پایگاه خبری فوتبالی- بخشهای مهم مصاحبه خبرگزاری ایسنا با حسن خانمحمدی بازیکن اسبق پرسپولیس را برایتان انتخاب کردیم:
- در بازی بهمن با استقلال که به عنوان فینال برگزار می شد بازی کردم و عملکرد خیلی خوبی داشت. بعد از آن بازی از خیلی از باشگاه ها پیشنهاد داشتم اما چون دوست داشتم برای پرسپولیس بازی کند به این تیم آمدم. خاطرم است که بعد از بازی فینال آنقدر خسته بودم که به خانه آمدم و خوابیدم. صبح که از خواب بیدار شدم، متوجه شدم ۱۱۳ تماس بی پاسخ داشته ام چون موبایل من روی حالت بی صدا بود متوجه تماس ها نشده بودم. بعد از آن متوجه شدم که از باشگاه هایی چون استقلال، پرسپولیس و ذوب آهن با من تماس گرفته اند. همانطور که داشتم تماس های بی پاسخ را می دیدم از باشگاه ذوب آهن دوباره تماس گرفتند، پاسخشان را دادم و به من گفتند که برای یک فصل ۷۰ میلیون تومان به عنوان دستمزد پرداخت می کنند و یک خانه و یک ماشین هم به من می دهند. این پیشنهاد برای سال ۱۳۷۹ است. با این حال پاسخی به آنها ندادم و منتظر شدم که دوباره پرسپولیس با من تماس بگیرد. دیگر به مبالغ باشگاه ذوب آهن فکر نکردم و با قرارداد ۱۰ میلیون تومانی به پرسپولیس پیوستم.
- از استقلال هم پیشنهاد داشتم اما جواب تلفن آنها را ندادم چون در بازی آخر تیم فوتبال بهمن عملکرد خیلی خوبی داشتم از بیشتر باشگاه ها به من پیشنهاد دادند. سال اول قراردادم با پرسپولیس برای سال دوم ۱۵ میلیون تومان و برای سال سوم ۱۸ میلیون تومان قرارداد بستم یعنی در کل سه سال به اندازه یک فصل ذوب آهن پول نگرفتم.
- خاطرم هست در یک بازی باخته بودیم و بعد از بازی بلافاصله من به رختکن رفتم و آماده شدم که دوش بگیرم. آقای پروین هم آماده رفتن شدند و در گوشهای با عصبانیت نشستند. وقتی آقای پروین به رختکن می آمدند کسی جرأت نداشت صحبت کند. به ویژه وقتی تیم می باخت شرایط رختکن بسیار عجیب بود. با این حال من دوش گرفتم و لحظه ای که آمدم به سمت کمد بروم و لباسم را بردارم متوجه حضور آقای پروین شدم. چند لحظه صبر کردم و بعد دیدم که قرار نیست آقای پروین از جای خود بلند شوند و به بیرون بروند. به همین خاطر دل را به دریا زدم و از روبروی آقای پروین عبور کردم تا به سمت کمد بروم. آقای پروین تا من را دید با لحنی عجیب گفت: «آقا را ببینید، دوش گرفته!» آقای پروین منتظر بود به یک نفر گیر بدهد. در آن زمان بهانه دستش آمد که به من حرفی بزند. من هم بعد از آن لباس هایم را پوشیدم و همین موضوع باعث شد که هم تیمی هایم مرا سوژه کنند و هر جا مرا می بینند بگویند دوش آماده است بفرمایید دوش بگیرید. همین الان هم هر وقت کریم باقری من را می بیند همین جمله را میگوید.
1984