یادداشت/ برای آندره ا پیرلو؛ معمار، رهبر ارکستر و حالا سرمربی

یادداشت/ برای آندره ا پیرلو؛ معمار، رهبر ارکستر و حالا سرمربی

خبرگزاری فوتبالی – مدیران یوونتوس دست به قمار عجیبی زدند و تصمیم گرفتند بازیکن سابق‌شان که هفته گذشته به سمت سرمربیگری تیم زیر ۲۳ سال رسید را سرمربی تیم اصلی کنند. اما آیا پیرلو موفق خواهد شد؟

لقبش معمار است. معمار بناهای زیبا. کسی که آجر به آجر ایتالیای پراندلی را برای رسیدن به فینال روی هم نهاد تا ماحصلش هنوز هم طعنه به آتزوری‌های یک دهه اخیر بزند. معمار اصلی زیباترین میلان هزاره جدید. کامل کننده ساختمان هزارتوی آلگری.

لقبش موتزارت است. رهبر ارکستری که ریتم را تنظیم می‌کرد. اگر نیاز بود شور ایجاد می‌کرد تا نوازنده‌ها سریع‌تر بنوازند و اگر هم نه، چوب جادویی‌اش شاهکاری آرام می‌ساخت تا روح تماشاگران حلا داده شود. همه چیز در دستان او بود.

لقبش پروفسور است. از بس که با دقت اینیشتن ‌گونه قوانین را به سخره می‌گرفت و توپ را به هر کجا دلش می‌خواست روانه می‌کرد. گاهی مانند اسطوره‌اش اسکولز «پاس‌های بند کفشی» ارسال می‌کرد و گاهی ضربات ایستگاهی می‌زد که منجنیق‌های قدیم رومی هم دقت و قدرتش را نداشتند.

پسر طناز لوئیجی پیرلو که برخلاف پدر علاقه‌ای به مبادله آهنگ و بیزینس نداشت در زمین چمن به دنبال سرنوشتش رفت. با چهره سنگی‌ و بی احساسش گاهی مانند جنگجوها در لحظه همه چیز را تغییر می‌داند. مثل پنالتی مقابل انگلیس. گاهی مانند همه ابرقهرمان‌ها از پاشنه آشیلش ضربه می‌خورد. مانند سندرم استانبولی که او را از لحاظ روحی سوزاند و گاهی هم مانند فیلسوف‌ها اظهارنظر می‌کرد: تمام عصر روز فینال جام جهانی را پلی استیشن بازی کردم، به زمین رفتم و جام جهانی را برنده شدم.

یادداشت/ برای آندرا پیرلو؛ معمار، رهبر ارکستر و حالا سرمربی

گفته: در لحظه قدم زدن به سمت پنالتی مقابل فرانسه آرام به سمت دروازه‌ می‌رفتم چون نام بچه‌هایم را روی کفش‌هایم نوشته بودم و نمی‌خواستم آسیب ببینند. توپ را چرخاندم و از خدایی که مطمئن بودم با هیچ منطقی فرانسوی نخواهد بود کمک خواستم. همانجا احساس باشکوه ایتالیایی بودن را حس کردم. نه با سخنرانی بی مایه یک سیاستمدار. پشت یک ضربه پنالتی در فینال جام جهانی. آن پنالتی توصیف تمام زندگی من بود.

آیا بزرگترین ریسک تاریخ مدیران یوونتوس آن‌ها را رو سفید می‌کند؟

علی رضایی/ پایگاه خبری فوتبالی

1101