پایگاه خبری فوتبالی، آرسنال باز هم شکست خورد، باز هم ناکام ماند و بازهم چتر ناامیدی بر این تیم سایه افکند.
به گزارش فوتبالی، شاید اگر لاماسیایی نبود میشد آرسنال را شعبهای از بارسلونا دانست. سبکی مشابه و مبتنی بر مالکیت و پاسکاریهای مداوم و سابقه جا به جایی بازیکنان این دو را بهم نزدیک کرده بود و حتی تقابل این دو در فینال لیگ قهرمانان یکی از جذابترین دیدارها در فینال این رقابت را رقم زد اما قرمزپوشان از همان روزهای ابتدایی جدایی ونگر نهتنها حضور بر بام قلههای پرافتخار را پس زدند که حالا فرسنگها دورتر از آمال و آرزوهایشان، در حال قلم زدن در صفحات بدترین روزهای آرسنال در کتاب تاریخ توپچیها هستند. آیا آرتتا با سابقه حضور کنار پپ که از فلسفه بارسلونا میآمد میتوانست آرسنال پسا ونگر را به اوج برگرداند؟
آیا آرتتا انتخابی اشتباه بود؟ تجربه دستیاری کنار پپ خبر از آشنایی به سبک بازی میداد و فرصت حضور روی نیمکت یک تیم لیگ برتری برای آرتتا یک کوه انگیزه بود اما هرچه بیشتر میگذرد آرسنال معمولیتر میشود. نوعی بن بست در اجرای تاکتیکها وجود دارد که هم تجربه سرمربی در آن دخیل است و هم نیروی انسانی. بضاعت تیم فعلی جوری است که ۹۰ درصد تیم فعلی جایی روی نیمکت آرسنال ابتدای هزاره جدید را هم نمیتوانستند پیدا کنند. با لاکازت و پپه که مرد روزهای بزرگ نیستند نمیتوان قهرمان لیگ برتر شد، با نیلز و الننی به سختی میتوان به سهمیه فکر کرد و با موستافی حتی فکر به حضور در جمع تاپ سیکس شوخی است. آرسنال این بار در اتحادیه شکست خورد تا شک و تردید به ذهن همه هواداران این تیم هجوم بیاورد. شاید این تیم به یک بازنگری اساسی در استراتژی مدیران دارد زیرا حالا نهتنها جوانها را رشد نمیدهد که جواهری مثل اوزیل را اوراق شده هم نمیتواند به فروش برساند. میتوان به این تیم امید داشت؟
شاید آرتتا منجی نیست.
یادداشت از علی رضایی
1101