خبرگزاری فوتبالی- این یادداشت را جلال چراغپور برای روزنامه ایران ورزشی نوشته است:
برای واکاوی درباره دلیل تغییرات متعدد لیستهای اسکوچیچ نسبت به یکدیگر، باید عقبگرد کنیم. اسکوچیچ در اعمال این تغییرات مقصر نیست، مقصر اصلی را باید در جام جهانی روسیه و دو سال بعد از آن جستوجو کرد. تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی روسیه از تیمهای پیر رقابتها به حساب میآمد. وقتی آمار میانگین سن تیمهای حاضر در جام جهانی را اعلام کردند، میانگین سن بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران، بیش از 27 سال بود و همین موضوع تیم ایران را در میان تیمهای مسن قرار میداد.
با این حال حتی بعد از جام جهانی هم کارلوس کیروش، اقدامی در جهت جوانسازی تیم نکرد. او ترجیح داد با همین تیم راهی جام ملتها شود. بازیکنان با هم هماهنگ شده بودند و در جام جهانی هم عملکرد خوبی داشتند. کیروش هم چون میخواست به هر قیمتی در جام ملتها موفق باشد و میترسید که نتیجه مطلوبش را نگیرد، حاضر نشد دست به تغییر تیم بزند.
در عین حال اما به عنوان مثال کرهایها بعد از هر دوره از جام جهانی، تیمشان را نو میکنند. با همان تیم تازه در جام ملتها حاضر میشوند. برنامه کلانشان نو کردن تیم است و این برنامه را طی دو تا سه سال انجام میدهند. بعد از آن دو سال هم روی تیم نو شده سرمایهگذاری میکنند و برایش زحمت میکشند تا برای حضور در جام جهانی آماده شود. ما در فوتبال ایران اما چنین پروسهای را نداریم.
کیروش برای اینکه در شغل خود و برای آینده خودش دستاوردی داشته باشد، حاضر نشد تیمی را که 7 سال با آن کار کرده بود، نو کند. آینده تیم ملی فوتبال ایران را بیخیال شد و فکر کرد با این تیم میتواند در جام ملتهای آسیا قهرمان شود. او اما در جام ملتها غافلگیر شد و دید همه تیمها جوان شدهاند و بازیکنان او با بالا رفتن سن، دیگر کیفیت سابق را ندارند. تیم ملی فوتبال ایران از همان جا عقب افتاد.
مارک ویلموتس که آمد، نمیتوانست به یکباره همه چیز را متحول کند. البته سعی کرد تیم قدیمی را با برخی مهرههای تازه ترکیب کند اما باز هم پروسه جوانسازی تیم ملی به تعویق افتاد. همان زمان در یک برنامه تلویزیونی گفتم که تیم ملی فوتبال ما به شدت زمان از دست میدهد.
اسکوچیچ در حال حاضر دو اقدامی که در اواخر دوره کیروش و زمان حضور ویلموتس انجام نشده را باید انجام دهد. اواخر دوره کیروش باید حداقل 2،3 بازیکن تیم ملی جوان میشدند. ویلموتس هم باید 3 تا 6 نفر را جوان میکرد. بعد از گذشت یک سال و نیم، یعنی حالا که اسکوچیچ سرمربی تیم ملی است، باید دو بازیکن دیگر جوان میشدند و ما با تغییر 8 بازیکن، تیمی جوان و نو شده داشتیم. وقتی این اتفاق به مرور رخ نداده، طبیعی است که عقب افتادیم و حالا مجبوریم، به یکباره 8 بازیکن را کنار بگذاریم که این تغییر یکباره، خود به خود به تیم ضربه خواهد زد و باعث میشود از کاری که کیروش برای تیم ملی انجام داده و تفکری که به تیم تزریق کرده، چیزی باقی نماند. همین طور از کار ویلموتس.
این تغییرات، تیم ملی را با مشکل دیگری هم مواجه میکند. وقتی 8 پست به یکباره در تیم ملی خالی میشود، شما با یک یا دو پست خالی مواجه نیستید که به عنوان مثال بگویید شجاعی پشت حمله بازی میکرد، یک بازیکن دیگر را جایگزینش کنم. شما در شرایط فعلی اگر شجاعی را از تیم خارج کنید، چه کسی قرار است به جای او بازی کند؟
وقتی تعداد پستهای خالی زیاد میشود، مشاورینی اجازه پیدا میکنند که به حیطه فکری شما ورود پیدا کنند. خواهناخواه در این شرایط با افراد مختلفی مشورت میکنید و این مشاورین به شما پیشنهادهایی میدهند. لاجرم نظرات مختلفی داده میشود و بازیکنان جدیدی هم از لابهلای همین نظرات انتخاب میشوند.
اگر 15 درصد از این کار بعد از جام جهانی انجام میشد، 15 درصد از آن در زمان مارک ویلموتس و 15 درصد هم در زمان اسکوچیچ درست میشد، الان با این مشکل مواجه نبودیم.
1984