خبرگزاری فوتبالی- سرمربی تیم تراکتور با اشاره به رقم قرارداد خود از باشگاه خواست تا با انتشار آن مشخص شود بعضی تیمها چگونه فضای مالی لیگ برتر را خراب کردهاند.
به گزارش فوتبالی، علیرضا منصوریان در گفت و گو با روابط عمومی باشگاه تراکتور در مورد شرایط این تیم صحبت های زیر را مطرح کرده است.
شما تجربیات زیادی از حضور در فوتبال کشورهای مختلف اروپا و آسیا دارید؛ الان فلسفه مربیگریتان چیست؟
با توجه به اینکه پستِ من در دوران بازی خودم، پستِ شماره 10 بود و در تیم ملی هم پشت سر خداداد عزیزی، علی دایی و اصغر مدیر روستا بازی میکردم، به بازی مالکانه و هجومی فوقالعاده علاقه دارم. فلسفه مربیگری من، انجام بازی مالکانه و حمله کردن است و به بازی با تک مهاجم هم اعتقاد ندارم. دوست دارم تیمهایم را با دو مهاجم به زمین بفرستم.
در برخی بازیها، کیفیت بازی تیم برای هوادار مهم نیست. مثلاً در بازیهای ملی مختلف مانند دیدار مقابل استرالیا در مقدماتی جام جهانی 1998، دیدار مقابل بحرین در مقدماتی جام جهانی 2006 و دیدار مقابل کره جنوبی در مقدماتی جام جهانی 2014؛ فقط مهم این بود که ما بازی را میبردیم و به جام جهانی صعود میکردیم. مهم هم نبود که خوب بازی میکردیم، مهم این بود که بازی را ببریم و به جام جهانی صعود کنیم.
در دوران مربیگری، فلسفه من این است که مثلاً اگر در لیگ قهرمانان آسیا هستیم و احتیاج به یک صعود داریم، اصلاً نحوه بازی برایم مهم نیست و باید به نوع بازی نگاه کنیم. آیا بازی است که باید تمیز و شیک بازی کنیم یا اینکه باید بازی فیزیکی بسیار سخت انجام بدهیم؟ شاید حتی در یک جاهایی لازم باشد که زمان بازی را نه به شکل ناجوانمردانه، بلکه با روش فشرده پرسینگ روی تیم حریف از ببین ببرم و تیمم را به پیروزی برسانم.
یک نکتهای را هم در مورد بازیکنانی که در عرصه ملی کنار آنها بازی کردم بگویم. من همیشه از اصغر مدیرروستا زیاد نام میبرم، چون معتقدم که او مهاجم کلاسیک و شیک بود. همیشه من حسرت حضور چند بازیکن در جام جهانی را میخورم که یکی از آنها اصغر مدیرروستا است. نبردن این بازیکن به جام جهانی کملطفی بود.
چند بازیکن دیگر هم بودند حقشان حضور در جام جهانی 1998 فرانسه بود، اما بنا به دلایل مختلف کنار گذاشته شدند. در جام جهانی 1998 واقعاً سه، چهار انتخاب فوتبالی نبود.
امسال قرار است در فوتبال آذربایجان فعالیت کنید. در سالهای نهچندان دور، یک نسل طلایی از بازیکنان آذربایجان در تیم ملی حضور داشتند، اما به نظرتان چرا دیگر مانند آن نسل طلایی در منطقه آذربایجان تکرار نشد؟
من دو قاب از آذربایجان در ذهن خودم دارم؛ یک قاب از حدود 27 سال پیش که تیمهای تراکتور و ماشینسازی دربی واقعی با یکدیگر داشتند و تیم شهرداری تبریز هم به لیگ صعود کرده بود. در آن دوران، فضا و تفکرات متفاوتی بر فوتبال حاکم بود و اعتماد به مدیران و سرمربیان با دیدگاه امروز تفاوت زیادی داشت.
زمانی که واسیلی گوجا به تبریز آمده بود، تفکر قهرمانی در تراکتور وجود داشت، اما تفکر بازیکنسازی خیلی بیشتر بود. واسیلی گوجا در مسیر جوانگرایی و بازیکنسازی خیلی جلو رفته بود.
