داستان زندگی ادرسون؛ پسری از خانه‌های بدون سقف

داستان زندگی ادرسون؛ پسری از خانه‌های بدون سقف

خبرگزاری فوتبالی – ادرسون در بازی منچستر سیتی مقابل رئال مادرید در دور رفت یکی از بهترین‌های تیمش بود. مهارت بالا او در بازی با پا باعث شد تا ژسوس به خوبی از پاس‌های بلند او استفاده کند.
به گزارش فوتبالی، اولین کسی که به این توانایی پی بود گیلبرتو لوپز در تیم سائو پائولو بود. گیلبرتو به مارکا گفته: او به من می‌گفت نمی‌خواهم درون دروازه قرار بگیرم و همان پست مدافع چپ را دوست دارم. او ۹ ساله بود و طبیعی بود مانند همه دوست داشته باشد گل بزند. ادرسون آن‌قدر لاغر بود که همه او را چاقالو خطاب می‌کردند تا مسخر‌ه‌اش کنند. ادرسون توپ‌ها را بسیار محکم شوت می‌زد اما تکنیک خوبی نداشت و سرعتش هم متوسط بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم او را درون دروازه قرار دهم که اصلا از این تصمیم استقبال نکرد اما به زودی در آن موفق شد.

داستان زندگی ادرسون؛ پسری از خانه‌های بدون سقف

ادرسون در سنین نوجوانی به مدرسه فوتبال Ebenezer پیوست که مخصوص کودکان فقیر بود. گیلبرتو می‌گوید: ادرسون به خاطر برادرش که قبلا پیش ما فعالیت می‌کرد به مدرسه آمد. والدین او به شدت فقیر بودند و از منطقه ای بودند که خانه‌شان حتی سقف هم نداشت. پدر او پخش کننده میوه بود و ادرسون هم به او کمک می‌کرد. حالا ادرسون یکی از گران‌ترین دروازه‌بان های دنیاست و شاید بسیاری از این خاطرات را فراموش کرده است. مدت‌هاست که با او صحبتی نداشته‌ام.
ادرسون آن‌قدر شوت‌های محکمی می‌زند که در سال ۲۰۱۸ توانست یک پلاک از گینس هدیه بگیرد. او سه فرصت داشت تا توپ را بیشتر از ۷۵ متر شوت بفرستد که توانست حتی ۳۵ سانتی متر هم توپ را فراتر بفرستد. او صاحب رکورد دورترین شوت زده شده توسط یک دروازه‌بان فوتبال است.

داستان زندگی ادرسون؛ پسری از خانه‌های بدون سقف

گیلبرتو، شخصیت ادرسون را ستایش می‌کند: بهترین چیز درباره ادرسون این است که شخصیت شجاعی دارد و از بازی کردن با بازیکنانی که از او بزرگتر هستند نمی‌ترسد.
ادرسون در سال ۲۰۰۹ از طریق استعداد یابی که او را کشف کرده بود به بنفیکا پیوست. گیلبرتو می‌گوید: آن مرد نامش انیو بود که با والدین ادرسون صحبت کرده بود. کرزیرو می‌خواست با او قرارداد امضا کند اما او با یک پیشنهاد از بنفیکا نزد ما آمد. البته باشگاه پرتغالی می‌خواست ادرسون ابتدا یک تست بدهد. او از من پرسید قرار نیست که این پسر من را دست بیندازد؟ ما هم نزد ادرسون و دستیارم رفتیم و یک توپ سمت ادرسون انداختیم و نیازی نبود کار دیگری انجام دهیم. او دیگر یک پسر ۱۶ ساله نبود.

1101