پایگاه خبری فوتبالی- باشگاههای فوتبال در نقاط مختلف دنیا بنگاه های اقتصادی محسوب میشوند که مثل سایر موسسات و شرکتهای تجاری نیازمند منابع مالی برای تامین مخارج و هزینه های خودشان هستند تا بتوانند کالا یا خدمت مورد تقاضای جامعه که همان کسب مطلوبیت از طریق ایجاد نشاط ، سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت مخاطبان است را ارائه نمایند.
منابع اصلی درآمد باشگاه ها عمدتا موارد زیر هستند:
1. حق پخش تلویزیونی
2. وجوه کسب شده از حامی مالی (اسپانسر)
3. فروش و انتقال بازیکنان
4. فروش بلیط
5. فروش محصولات هواداری ( البسه ، لوازمات شخصی ،......)
6. سایر درآمدها ( بلیط بازید از استادیوم ، موزه،.....)
در اغلب باشگاه ها بخصوص باشگاههای مطرح دنیا حق پخش تلوزیونی و اسپانسری بیش از 60 درصد منابع درآمدی را تشکیل میدهند . برای مثال از 990 میلیون یورو درآمد سالیانه باشگاه بارسلونا در سال مالی 2019-2018، 63 درصد آن را این دو قلم تشکیل میدهد که حدود 33 درصد آن ناشی از حق پخش است.
همچنین با نگاهی به منابع درآمدی دیگر باشگاه مطرح دنیا یعنی منچستر سیتی مشخص میشود از کل 535 یورو منابع درآمدی سیتزینها در سال مالی 2019-2018 حدود 480 میلون یورو ( حدود 90 درصد) از آن را حق پخش(47 درصد) و اسپانسری(42.5 درصد) تشکیل میدهند.
بنابراین حق پخش یکی از منابع مهم درآمدی است که برای هر باشگاهی بسیار حائز اهمیت بوده و نقش مهمی در موفقیت باشگاه دارد. متاسفانه این حق سالهاست از باشگاه های ایرانی سلب شده و منلبع درآمدی باشگاه ها را به شدت محدود و آنها را در ایفای تعهدات داخلی و بین المللی با مشکل مواجه نموده است که پیامد آن افت کیفی بازیها و کاهش مطلوبیت بازیها است.
در کشورهایی که در فوتبال جهان پیشرو هستند حق پخش تلویزیونی از اصلی ترین منابع فدراسیون ها و باشگاه ها محسوب می شود. در واقع محصول ورزشی که مسابقه در یک لیگ یا تورنمنت است پایه و اساس نمایش تلویزیونی است. فوتبال در کشورهای پیشرفته یک محرک کلیدی برای بینندگان تلویزیونی است و تلویزیون در سوی دیگر عامل کلیدی درآمد در فوتبال است.
نحوه بازاریابی و فروش این حقوق در کشور های مختلف متفاوت است. در برخی از کشورها حقوق پخش تلویزیونی به صورت متمرکز فروخته می شود و برگزار کننده لیگ یا تورنمنت درآمد حاصله را بر اساس معیارهایی میان اعضای خود توزیع می کند اما در بازاریابی غیر متمرکز حق پخش، هر باشگاه خودش حق پخش مسابقه اش را باید بفروشد.
طی سالهای اخیر با رشد قابل توجه هزینه باشگاه ها بخصوص در بخش قراردادهای بازیکنان از یک طرف و قطع کمک های دولت به ورزش حرفه ای از طرف دیگر، منابع مالی باشگاه ها به شدت تحت فشار قرار گرفته و باشگاه ها را به فکر منابع درآمدی جدید انداخت که حق پخش یکی از مهمترین آنها بود.
ممنوعیت کمک دولت به ورزش حرفه ای بر اساس تبصره ماده 13 قانون برنامه پنجم توسعه در سال 1390 اتفاق افتاد.پیش از آن در قالب بودجه های سنواتی تا سطح یک درصد از منابع فروش شرکتهای دولتی می توانست برای ورزش حرفه ای هزینه شود و همین موضوع عاملی برای رشد افسار گریخته قراردادهای بازیکنان به پیشتازی برخی باشگاه های صنعتی شده بود.
ایده دریافت حق پخش در ایران کم سابقه بود و طرح اولیه آن با مخالفت صدا و سیما روبرو شد ولی پس از رایزنیهایی که در مجلس انجام پذیرفت سازمان لیگ در شروع لیگ هشتم موفق به عقد قراردادی سه ساله برای دریافت حق پخش شد. البته مبلغ این قرارداد فاصله زیادی با حق پخش واقعی داشت و در مقایسه با هزینه های باشگاه ناچیز بود.