امروز مردم ما، از تیمشان برد میخواهند، چون تراکتورِ آذربایجان این توانایی را دارد که بهواسطه داشتن مالک خصوصی و هواداران پرشور با سایر مدعیان قهرمانی رقابت کند.
اتفاقاً آقای زنوزی همیشه تاکید ویژهای روی میدان دادن به بازیکنان جوان و بومی دارد.
یکی از شانسهای تراکتور در این یکی، دو سال اخیر، حضور آقای زنوزی در این باشگاه بوده است. آقای زنوزی برای مردم آذربایجان زحمت میکشد و از جیبش خرج میکند تا باشگاهش در عرصه فوتبال خودنمایی کند. الان چهار باشگاه تنها برای قهرمانی میجنگند و هدف دیگری ندارند.
تراکتور بعد از اتفاقات دیدار معروف مقابل نفت تهران در سال 94 دچار یک افت شد، اما پس از حضور آقای زنوزی دوباره اوج گرفت. فرق تراکتور با تیمِ 20 سال پیش این است که هوادارش فقط قهرمانی میخواهد.
الان بازیکنان خوب برایشان مهم نیست که فقط در استقلال و پرسپولیس بازی کنند تا دیده شوند. زمانی که سرمربی استقلال بودم، ارائه پیشنهاد به بازیکنان خوب سخت بود، چون آنها میتوانستند به تراکتور یا سپاهان بروند و در این تیمها هم دیده شوند.
در تراکتور نگاه بازیکنسازی هم خواهید داشت؟
طبق صحبتی که با مالک باشگاه داشتم، از نگاه آقای زنوزی خیلی خوشم آمد. ایشان یک نگاه 5 ساله دارند که من هم یک ایده دادم و گفتم که «برای بازیکن سازی و جذب بازیکنان درجه یک، کمترین کارمان این خواهد بود که 20 الی 30 بازیکن در محدوده سنی 17 تا 23 سال را خریداری کند و آنها را در اختیار تیمهای دیگر قرار بدهد تا این بازیکنان تجربه کسب کنند و بعد از اینکه باتجربه شدند به تراکتور برگردند»
با حضور آقای زنوزی، سطح توقع مردم آذربایجان بالا رفته است. تراکتور از حضور سه کاپیتان تیم ملی برخوردار بوده که تاکنون چنین اتفاقی در هیچ تیمی رخ نداده است. برای اینکه یک تیم در سطح اول فوتبال بازی کند، باید هم ستاره خوب داشته باشد و هم جوان فوقالعاده. این موضوع باعث شده که یک انگیزه هم برای بازیکنان جوان ایجاد شود.
در زمان ما، استقلال و پرسپولیس کعبه آمال بودند، اما امروز بازیکنان خوب راهی تراکتور و سپاهان میشوند.
در باشگاه فولاد خوزستان هم این روزها شاهد اتفاقات خوبی هستیم و با توجه به اینکه این تیم موفق به کسب سهمیه آسیا شده، چند بازیکن خیلی خوب راهی فولاد شدهاند و در این تیم حضور دارند.
حضور تیمهایی مانند تراکتور و سپاهان عملاً فوتبال ایران را از دو قطبی بودن خارج کرده است.
چند وقت پیش من از کلمه «سه قطبی» استفاده کردم، اما حالا میخواهم بگویم که فوتبال ما چهار قطبی شده است. من بچه جنوب شهر هستم و 90 درصد دوستانم را ترک زبان تشکیل میدهند. نمیتوانم بگویم که من صرفاً به آذربایجان تعلقخاطر دارم، چون ترکزبانها در همه جای ایران هستند.
الان تراکتور بخشی از انرژی فوتبال را به سمت آذربایجان سرازیر کرده و در کنار سپاهان، استقلال و پرسپولیس؛ چهار قطب بسیار قوی را در فوتبال ایران ایجاد کردهاند. در کنار این چهار باشگاه، فولاد خوزستان هم رشد خیلی خوبی داشته است.
