گزارش ویژه/ شایعات بازار نقل و انتقالات؛ به عکسها اعتمادی نیست!

گزارش ویژه/ شایعات بازار نقل و انتقالات؛ به عکسها اعتمادی نیست!

پایگاه خبری فوتبالی- در فصل نقل و انتقالات به سر می‌بریم.

به گزارش فوتبالی، هر لحظه خبری تازه از این بازار منتشر می‌شود. خبری که ممکن است با چیزی که یک ساعت پیشتر شنیده بودیم کاملا متفاوت باشد.

شاید یکی دو دهه پیش باور کردن این مسائل سخت بود اما چند سالی می‌شود که دیگر این تفاوت‌ها در بازار نقل و انتقالات چیز عجیب و غریبی نیست. این طور می‌شود گفت که آدم نباید هر خبری را که شنید باور کند یا هر عکسی را که دید حجت قرار بدهد اما از آن طرف هم باید بدانیم که دیگر هیچ چیز غیر ممکنی وجود ندارد!

آن هم در بازاری که مثل اغلب بازارها آکنده از دروغ و سیاه‌بازی و سودجویی است. اگر در این بازار یک بازیکن یا مربی امروز حرفی زد و قولی داد خیلی جدی نگیرید. چون به راحتی زیر قول و قرارها می‌زنند. حالا بد نیست چند مورد از این اتفاقات را بررسی کنیم. 

بیک‌زاده و عکس با پیراهن پرسپولیس

سال 1387 بود که بازیکنان فجر سپاسی به شدت مورد توجه تیم‌های مدعی لیگ برتری قرار گرفته بودند. یکی از این بازیکنان هاشم‌ بیک‌زاده بود. هم استقلال و هم پرسپولیس این بازیکن را می‌خواستند. هاشم به دفتر باشگاه پرسپولیس آمد و با حبیب کاشانی مدیر عامل وقت باشگاه به توافق هم رسید. حتی با پیراهن شماره 16 پرسپولیس عکس هم گرفتند اما کمی بعد هاشم به شکل قطعی و رسمی به استقلال پیوست.

فروزان و مذاکره با تیمی که از آن متنفر است

محسن فروزان سال 1393 در گسترش فولاد درخشید و مورد توجه قرار گرفت سرخابی‌های تهران برایش دعوتنامه فرستادند. فروزان به دفتر باشگاه پرسپولیس رفت و مذاکره کرد. خیلی از رسانه‌ها خبر از توافق دو طرف دادند. اما چند روز بعد مشخص شد خبری از توافق نبوده. فروزان رفت اما نه به استقلال. بلکه به تبریز و تراکتورسازی. حضور او در تبریز البته خیلی طول نکشید. کمتر از یک ماه پس از توافق، قرارداد با تراکتور فسخ شد و فروزان به استقلال پیوست. نگاه نکنید که فروزان چند وقت پیش گفته بود هیچ کس اندازه من از پرسپولیس متنفر نیست. او قبل از استقلال با پرسپولیس مذاکره کرده بود و بعد هم به تراکتور پیوست.

امین و مذاکرات موازی با سرخابی‌ها

این مورد بر خلاف قبلی‌ها مال همین یکی دو سال گذشته است. در مرداد و شهریور 1400 امین قاسمی‌نژاد که ستاره بی‌چون و چرای تیم پدیده یا شهرخودرو بود مورد توجه پرسپولیس و استقلال قرار گرفت. او ظرف مدت کوتاهی با هر دو باشگاه مذاکره کرد. با پرسپولیس هم به توافق اولیه رسید اما با مشورت یکی از پیشکسوتان که قبلا در هر دو تیم تهرانی بازی کرده بود در نهایت به استقلال رفت. جالب است که بدانید قاسمی‌نژاد مذاکره با دو باشگاه را به صورت موازی پیش می‌برد! اما در نهایت تصمیم گرفت آبی‌پوش شود. 

مرادمند و «ندای قلب» تاریخی

مورد آخر از همه جالب‌تر است. محمد حسین مرادمند که در شهرخودرو نمایش‌های خوبی داشت در شهریور 1399 به تهران آمد تا تیم آینده‌اش را انتخاب کند. او به شکلی جالب در یک روز! بله فقط در یک روز به هر دو باشگاه رفت. یعنی صبح در باشگاه پرسپولیس بود و شب به باشگاه استقلال رفت. چیزی که باعث تعجب همه شده بود. اما اواخر همان شب در یک مصاحبه، جمله‌ای به زبان آورد که تبدیل به یکی از تاریخی‌ترین جملان فوتبال ایران شد. مرادمند گفت: من از یکی دو ماه پیش از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتم و چون وقت نبود، در یک روز با مسئولان استقلال و پرسپولیس مذاکره کردم. در آخر به ندای قلبم گوش می‌دهم و به یکی از این دو تیم می‌روم!» او جوابی به این سوال که خودش دوست دارد به کدام تیم برود نداد اما این سوال برای هم پیش آمد که مگر می‌شود آدم نداند ندای قلبش چیست؟ یا مگر ندای قلب به صورت لحظه‌ای یا با پیشنهاد مالی بهتر تغییر می‌کند؟ در هر حال مرادمند بدون جواب دادن به این سوالات در نهایت استقلالی شد. 

البته در سال‌های دور خبرهایی از توافق علیرضا اکبرپور با پرسپولیس، غلامرضا عنایتی با پرسپولیس، علی کریمی با استقلال، فرهاد مجیدی با پرسپولیس و... هم منتشر شده بود. مرور همین اتفاقات یک بار دیگر ثابت می‌کند که حتی اگر عکسی از یک بازیکن با پیراهن تیمی جدید را دیدیم خبر را باور نکنیم!

گزارش از ناصر نامدار/ پایگاه خبری فوتبالی

۱۳۵۹