بر اساس این قرارداد که حق پخش مسابقات لیگ برتر و همچنین تبلیغات محیطی را برای سه سال به صدا و سیما واگذار کرد سازمان لیگ هر سال ۱۰ میلیارد تومان از این سازمان دریافت می کرد.
با شروع لیگ یازدهم حق پخش تلویزیونی همچنان در اختیار صدا و سیما بود و همچنین سازمان لیگ حق فروش تبلیغات محیطی را به طور جداگانه محاسبه کرد، با وجود این شرایط حق پخش بهتر از سال های قبل شد و در لیگ های یازدهم، دوازدهم و سیزدهم سازمان لیگ به ترتیب 11.5، 13.5 و 17.5 میلیارد تومان دریافت کرد، همچنین حق پخش تبلیغات محیطی ورزشگاه ها برای همین سه فصل به طور جداگانه به شرکتی واگذار شد و آن شرکت قرار شد بابت آن به ترتیب ۱۸،۱۶,۱۴ میلیارد تومان به سازمان لیگ بپردازد در نهایت هم قرار بر این شد از جمع این مبلغ ۱۰ درصد آن به فدراسیون، ۵ درصد به سازمان لیگ، ۵ درصد به هیات های استانی که در لیگ برتر تیم دارند و ۸۰ درصد باقی مانده به باشگاه ها برسد. این اتفاقات برای شروع حرکتی نو در فوتبال کشور خوب بود ولی کافی نبود.
امروز در لیگ برتر فوتبال ایران هنوز شاهد این موضوع هستیم که دست باشگاهها برای دریافت حق پخش کوتاه است و باشگاههایی که فقط نام حرفه ای را یدک میکشند همچنان برای گرفتن حق خود با مشکل روبرو هستند.
سالها پيش جهت حل مشکل حق پخش بحث استفاده از IPTV در صدا و سيما مطرح شد كه راه به جايي نبرد و مهمترين علت آن هم نياز به بستر اينترنت (پرسرعت) بود. به نظر میرسد در حال حاضر تنها راه در دسترس استفاده از گیرنده های دیجتال ( Set Top Box) است كه رمز گذاری شده (Scramble) هستند و ميتواند توسط سازمان ليگ يا مجری(اسپانسر) طرح به فروش رسيده و از محل فروش آنها به درآمدهاي قابل توجهي دست يافت. مشابه همین کار سالها توسط شبکه هایی مانند بین اسپورت و الجزیره اسپورت البته از طریق پخش ماهواره ای اجرا شده است.
اين امر نيازمند توافق سه جانبه بين فدراسيون (سازمان لیگ) ، صدا و سيما و مجری (اسپانسر) ميباشد و بر اساس محاسبات انجام شده که اطلاعات آن از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 به دست آمده بسته به تعداد خانواده هایی که دستگاه مذکور را خریداری می نمایند ( بین 2.5 تا 19 میلیون خانوار از کل 24 میلیون خانوار موجود) و همچنین سود حاصل از فروش هر دستگاه گیرنده دیجیتال ( بین 10 تا 50 هزار تومان سالیانه) مي تواند درآمدي بين 24 تا 967 ميليارد تومان عايد جامعه فوتبال كند . اگر صدا و سيما توافق كند كه فوتبالهاي خارجي را هم تحت همان كدينگ پخش كند احتمال موفقیت و افزايش درآمد بسيار بيشتر خواهد شد. تسهیم حق پخش بین صداو سیما ، سازمان لیگ به نمایندگی از باشگاههای کشور و مجری(اسپانسر) براساس نسبتهای توافق شده گره گشای مشکل حق پخش است که فوتبال ایران سالها از آن محروم بوده است.
نکته حائز اهمیت اما فرهنگ سازی در بین علاقه مندان و تماشاگران فوتبال برای اجرای این طرح است. اگر مردم خواهان تماشای فوتبال با کیفیت و رشد و ارتقاء آن هستند باید هزینه آن را بپردازند. همانطور که هم اکنون مشترکان برای تماشای فیلمهای مورد علاقه خود در شبکه خانگی و در بستر اینترنت حق اشتراک ماهیانه می پردازند باید با این موضوع نیز کنار بیایند که دولت تا ابد نمیخواهد ( و توان آن را هم ندارد) که هزینه باشگاه ها را بپردازد که آنها با خیال راحت فوتبال تماشا کنند و خود باید سهمشان را بپردازند.
یادداشت از مجتبی فریدونی عضو هیات مدیره باشگاه ذوب آهن
1984