شب تلخ و جنجالی مس در تبریز چگونه رقم خورد؟!

شب تلخ و جنجالی مس در تبریز چگونه رقم خورد؟!

خبرگزاری فوتبالی - مسی ها خشمگین از ناکامی، به شکلی عجیب ناراحتی خود را به حاضران در ورزشگاه نشان دادند و لحظاتی را خلق کردند که در یک فصل فوتبال ایران بی نظیر بود.

به گزارش فوتبالی و به نقل از  ورزش سه ، جشن صعود به لیگ برتر فوتبال ایران همان چیزی است که هرکسی دوست دارد از نزدیک تماشایش کند. بنابراین حتی اگر از مس طرفداری نکنید و تعلق خاطری به جبهه مقابل هم نداشته باشید، روزی که مسابقات همزمان هیجان و استرس را به فوتبال تزریق می‌کند، شما را بی تاب خود خواهد کرد. بی تاب این که چه تیمی جنگ تفاضل گل را به نفع خود خاتمه می‌دهد و چه تیمی با چشمانی اشک آلود زمین را ترک خواهد کرد و البته یک رقابت شخصی؛ کدام خبرنگار اشک ها را ثبت می‌کند و کدام یک راوی لبخندها خواهد شد؟

از یک هفته قبل قرار بر این بود که در سه شهر آخرین بازی های لیگ را پوشش دهیم؛ رفسنجان برای جشن قهرمانی، اراک و تبریز هم برای جشن صعود یکی از تیم های آلومینیوم یا مس به لیگ برتر ایران. ماموریت حضور در استادیوم تبریز، همان ماموریتی است که بعد از یک فصل نسبتا بی استرس در لیگ برتر، آدرنالین را در شما به اوج خود می‌رساند. یک راه برای ورود به ورزشگاه در دوره کرونا این است که باوجود اضافه وزن، برای دقایقی بازیکن یکی از تیم ها شوید و به اردوی آن تیم در هتل معروف شهر تبریز بروید و اینطور به استادیوم برسید؛ این تنها راهی بود که البته با سختی های تمام نشدنی اش، لذت عجیب و غریبی داشت.

آخرین بار که به استادیوم آمده بودم خبری از این پروژکتورها نبود اما این بار مسئولان استانی برای جلوگیری از انتقال بازی به استادیوم بنیان دیزل یا یادگار امام، دست به چنین کاری زدند تا سوتفاهم خاصی درباره تمایل تیم ها به یک سو وجود نداشته باشد. در همین لحظات شایعاتی هم وجود داشت که باشگاه آلومینیوم پاداشی را برای تیم میزبان در نظر گرفته است.

در آغاز بازی هیئت فوتبال تبریز دستور داد که از ورزشگاه خارج شوم! این همان به اصطلاح آب سردی است که هیچکس دوست ندارد حتی در گرم ترین روز تابستان هم رویش بریزد! اما جر و بحث چند دقیقه ای کافی بود تا مجوز حضور صادر شود. البته جای خاصی برای نشستن نبود و استقرار در سقف VIP و تماشای بازی از بالاترین نقطه ورزشگاه، تنها انتخاب برای پوشش مسابقه ای بود که در همان دقایق ابتدایی مس در آن حمله می‌کرد و تیم تبریزی مشغول دفاع بود. مجتبی حسینی که مثل یار سابقش یحیی گل محمدی، بازی را با رعایت حداکثری پروتکل ها رعایت دنبال می‌کرد، خیلی زود ماسک را از صورت خود زدود و با فریادهای بلند دستور حمله و گلزنی را صادر کرد؛ اما این توپ قرار نبود که برای مس بچرخد.

حمله، حمله و حمله؛ یورش همه جانبه سفیدونارنجی ها، باعث شده بود تا بازی فقط یک دروازه داشته باشد. مس حمله می‌کرد اما خبری از گل نبود، دروازه بان علم و ادب درخشید و البته اتلاف وقت ها را بازیکنان این تیم خیلی زود آغاز کردند. نیمکت تیم علم و ادب با تشویق بازیکنان خودی و فریادهای تمام نشدنی، تلاش می‌کرد تا روحیه تیم کرمانی را کاهش دهد. بازی به دقیقه 45 نزدیک شده بود و تساوی در نیمه اول را بسیاری به منزله صعود آلومینیوم تلقی می‌کردند اما ارسال یک کرنر، استپ سینه و ضربه آرام قفل دروازه تیم فیروزه ای را شکست.

