روایت جذاب مدافع لیورپول از حذف بارسلونا؛ کلوپ می‌گفت به فرزندانتان فکر کنید!

روایت جذاب مدافع لیورپول از حذف بارسلونا؛ کلوپ می‌گفت به فرزندانتان فکر کنید!

پایگاه خبری فوتبالی – ماتیپ، مدافع تیم لیورپول در بازی مقابل بارسلونا در نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان روایت جالبی از آن شب بیان می‌کند.
به گزارش فوتبالی، جوئل ماتیپ درباره فینال لیگ قهرمانان به سایت رسمی لیورپول گفته: بازی ما در نیوکمپ بد نبود اما آنها سه گل به ثمر رساندند. می دانستیم که بازی بسیار سختی در آنفیلد خواهد بود و اگر بخواهیم به فینال برویم، به اتفاق خاصی نیاز داشتیم. قبل بازی گفتیم: بیایید این بازی را برنده شویم اما هیچ وقت نمی توانستیم تصور کنیم که در پایان نتیجه چه خواهد شد. بازی در نیوکمپ شروع شده بود و ما در برابر یکی از بهترین تیم های دنیا قرار گرفته بودیم و خوب بازی میکردیم اما نتیجه برعکس عملکرد ما بود. حمله می‌کردیم اما آن ها گل می‌زدند پس بهترین کار این بود تاکتیک خود را عوض کنیم. قبل از بازی برگشت در آنفیلد، آن ها را بارها و بارها آنالیز کردیم. می دانستیم که اگر آن عملکرد را تکرار کنیم و تمرکز خود را روی بازی بگذاریم و از شانس خود استفاده کنیم میتوانیم‌ به هدف خود برسیم. همه مطمئن بودند که می توانیم آنها را شکست دهیم ، اما به نتیجه پایانی فکر نکرده بودیم.


ماتیپ در ادامه گفت: مطمئناً وقتی شما بازیکنان با کیفیتی مثل فیرمینو و صلاح را قبل از این بازی مهم از دست می‌دهید، در واقع امید تیم‌تان را از دست داده‌ اید. بازیکنان با کیفیت زیادی داشتیم و همین باعث می‌شد امیدی که از دست داده بودیم برگردد. صحبت های کلوپ قبل بازی بسیار مهم بود و ما را تحت تاثیر قرار داد. او به ما گفت به بچه‌هایتان فکر کنید. چیزی بسازید که بعد‌ها برای آن‌ها تعریف کنید!
 مدافع تیم لیورپول درباره بازی برگشت مقابل بارسلونا ادامه داد: حال و هوای ورزشگاه دیوانه کننده بود و هر دقیقه که از بازی می‌گذشت بهتر و بهتر می‌شد. به بازی سرعت می‌دادیم و وقتی گل اول را به ثمر رساندیم انگار هواداران‌، توپ جمع کنان و حتی نیمکت ذخیره تیم ما حریص و حریص تر می‌شدند تا گل‌های بعدی را ببینند. وقتی جینی گل زد، بارسلونا در شوک بود و نمی‌دانست دقیقا چه اتفاقی افتاده. از این فرصت استفاده کردیم و برای بار سوم دروازه آن ها را باز کردیم. دید خوبی داشتم و داشتم به آرنولد نگاه می‌کردم که ناگهان برگشت و به دیووگ پاس داد که ناگهان ورزشگاه از شدت شادی منفجر شد. هنوز گیج بودم و نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده!
ماتیپ در پایان گفت: خواندن شعر «هرگز تنها قدم نخواهی زد» در پایان بازی بسیار لذت بخش بود و این شب را همیشه به یاد خواهم داشت.

1101