یک داستان عامه پسند: هادی عامل !

یک داستان عامه پسند: هادی عامل !

پایگاه خبری فوتبالی- حتی اگر هادی عامل را دوست نداشته باشید اما بازهم دیدن کشتی با صدای او لذت متمایزی دارد.

به گزارش فوتبالی و به نقل از ورزش سه، این روزها و با داغ شدن رقابت‌های کشتی، صدای هادی عامل تبدیل به یک صدای عمومی در سطح جامعه ایرانی شده است. گزارشگری که شاید بتوان او را محبوب‌ترین گزارشگر فعال ورزشی این روزهای تلویزیون خواند، مردی با هواداران زیاد و منتقدان بسیار اندک.

 شاید مقایسه گزارشگر رشته‌ای چون کشتی با گزارشگران فوتبال چندان صحیح نباشد. گزارش کردن یک مسابقه چند دقیقه‌ای که هر لحظه‌اش با اتفاق و رد و بدل شدن فن همراه است با گزارش ورزشی چون فوتبال که نود دقیقه به طول می‌انجامد و افت و خیزهای زیادی دارد اصول متفاوتی دارد و چه بسا اگر عامل نیز با همین سبک گویندگی و گزارشگری، فوتبال گزارش می‌کرد لیستی از اشتباهات و تپق‌هایش وایرال می‌شد اما در مقام مقایسه با گزارشگران ورزش‌های انفرادی او همواره در صدر مقبولیت و محبوبیت ایستاده.

زمانی یکی از چهره‌های معروف در توصیف صدایی که انگار برای کشتی و افت و خیزهای چند دقیقه‌ای آن ساخته شده گفته بود که صدای عامل باعث می‌شود که یک انسان مرده نیز با شنیدن آن بلند شود و کشتی بگیرد و بعد به مردنش ادامه دهد!(نقل به مضمون). حالا او در جایگاهی ایستاده که انگار کشتی دیدن با صدای او تبدیل به آیینی عمومی و فرهنگی شده و کشتی ایرانی بدون صدای او انگار که چیزی کم دارد. شاید از این حیث او یک پدیده در سطح دنیای گزارشگری کشتی باشد و جایگاه نسبت او با کشتی را هیچ گزارشگری در دنیا نداشته باشد.

با این همه شاید بتوان گفت گزارش هادی عامل از حیث استانداردهای گزارشگری و آنچه در مدارس فن بیان و گزارشگری یاد می‌دهند چندان استاندارد نباشد و او لزوما اصول و تکنیک گزارشگری را تمام و کمال اجرا نمی‌کند. اما فرمی که او برای گزارش‌هایش انتخاب کرده چنان به محتوای ورزشی که گزارش می‌کند نشسته که این همخوانی فرم و محتوا خود پدید‌آورنده‌ی یک اثر در هر گزارش عامل شده است؛حتی اگر این گزارشگر مشهدی (مثل برخی از مسابقات اخیر) از گزارش و همراهی لحظه‌به‌لحظه با تحولات کشتی بازبماند.

 اگر فرض کنیم که او بخواهد یک مسابقه فوتبال را با علم به قوانین آن گزارش کند شاید نتیجه چندان دلچسب از کار در نیاید. صدا و فرم گزارش او شاید روی یک مسابقه نود دقیقه‌ای خوب ننشیند و آنجایی که زیاد نیازی به حماسه‌سرایی و بیان اتفاقات سریع در کوتاه‌ترین جملات نیست شاید او نتواند هنری که در گزارش کشتی دارد را بروز دهد.

 هر چند شنیدن گزارش مسابقات ورزشی از جمله فوتبال با صدای گزارشگران اروپایی و یا همین گزارشگران عرب، تفاوت فاحش بین گزارشگران ایرانی و همتایان خارجی‌شان را در ساخت جملات توصیفی و استفاده از ادبیات استعاری و کنایی نشان دهد و اینکه هنوز حتی قدرترین گزارشگران فوتبال ایران نتوانسته‌اند به یک زبان گزارشگری متناسب با زبان فارسی و به یک فرم گزارش فارسی مناسب برای فوتبال برسند اما ویژگی اصلی و چه بسا متمایزکننده هادی عامل و گزارشگری او در این است که به فرمی در گزارش و تلفیقی از زبان رسمی و عامیانه در گزارش کشتی رسیده که تبدیل به یک پدیده خاص پسند و در عین حال عامه پسند در سطح گزارشگری شده است.

  چه بسا بسیاری به توصیفات و القاب حماسی که او به کار می‌برد و اغراقی که چاشنی گزارش خود می‌کند انتقاد داشته باشند اما در نهایت او آن صدا و آن عبارات و توصیفات را در زمانش و در جایی که شور و هیجان به حداکثر خود رسیده به کار می‌برد و همین موضوع باعث می‌شود که گزارش او درحالتی شبیه به نقالی سنتی ایرانی قرار بگیرد و ایرانی‌ها هم که با پرده‌خوانی میانه خوبی دارند و در این فضای  حماسی منطق جای چندانی ندارد!

 باید پذیرفت که گزارشگری مسابقات ورزشی «آن» و «داشته‌ای» بالاتر از گویندگی صرف می‌طلبد و برای همین است که صدای هادی عامل در کشتی علیرغم اشکالاتش در بیان کلمات و یا صدای عادل فردوسی‌پور در فوتبال( صدایی که استانداردهای گویندگی و گزارشگری آن را استاندارد نمی‌داند) تبدیل به محبوب‌ترین صداهای گزارشگری ورزشی در ایران می‌شود. این دو با همه ضعفی که در فن بیان استاندارد گویندگی دارند توانسته‌اند رنگ و فرم و گرمایی به گزارش خود بدهند که تبدیل به یک صدای محبوب و عمومی شوند. ضمن اینکه عبور آنها از استانداردهای گزارشگری آن هم به صورت بداهه و غریزی در زمان‌هایی از گزارش‌های خود و به کار بردن واژگان و عبارت‌هایی که انگار در لحظه به آنها الهام می‌شود باعث شده بیشتر از سایرین زبان گزارش مخصوص به خود داشته باشند و فرم گزارش متفاوتی خلق کنند. همچون هادی عامل که حالا بیشتر از آنکه گزارشگر کشتی باشد تبدیل به «نقال کشتی» شده و  فقط باید آرزو کرد که همه‌گیر شدن صدای او در فضای مجازی، باعث نشود خودآگاه منطقی‌اش راه را بر خلاقیت ناخودآگاهش ببندد.

۴۱۵۴