پایگاه خبری فوتبالی- فوتبال ایران روزهای زیادی است که بر مدار عدم شفافیت حرکت میکند. عدم شفافیتی که البته در نزدیکیهای دروغگویی است آنهم در این دوران پر از رسانه و شفافیت. هیچ چیزی علنی و رسمی اعلام نمیشود و باید راست و دروغها را از صفحات مسئولان فهمید.
به گزارش فوتبالی، صدور رای در خصوص بازیکن گابنی گلگهر، خودش استارت مسیری دیگر بود. طبق این رای، جعل اثبات شده ولی هنوز کسی به عنوان جاعل معرفی نشده است. این فقط در فوتبال ایران است که ابتدا «فعل» صورت میگیرد و سپس باید به دنبال «فاعل» بگردیم که در بیشتر اوقات هم پیدا نمیشود:
مقصر قرارداد مولتی میلیاردی ویلموتس پیدا شد؟ مقصر صدور کارتهای پایان خدمت جعلی پیدا شد؟ مقصر اتفاق رخ داده برای دیاباته پیدا شد؟ فهمیدیم در ماجرای استراماچونی چه کسی پشت پرده بود؟ جلوی این پرده عریض و طویل، فقط ما نشستهایم و پشت آن، انواع و اقسام «فاعل»های مبهم متصل به رانت.
چند روز؟ چند ماه؟ این بازه زمانی درخصوص باز نشدن پنجره پرسپولیس، چه جوابی دارد؟ چرا هنوز اتفاقی نیفتاده؟ مگر قرار آقای سرپرست، جمعه نبود؟ چرا پس حالا اعلام شده مبلغ کمی مانده؟ این مبلغ کم قرار است کی به حساب کالدرون بنشیند؟ حرفهای رسولپناه درخصوص پرداخت 120 هزار یورویی که میتوانست قصه را به چنین فاجعه ملی تبدیل نکند و ادعای او مبنی بر اینکه چنین پولی به حساب باشگاه آمد و خرج موضوع دیگری شد، صحت دارد؟ ماجرای شکایت النصر عربستان اوج این عدم شفافیت است. جایی که رسول پناه دو شب پیش گفت از داخل باشگاه پرسپولیس به رسانه قطری و باشگاه النصر عربستان سند و مدرک دادند اما همان زمان همه چیز را گردن یک برنامه رادیویی و مجریان و کارشناسان آن برنامه انداختند که پرونده بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی پرسپولیس را بررسی کرده بودند و فدراسیون فوتبال وقت را مقصر می دانستند اما طوری خط دادند که مجریان و کارشناسان را خائن و وطن فروش معرفی کنند. آخرش معلوم شد خائن و وطن فروش داخل خود باشگاه پرسپولیس بود.
درباره پرسپولیس، حرفهای علی کریمی درخصوص اوساگونا که فقط حقوقی 4 هزار دلاری از سپیدرود میخواست یا آنجاکه درباره رادوشوویچ حرف زد، بسیار عجیب و تلخ بود. در این هرج و مرج، تایید شکایت استوکس و جریمه 83 هزار دلاری پرسپولیس هم خامهای بود که برای آذینبندی روی این کیک نیاز داشتیم.
در این چند ماه اخیر اتفاقات و ماجراهای فوتبال ایران را مرور کنیم؛ خروجیاش چه بوده؟ کدام بحران حل شده؟ چه مشکلی، شفاف شده؟ کار به جایی رسیده که بازیکن از بالاترین مقام اجرایی کشور کمک می خواهد و می گوید آقای رییس جمهور! به داد فوتبال برسید و بیایید سر تمرین تیم ملی و با تیم ملی تمرین کنید و به ما پول بدهید. ماجراهای داوری هم به کنار که دیگر از آزار دهندگی هم گذشته متوجه نشدیم آخرش گل دوم هوادار به پرسپولیس با دست، زده شد یا نه.
همین حالا با یک جستجوی ساده در اینترنت، میتوان لایحه تعارض منافع دولت کانادا را تمام و کمال دید، خواند و تجزیه و تحلیل کرد. اما آیا کسی میداند مدت و رقم قرارداد سرمربیان ملی و باشگاهی با فدراسیون و باشگاهها چقدر است؟ آیا کسی میداند در تمام سالهای حضور مدیران در سازمان لیگ، چه مبلغی از چه شرکتی به عنوان تبلیغات محیطی گرفته شده و از این مبلغ، چقدر کسر و چه مبلغی به باشگاهها رسیده است؟
سعید فتاحی، سالها همهکاره سازمان لیگ بود و حالا، مدیر روابط عمومی سازمان لیگ که به نوعی هماهنگ کننده بازیهاست درباره یک دستورالعمل واحد با هم اختلاف دارند و البته مدیرروابط عمومی سازمان لیگ به قانون اشاره می کند و سعید فتاحی که حالا معاون مخفی استقلال است چیز دیگری می گوید و طرفین، دیگری را به ندانستن متهم میکنند.
طعنهآمیز اینکه چنین آییننامهای هیچ تغییری نسبت به دوران دوستی همه نامهای برده شده نکرده است.
چنین هزارتویی را میتوان با یک مثال دیگر توضیح داد: رییس کمیته انضباطی در رسانه ملی حاضر نمیشود تا درباره رای صادر شده برای بازیکن گابنی گلگهر توضیح بدهد. استدلالش هم این است که اعضای این کمیته تا 7 روز بعد از صدور رای، حق اظهارنظر درباره آن را ندارند. اما درست در همان روز، عضو رسانه ای این کمیته که مجری برنامه پخش زنده فوتبال خارجی است با رسانهای مکتوب مصاحبه میکند و همه چیز را میگوید. آخرین تیر هم زمانی شلیک می شود که عضو کمیته استیناف، رای کمیته انضباطی را تایید میکند آنهم وقتی هنوز گلگهر به کمیته استیناف مراجعه نکرده است!
در فضای مجازی هم کسانی دم از قانون میزنند که در زمان حضورشان در فلان باشگاه، فقط با بازیکنانی قرارداد بسته میشد که درصدی را به این شخص برسانند و البته این قرارداد بعد از درصد گرفتن ربطی به کیفیت بازیکن نداشت. حالا همین ها کارهایی می کنند که بهتر است اصلا درباره اش چیزی نگوییم.
واقعا خوشا به حال کسانی که فوتبال ایران را پیگیری نمی کنند و مثل ما در این فوتبال قلم نمی زنند و در جریان اتفاقات و اخبار نیستند. حداقلش این است که شبها با قرص تمدد اعصاب نمی خوابند و راحت خوابشان می برد. درد همه دردمندان فوتبال نبود نظارت و نظام بازخواست از مدیران و مربیان و بازیکنان متخلف است!
یادداشت از علیرضا خطیبی/ پایگاه خبری فوتبالی