فوتبال ما از دو قطبی بودن خارج شده و رشد خیلی به فوتبال ما نزدیک است و حالا باید تفکرات حرفهای را پیاده کنیم که جذب ستارههای جوان و نوجوان و ایجاد یک آکادمی حرفهای در آذربایجان از جمله این اقدامات هستند. تراکتور باشگاه خصوصی است و تصمیمات خیلی سریع گرفته میشود، اما در باشگاهی که احتیاج به مصوبه دارید، بوروکراسی اداری سرمربی را میکُشد.
این روزها نگرانی هواداران، تقویت تیم است. تراکتور ستاره دارد، اما تقویت تیم و اضافه شدن بازیکنان جدید به چه شکلی خواهد بود؟
اینکه ما سریع و باعجله شروع به فعالیت در بازار نقل و انتقالات کنیم، زیاد منطقی به نظر نمیرسد. ما در یک فضای واقعی زندگی میکنیم و فضای مجازی در تفکرات من جایی ندارد. زمانی که من از نفت تهران به استقلال رفتم، صفحه شخصیام را حذف کردم. چون نمیخواستم تمرکزی روی فضای مجازی داشته باشم.
رویهتان در تراکتور به چه شکلی خواهد بود؟
من در تراکتور هم این تفکر را دارم. بعد از اینکه با تراکتور قرارداد امضا کردم، میخواستم صفحه شخصیام را ببندم. امکان ندارد من در فضای مجازی یک صفحه فوتبالی را باز کنم و کامنتهای آن را بخوانم. متأسفانه فضای مجازی، فضای ناهنجاری است. این فضای مجازی تأثیری در تفکرات من ندارد، اما متأسفانه جریان سازی میکند. ما باید دستبهدست هم بدهیم تا از جریان سازی منفی در فوتبال آذربایجان جلوگیری کنیم.
درباره جذب بازیکن جدید که نگرانی اصلی هواداران است، صحبتی نکردید.
زمانی که با تراکتور قرارداد امضا کردم، به من اطلاع دادند که هواداران از عدم جذب ستاره ناراحت هستند. ما آماده جذب چند ستاره هستیم، اما باید براساس نیازهایمان اقدام به جذب بازیکن کنیم. مثلاً در پست هافبک زیاد بازیکن دارم و نباید در این پست بازیکن جدید بیاوریم.
با این حال، فصل گذشته تنها دو بازیکن در پست مدافع میانی داشتیم و در برخی پستهای دیگر هم با کمبود بازیکن مواجه بودیم که باید در این پستها بازیکن جدید به خدمت بگیریم. حتماً هم باید خریدهای خوب انجام بدهیم. باید در تمامی پستها، خریدهای خوب داشته باشیم، اما الان تمام توانمان را گذاشتیم که در یک هفته آینده سه، چهار خرید فوقالعاده خوب انجام بدهیم و در پستهایی ایراد داریم، تیم را تقویت کنیم.
چند بازیکن جوان هم خودم آماده کردم و چند بازیکن جوان هم از تیمهای دیگر مدنظر داریم که میخواهیم آنها را به تیممان بیاوریم. ستون و شاکله تیم ما خیلی خوب است و فقط باید نقاط ضعفمان را پوشش بدهیم، اما در پستهایی که مشکلی نداریم نباید بازیکن جذب کنیم. هواداران مطمئن باشند که ما عقب نمیمانیم و قصد داریم 7 سهمیهای که داریم را به بهترین شکل و با جذب بازیکنان مدنظرمان پُر کنیم.
تمرینات از چه زمانی آغاز میشود؟
ما اعلام کردیم که تمریناتمان از شنبه هفته آینده در ورزشگاه بنیان دیزل آغاز خواهد شد. من به سه بازیکن بالای 30 سالمان به همراه احسان حاجصفی سه روز بیشتر استراحت دادم. سعی کردیم استراحت این بازیکنان را به 20 و استراحت بقیه را به 17 روز برسانیم. بازیکنان جدید هم بهزودی به تیم اضافه خواهند شد.
