه چیزهایی را می تواند تغییر دهد به خصوص در تیم ملی؟ اما آلکنو کار بزرگی کرد و خیلی چیزها به ما یاد داد. از او و توتولو تشکر می‌کنم که در آن لحظه به تیم ایران کمک کردند.

آیا به نظر شما کسب سهمیه المپیک بر اساس رنکینگ هدف واقع بینانه‌ای برای ایران است؟

اگر بخواهیم در رده‌بندی صعود کنیم، باید در ۸ بازی از ۹ بازی باقیمانده پیروز شویم و رقبای اصلی خود را در لیگ ملت ها شکست دهیم. به عنوان مثال در هفته اول با صربستان، ایتالیا، کوبا و آرژانتین دیدار خواهیم داشت و همه این تیم ها هم برای راهیابی به المپیک تلاش می‌کنند و همگی بسیار قوی هستند. با این حال، اگر می‌خواهید به المپیک بروید باید بهترین ها را شکست دهید.

سال گذشته لیگ ملت‌ها را از دست دادی. چرا؟

زمانی که در میلان بازی کردم مصدوم شدم، بنابراین لیگ ملت ها را از دست دادم و بعد با تصمیم مربی نتوانستم به مسابقات مقدماتی راه پیدا کنم.

والیبال در ایران رواج دارد اما ورزش شماره یک فوتبال است.

فوتبال نه تنها در ایران، ورزش شماره یک است بلکه در کل جهان نیز همین‌گونه است. من منچستریونایتد را دوست داشتم چون کریستیانو در آنجا بازی می کرد زمانی که مسی و رونالدو مقابل هم بازی می‌کردند عاشق لالیگا بودم.  الان آنقدر والیبال وقتم را می‌گیرد که وقت نمی‌کنم فوتبال را دنبال کنم. در زمستان رقابت‌های باشگاهی است و در تابستان با تیم ملی مسابقه می‌دهید.

سردار آزمون فوتبالیست ایرانی مدت‌ها در روسیه بازی می‌کرد و می گفت والیبالش خوب است.

سردار دوست خوب من است و می توانم در مورد او چیزهای زیادی به شما بگویم. او انسان بزرگی است، یک ورزشکار بزرگ که دستاوردهای زیادی کسب کرده و در دوران حرفه‌ای خود به دستاوردهای زیادی خواهد رسید. فکر می‌کنم زمانی که او در روسیه بازی می‌کرد، می شد استعداد او را دید. اتفاقاً او در واقع والیبال را هم خوب بازی می‌کند. روزی دور هم جمع می‌شویم و با هم بازی می‌کنیم. تیم فوتبال ایران مقابل تیم والیبال ایران. یک نیمه فوتبال، یک نیمه والیبال و سپس نتایج را جمع می کنیم و می بینیم که چه کسی بهتر است.

سردار می گوید ۳۰ اسب دارد. آیا این درست است؟

سردار اهل منطقه‌ای در ایران است که مردم‌شان عاشق اسب و اسب دوانی هستند. و اگر گفته ۳۰ اسب دارم باور کنید درست است. حتی اگر بگوید ۱۰۰ اسب دارم، من  باور می‌کنم، چون آنها را خیلی دوست دارد.

آیا به مسابقات اسب دوانی علاقه دارید؟

همانطور که قبلاً گفتم شهر من پایتخت والیبال است. مردم اسب سواری می‌کنند، اما دیوانه آن نمی شوند. حالا اگر با آنها درباره والیبال صحبت کنید، میلیون ها داستان خواهید شنید. در مورد من، من می‌توانم اسب سواری کنم، اما خیلی مشتاق آن نیستم.

مشخص است که برای آسان تر کردن زندگی، پاسپورت لهستانی دریافت کرده اید. وقتی به روسیه رفتید، انتقادات زیادی شنیدید؟

من روزنامه نمی‌خوانم. مطمئنم که ورزشکاران مرا درک می کنند. این زندگی ماست. ما با پیشرفت حرفه‌ای خود باشگاه را تغییر می‌دهیم. امروز اینجا هستیم، فردا در کشور دیگری هستیم. فرض کنید کسی در لهستان ممکن است بگوید: چرا به روسیه رفتید؟ و سپس از ترکیه، ژاپن یا لهستان پیشنهادی دریافت خواهم کرد و مردم روسیه شروع به نوشتن برای من خواهند کرد: تو چه جور آدمی هستی، چگونه می‌توانی ما را ترک کنی؟

می‌گویند محبوب ترین خودرو در ایران پژو است. ماشین تو چیست؟

من هم پژو دارم اما در ایران خیلی کم ماشین می‌رانم. در تابستان حداکثر چند هفته را در خانه سپری می‌کنم و هیچ فایده ای ندارد که پول زیادی را برای یک مرسدس بنز یا چیزهای لوکس خرج کنم. شما می‌توانید با تاکسی به تمرینات تیم بروید و در باشگاهی که بیشتر سال را در آن می‌گذرانم ماشین‌های خوبی برایم تهیه می‌کنند.

اگر سه روز در ایران وقت داشته باشید، برای درک فرهنگ کشورتان رفتن به کدام شهرها را توصیه می‌کنید؟

ما شهرهای زیادی با قدمت دو هزار ساله داریم که شاید زیباترین و بزرگترین آنها اصفهان باشد. با ماشین چهار تا پنج ساعت از تهران فاصله دارد. در این شهر مکان هایی وجود دارد که قدمتی حدود ۴ هزار ساله دارند. با حضور در آنجا، قطعاً با فرهنگ ایرانی عجین خواهید شد.

1999