نیمه اول شباهت بسیار زیادی به تقابل پرسپولیس - راه آهن در هفته آخر لیگ پانزدهم داشت اما این بار تیم میزبان دفاع می‌کرد و تیم میهمان برای گلزنی بی طاقت بود. در نیمه دوم عملا بازی در یک نیمه دنبال شد و کرمانی ها با ستاره های پرتعداد خود موقعیت سازی کردند. اما این مهدی کاظمی دروازه بان تیم فیروزه ای پوش بود که با چند سیو خود مانع از گلزنی شد و البته مسی ها هم بدشانس بودند که یک گلشان آفساید اعلام شد و ضربه بعدی به تیرک دروازه خورد.

در نیمه دوم به پشت دروازه تیم علم و ادب رفتم تا اتفاقات را از آنجا ثبت کنم. چند نفر به عنوان میهمان تیم تبریزی در ورزشگاه بودند که حق تشویق را نداشتند اما گاه و بیگاه با جملات خود حریف را اذیت می‌کردند. یکی هم با اراک در ارتباط بود و بازی را احتمالا برای کادرفنی گزارش می‌کرد. فکر می‌کردم شاید مسائلی نظیر پیش بینی فوتبال هم آنجا باشد اما انصافا در دقایقی که حضور داشتم، خبری از این مسائل نبود و فقط نگرانی، استرس و هیجان برای صعود تیم رسول خطیبی دیده می‌شد. حملات مس بالاخره جواب داد و آن ها در دقایق پایانی دو گل زدند اما این کافی نبود.

بازی سرانجام در دقیقه صد و خرده ای به پایان رسید؛ سوت کمیل غلامی، مسی ها را روی زمین انداخت و علم و ادبی ها را به هدف خود رساند. تبریزی ها باختند، پرگل هم باختند و سقوط هم کردند اما در آخرین بازی خود به هدفی که تعیین شده بود رسیدند. بازی پرماجرا به پایان رسید اما این تازه اول کار بود. خود را به درون زمین چمن رساندم تا اشک ها و ناراحتی ها را ثبت کنم که با صحنه های عجیبی مواجه شدم. برخی از بازیکنان علم و ادب شادمان بودند و بقیه به سراغ مسی ها رفتند تا آنها را بلند کنند و دلداری بدهند اما...

«از آلومینیوم پول گرفتید، این پول را به دوا و درمان بدهید، حق تیم ما را خوردید، خودتان را ارزان فروختید...». این ها جملاتی بودند که از زبان بازیکنان مس بیرون آمد اما خیلی زود ماجرا رنگ و بوی دیگری هم به خود گرفت. درگیری ها آغاز شد؛ کرمانی ها خشمگین از اتلاف وقت فراوان توسط تیم حریف، با آن ها بحث می‌کردند و با صدای بلند انتقاد خود را به گوششان می‌رساندند. خبرنگاران کم تعداد نیز در حال پوشش اتفاقات درون زمین بودند که ناگهان حمله یکی از بازیکنان مس به فیلم بردار هیئت فوتبال آتش درگیری ها را شعله ور کرد و کار را به دعوای فیزیکی رساند.

 

دقایقی بعد دوباره فیلم برداری را آغاز کردم؛ بهرام رشید فرخی نزدیک شد و گفت: «از من فیلم بگیر، شما پول گرفتید!» من هم دستور او را اجابت کردم و مشغول فیلم برداری بودم که حسین شنانی را با حالتی از خود بی خود در نزدیکی خودم دیدم که ناراحتی حاصل از شکست، باعث شده بود تا کارهایی عجیبی را انجام دهد که بعید است در حالت عادی انجام دهد...

بعد از این که درگیری ها شدت یافت، نیروی انتظامی دستور داد که در ورزشگاه بسته شود. نیروی های بیشتری نیز وارد استادیوم شدند تا کار را در دست بگیرند. ساعت 23 خبرنگاران و اعضای تیم علم و ادب تلاش خود برای خروج از ورزشگاه را آغاز کردند اما ماجرا البته همچنان ادامه داشت؛ ساعت 23:30 وقتی که مسی های خشمگین هنوز در زمین حضور داشتند، نیروی انتظامی تونلی را برای تیم میزبان تشکیل داد تا آن ها به این شکل از ورزشگاه خارج شوند و به شب جنجالی پایان دهند.

6968