شیوع ویروس کرونا باعث شد که لیگ به مدت زیادی تعطیل شود و در ادامه با فشردگی بسیار زیاد به اتمام برسد. تراکتور هم با 14 بازیکن فصل را ادامه داد و به همین خاطر باید برنامهای داشته باشیم که این بازیکنان بتوانند ریکاوری کنند.
در تمرینات چه روندی را طی خواهید کرد؟
در هفته نخست تمرینات، به آمادهسازی تیم خواهیم پرداخت، اما باید خیلی زود آماده شویم. رقبای ما با 80 درصد آمادگی از رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا وارد مسابقات لیگ برتر میشوند و پرسپولیس که رقیب نخست ما در مسابقه سوپر جام است، اگر از گروهش صعود کند با آمادگی مطلوبتری به مسابقات میآید. به همین خاطر باید باهوش و زیرک عمل کنیم.
از بازیکنان تیم تا چه حدی شناختی دارید؟
در ابتدای کار، جلسه 4 ساعتهای با مسعود شجاعی داشتم. من از تبریز اطلاعات کافی ندارم، چون همیشه برای دیدارهای مختلف سفر کوتاهی به تبریز کردم و بعد از بازی از این شهر رفتهام. قصد داشتم از فضای شهر تبریز، رختکن تیم، تفکرات بازیکنان و ... اطلاعاتی کسب کنم. با برخی از بازیکنان کنونی تیم پیش از این کار کردهام اما برخی دیگر را چندان نمیشناسم.
در مورد تمامی این موارد با مسعود شجاعی صحبت کردم و خوشحال شدم که فهمیدم رختکنمان، دوستانه و دور از حواشی است. وقتی اینها را از مسعود میشنیدم، لذت بردم. در مجموع، میدانم که سال خیلی سختی در تراکتور خواهیم داشت، اما تمام تلاشم را میکنم تا به کمک بچهها و هواداران پرشورمان بهترین عملکرد را داشته باشم.
افرادی که مسعود شجاعی را نمیشناسند، از این کار بهعنوان دخالت در کار کادر فنی یاد میکنند. بهعنوان فردی که سالهاست مسعود شجاعی را میشناسید، چه نظری در این مورد دارید؟
ما در سال 2020 قرار داریم. من سرمربی تیم امید، مربی تیم ملی بزرگسالان، سرمربی نفت تهران، استقلال و ذوبآهن بودم. من سالها در یک سطح خیلی بالاتر و در رده ملی مربیگری کردم.با فضای بازیکنسالاری مخالفم. در نفت تهران، سید جلال حسینی و ایمان مبعلی را داشتم که دو بازیکن کلیدی تیم بودند و در داخل زمین، ابزار من به حساب میآمدند. شما باید بازیکن را بشناسید. در ذوبآهن هم قاسم حدادیفر را داشتم که در کنار سید جلال حسینی و ایمان مبعلی الگوی اخلاقی هستند. بازیکنانی مانند سید جلال حسینی، ایمان مبعلی، قاسم حدادیفر، ابراهیم صادقی، امید ابراهیمی، خسرو حیدری، پژمان منتظری و حتی مجتبی جباری با تفکرات خاصش، برای دیگر بازیکنان فرهنگسازی میکنند.
در تراکتور سه کاپیتان تیم ملی را در اختیار خواهید داشت...
من در مورد مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و احسان حاجصفی نیز چنین ایدهای دارم. بیشترین نقش را در رختکن تراکتور، این سه بازیکن و مخصوصاً مسعود شجاعی ایفا کردند.
به نظرتان این کار بازیکن سالاری است؟
ما باید تلاش کنیم این تفکر غلط را از دید مردم خارج کنیم. کاپیتان خوب و مقتدر با بازیکنسالاری متفاوت است. شاید من به یک نکتهای برسم که در یک بازی از این سه بازیکن استفاده نکنم، اما این ربطی به شخصیت و قداست آنها ندارد. این بازیکنان، کمک حال مربی هستند.
وقتی شما بازیکنان اخلاقمداری مانند شجاعی، دژاگه و حاجصفی دارید، بازیکنان جوان از تکتک رفتارهای آنها درس میگیرند. به هیچ عنوان قداست این سه بازیکن در باشگاه تراکتور شکسته نخواهد شد، چون آنها سمبل باشگاه تراکتور هستند و هیچ نسبتی با استقلال و پرسپولیس ندارند.
مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و احسان حاجصفی پیشکسوتان آینده نسل جدید باشگاه تراکتور هستند که در سطح اول دنیا فوتبال بازی میکنند. این را با بازیکنسالاری اشتباه نگیرید. بازیکنسالاری این است که یک بازیکن بزرگ در رختکن انرژی منفی بدهد و بخواهد رختکن را از کنترل سرمربی خارج کند که اگر من چنین چیزی احساس کنم گردنش را میگیرم و از باشگاه به بیرون پرتش میکنم. پیش از این همچنین کاری کردهام؛ برخیها به تلنگر نیاز داشتند و به آنها تلنگر زدم، اما بعضیها پرتاب به خارج از باشگاه میخواستند.
در چند وقت اخیر پدیده دلالی و ناپاک بودن فوتبال ایران سروصدای زیادی کرده است. هواداران تراکتور میخواهند بدانند که علیرضا منصوریان چه برخوردی با این پدیده دارد؟
اگر من بگویم که فوتبال ایران پاک است، جفا کردهام و اگر هم بگویم ناپاک است، باز هم حرفم منطقی نیست. فضای دلالیسم و مافیا در فوتبال ایران وجود دارد و نمیتوانیم آن را منکر شویم. شما وقتی میخواهید سالم مربیگری کنید، باید تبعاتش را بپردازید. این افراد هم در یکجای مشخص نیستند که آنها را به مردم معرفی کنیم. آنها مانند زنجیرهای یک تریلی 18 چرخ به یکدیگر متصل هستند. منافع فساد، ایجاب میکند که اینها به یکدیگر وصل باشند.
این فضا، انسانهای سالم را به فضای سکوت میبرد، چون آدمهای سالم از آبرویشان میترسند و زیاد وارد تقابل با این مقوله نمیشوند.
هواداران فوتبالی ما هم خواص نیستند، خواص در فوتبال ما به جز پیشکسوتان، نهایتاً بخش 500 نفری هستند که به خودشان اجازه میدهند مقابل یک نفر بنشینند و در مورد فلسفه فوتبال حرف بزنند. اینها افراد خداشناسی هستند که از آبرویشان میترسند و به همین خاطر در سایه مینشینند و خیلی از مواقع، فضای دلالیستم فضای تیمها را کنترل میکند.
یک مسئلهای را هم بگویم. من آقای پیمان یوسفی را خیلی دوست دارم، چون بسیار گزارشگر خوبی است و اصل مطلب را میگوید.با این حال، از آقای پیمان یوسفی یک گلایهای دارم. او چند روز پیش دیدار منچستر سیتی در لیگ انگلستان را گزارش میکرد و مطلبی را گفت که این الگوی غلطی است. آقای یوسفی عزیز من است، اما یکجا گفت که «ایجنتها تیمها را کنترل میکنند. مدیر برنامه رونالدو این تیم را بسته و در فوتبال ما هم غیرطبیعی نیست که مدیر برنامهها یک تیم را کنترل کنند»
این موضوع در فوتبال ما کارایی ندارد، چون ما اصول حرفهای نداریم. افرادی که کارگزار رسمی فیفا و فدراسیون فوتبال هستند کاملاً قابل احترامند، اما اگر یک مدیر برنامه در ایران بخواهد فضای تیم را کنترل کند، مسیر باشگاه کلاً به جاده خاکی میرود.
ما هنوز نمیدانیم که در این طرف دیوار هستیم یا آنطرف دیوار؛ یکجا لازم شد ادعا میکنیم حرفهای هستیم و یکجا هم که لازم است، میگوییم آماتور هستیم. ما نباید این صحبتها را مطرح کنیم، چون در حالت عادی گریبانگیر فضای دلالیسم هستیم.
این حرفها میتواند مشکلاتی برایتان ایجاد کند.
من آدمی نیستم که بترسم، چون به جز خداوند، خانوادهام و برخی دوستانم، وامدار کسی نیستم. این افراد مشاوره و ایده به من میدهند. من برای بازیکن خرج میکنم تا هیچوقت بدهکار او نباشم. من یک پسربچه بسیار ساده در جنوب شهر تهران بودم و به تمام افتخاراتی که فکر میکردم رؤیای یک بچه باشد، رسیدم. عاشق پیراهن علی آقا پروین بودم و در زمان حضورم در تیم ملی حتی در تمرینات هم اجازه نمیدادم کسی پیراهن شماره 7 را به تن کند. برادر من و برخی از شرکایم پرسپولیسی هستند، اما احترام به هوادار فوتبالی، اصول کاریام بوده و هست.
با توجه به صحبتهایی که با مالک باشگاه داشتید، چه رویهای در تراکتور پیاده خواهید کرد؟
از آقای زنوزی هم درخواست کردم که به من اجازه مبارزه با این فضا را در فوتبال تبریز داشته باشم. میدانم کار سختی است، اما پیش از اینکه به تبریز بیایم، پیامهای بسیار زیادی از افراد دلسوز داشتم که دردل فوتبالی با من کردند. تمام این پیامها را خواندم، چون برای تکتک این افراد احترام قائلم.اگر من در این فضا شکست هم بخورم، ایرادی ندارد. از بازیکنان نسل 98 همانند من زیاد هستند که همگی با این فضا مبارزه میکنند، اما به مردم آذربایجان و هواداران تراکتور قول میدهم که امانتدار پیراهنشان هستم. از باشگاه میخواهم قراردادم را منتشر کند تا با مقایسه با بعضی از باشگاهها ببینیم چه کسانی فضای فوتبال را از لحاظ مالی خراب میگنند.
یکسری از حواشی که برای شما ایجاد شد، این بود که برخی علیرضا منصوریان را متعلق به یک تیم خاص میدانستند.
رنگها برای من کاملاً کنار گذاشته شده است و اصلاً رنگی برای من وجود نخواهد داشت. در حوزه فنی با تمام وجود برای تراکتور میجنگم و به پرشورها قول میدهم در حوزه غیرفنی نیز اجازه نمیدهم یک نفر به تیمشان «ناخنک» بزند. تا روزی که هستم، با تمام قوا برای مردم آذربایجان میجنگم.
من بدون اینکه تجربهای از زندگی در اصفهان داشته باشم، اما خاطرات خیلی خوبی از این شهر دارم که امیدوارم این اتفاق در تبریز هم برایم رخ بدهد.
تبریز را شهر خودم میدانم و با یک ذهنیت قبلی به تبریز میآیم، چون داماد یک خانواده ترکزبان هستم و از 5 سالگی در جنوب شهر تهران با ترکزبانها زندگی کردم که پایگاه مردم خطه آذربایجان در تهران است.
یکی از مربیانی که پیش از این در تبریز کار کرده بود، میگفت «تراکتور برای مردم آذربایجان مانند مذهب است». در این شرایط، علیرضا منصوریان چه دورنمایی برای تراکتور دارد؟
هواداران تراکتور از 25 اردیبهشت 1394 (روز دیدار معروف تراکتور – نفت تهران) بهعنوان جمعه سیاه یاد میکنند، اما من به آن روز میگویم «روز فوتبال کثیف». با اینکه یادآوری آن روز برای من آزاردهنده است، اما آن روز قهرمانی حق نفت تهران و تراکتور بود.
در آن سال، تراکتور هر کجا بازی داشت هوادارانش میآمدند. جالب هم اینجا بود که پرشورها در شهرهایی به حمایت از تراکتور میآمدند که برای این مسیر نه هواپیما پیدا میشد، نه اتوبوس، نه قطار و نه حتی تاکسی!
آن سال در دیدار رفت که در تهران برگزار شد، من پیش از بازی از محمد خرمگاه خواستم که فضای ورزشگاه را برایم تشریح کند، او به رختکن آمد و گفت «دور تا دور ورزشگاه هوادار تراکتور است و آن 50 هواداری هم که همیشه برای حمایت از ما به ورزشگاه میآمدند، در بین هواداران تراکتور نشستهاند و این تیم را تشویق میکنند»!
تراکتور این هواداران را داشت و ما حتی تماشاگر هم نداشتیم، اما از آن تیم 11 نفر به تیم ملی دعوت شدند. ما برای اولین سال در نفت تهران کار علمی در فوتبال انجام دادیم و GPS تهیه کردیم که ما را مسخره میکردند و میگفتند «پشت کمرتان ادوات جنگی دارید» و مسخرهمان میکردند.
در مورد آن روز بیشتر برایمان بگویید.
وقتی برای اولین بار وارد ورزشگاه یادگار امام (ره) تبریز شدیم، من گفتم که میخواهم اول خودم وارد زمین شوم. من فکر میکردم که چون چندین بار بیش از 100 هزار هوادار در ورزشگاه آزادی دیدم، پوستکلفت شدهام. وارد چمن شدم، دیدم کل ورزشگاه نشستهاند، هیچ حرفی نمیزنند و خیلی راحت صدا به 100 متری میرسید. من تعجب کردم، اما یکلحظه دیدم که شروع کردند به انجام تشویق معروف «بئر، ایکی، اوج»!
بعد از این تشویق، آنها دیگر تا 3 ساعت بعد هم ننشستند. من تجربه بازی مقابل لیون و لیورپول را دارم و جو ورزشگاه یادگار امام (ره) تبریز مانند آنفیلد بود. هواداران مانند یک جاروبرقی انرژی بازیکن را مانند یک مکنده قوی میگیرند و رعب و ترس را در صورت بازیکن ایجاد میکنند.
بعد از اینکه هدایت تراکتور را برعهده گرفتید، چه بازخوردهایی از اطرافیانتان گرفتید؟
احساس میکنم تراکتور برای هوادارش در داخل ورزشگاه بهعنوان یک فلسفه و بخشی از زندگی است. من پس از حضور در تراکتور هزاران پیام تبریک داشتم که اکثر آنها از طرف بچه محلهایم بود که ترک زبان هستند.
تراکتور در آذربایجان برای هواداران تراکتور خیلی مهم است. آقای زنوزی خواسته فکری هواداران را برآورده کرده و سه کاپیتان تیم ملی را به تبریز آورده و امکانات سختافزاری را قوی کرده است.
تراکتور بخشی از زندگی مردم ترک زبان کشور شده است که بعد از قهرمانی این تیم در جام حذفی پیام تبریک از سوی رئیسجمهور تاتارستان و شهردار آنکارا دریافت کرده است. یعنی هر کس که احساس میکند توانایی تکلم به زبان ترکی دارد، به تراکتور تبریک میگوید؛ مهم هم نیست که ترک قشقایی باشد یا در تهران و یا هر جای دیگری مستقر باشند. همه اینها تراکتور را دوست دارند.
پس در مورد وضعیت موجود در تبریز، ذهنیت کامل دارید.
این قول را به هواداران میدهم که با تمام وجود برای تراکتور تلاش میکنیم تا شرمنده خودمان و آنها نباشیم. از هواداران هم میخواهم تمرکزی روی فضای مجازی نداشته باشند، جریانسازیها را پیگیری نکنند و به فضای واقعی روی بیاورند. فضای واقعی ما، 90 دقیقههای مختلفی است که در سوپر لیگ، لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا خواهیم داشت.
قول میدهم دستی از تیم ما به بیرون دراز نمیشود تا التماس کمک به دلالیسم داشته باشیم و انشاءالله آن دستها را کوتاه خواهیم کرد.
میدانم این صحبتها در برخی وبسایتهای خبری برای من تبعاتی خواهد داشت که همه میدانیم چه کسانی هستند. اینها یک 6 ضلعی هستند که دو ضلعشان در خارج از کشور حضور دارند و سفرهشان با هم یکی است.
من به جز خداوند، از هیچکس نمیترسم. افتخار میکنم که چه در استقلال و چه در رده ملی شاگرد پرویز دهداری، محمد مایلی کهن و برخی دیگر از مربیانی بودم که همگی با این پدیده مبارزه کردند.
6641