یادداشت ویژه/ تفاوت زمین و آسمان دایی بازیکن و دایی مربی!

یادداشت ویژه/ تفاوت زمین و آسمان دایی بازیکن و دایی مربی!

پایگاه خبری فوتبالی- مطرح شدن نام علی دایی برای سرمربیگری تیم ملی، خاطره باخت به عربستان و عدم صعود تیم ملی به جام جهانی ۲۰۱۰ را زنده می‌کند. در روزهای اخیر نام علی دایی به عنوان محتمل ترین گزینه داخلی برای عهده‌دار شدن هدایت تیم ملی فوتبال ایران مطرح شده است. چهره نامداری که قبلا و در بدو مربیگری‌اش سرمربی تیم ملی شده بود و با باخت مقابل عربستان در ورزشگاه آزادی حکم اخراجش صادر شده بود. ظاهرا پس از مشکلاتی که بر سر استفاده از مربیان خارجی در فوتبال ایران بوجود آمده، باید منتظر حضور یک ایرانی در راس کادر فنی تیم ملی بود. برخی می گفتند علی دایی که این فصل هدایت هیچ تیم داخلی را به عهده نگرفته، شانس بیشتری از سایرین برای نشستن روی نیمکت تیم ملی دارد. جدا از تیم ملی، پرسپولیس هم گزینه دیگری بود که نام علی دایی برای سرمربیگری آن مطرح شده بود که در نهایت نیمکت پرسپولیس، به یحیی گل محمدی رسید.

علی دایی در مقام مربی تفاوت‌های زیادی با علی دایی بازیکن داشته است. برخلاف آنچه تصور می‌شود، فوتبال اولویت اصلی زندگی علی دایی نیست. بلکه این تجارت است که بیشتر وقت زندگی دایی را می‌گیرد. برای همین است که او برای مربیگری از تهران خارج نمی‌شود و حداکثر حاضر شده است دو هفته یکبار برای بازی تیمش به قم یا کرج برود. محدودیت در تهران بودن، باعث شده تا او تنها چند گزینه برای سرمربیگری در لیگ برتر داشته باشد. دایی هر چقدر که در زمان بازی‌اش سختکوش بود و برای خودش افق‌های بلندی از موفقیت تعریف می‌کرد، در مربیگری دچار روزمرگی شده است. هر سال او تیمی را به دست می‌گیرد و بدون اینکه اتفاق مهمی رخ دهد، فصل را به پایان می‌رساند. آن دایی بلند پرواز در زمان بازی کجا و این دایی بی انگیزه در مربیگری کجا؟

زمانی که دایی در صبای قم مربیگری می‌کرد برای یک فصل یک میلیارد و هفتصدوپنجاه میلیون تومان معادل تقریبا پانصدهزار دلار آن زمان دریافت کرد. رقمی بالاتر از بسیاری از مربیان شاغل در سطح اول فوتبال اروپا. اگر او می‌توانست در فوتبال اروپا چنین دستمزدی به عنوان بازیکن بگیرد اما در عالم مربیگری او خواهانی فراتر از لیگ ایران نداشته و اگر هم داشته چنین دستمزدی نصیبش نمی‌شد. بدین ترتیب فوتبالیستی که با سختکوشی در سن ۲۸ سالگی راهی اروپا و بوندس‌لیگا شده بود در مربیگری وجهی از این سختکوشی و جاه‌طلبی را نشان نداده است. روزهایی که حضور او در تمرین پرسپولیس محدود به مطالعه روزنامه‌های ورزشی می‌شد هنوز پیش روی هواداران این تیم است. تیمی که او به برادرش و یا دستیاران ایرانی مطیع سپرده بود تا تمرین داده شود و در روز مسابقه به دایی سپرده می‌شد تا با مربیگری او کار پیش رود. هر چند که او در زمینه مربیگری کنار زمین هم نبوغی از خود نشان نداده و او در کنار زمین بیشتر وقتش را صرف اعتراض به تیم داوری می کرد. به طور کلی می‌توان گفت که آنچه از دایی به عنوان یک سرمربی در حد نام دوران بازی‌اش انتظار رفته محقق نشده و عملکرد او در مربیگری فارغ از نام و شهرت و محبوبیتش در حد یکی مثل عبدالله ویسی بوده. هر دو یک قهرمانی در لیگ برتر دارند که مربوط به سال‌های اول مربیگری‌شان است و بعد از آن نتوانسته‌اند چیزی فراتر از سایر مربیان ایرانی به فوتبال ایران عرضه کنند.

شاید اگر حکم شده که یک ایرانی روی نیمکت تیم ملی بنشیند دایی یکی از گزینه‌های مناسب باشد اما مناسب‌تر از او هم در بین مربیان ایرانی دیده می‌شود. هر چند نام آنها به سنگینی نام دایی نیست اما توانسته‌اند نبوغی بیش از دایی در امر مربیگری نشان دهند. هر چند از برخی جنبه‌ها مثل اقتدار و کاریزما، حضور دایی روی نیمکت تیم ملی مثبت ارزیابی شود اما وقتی دایی در سال‌های اخیر عملکرد و توانی فراتر از آنچه در سال ۸۸ در تیم ملی نشان داد، ارائه نداده می‌توان ضرب المثل آزموده را آزمودن خطاست را در مورد سرمربیگری مجدد او در تیم ملی به کار برد. اگر دایی واقعا نشان داده بود که مربیگری برای او اولویت اصلی زندگی است و زمانش را در این ده سال به ارتقای سطح مربیگری‌اش اختصاص داده بود، می‌شد به حضور مجددش روی نیمکت تیم ملی خوشبین بود اما با رصد عملکرد ده ساله او، باید منتظر یک تیم ملی مشابه تیم ملی ده سال پیش او بود. البته به نظر نمی رسد او نامش در بین گزینه های اصلی قرار بگیرد اما کاریزمای او روی نیمکت، یک ماجرای انکار ناپذیر است که هر مدیری را در فوتبال برای شلاق زدن به یک تیم از هم پاشیده وسوسه می کند. بهترین گلزن جهان، می توانست در مربیگری هم جزو بهترین ها باشد اما راستش را بخواهید، نه که خودش نخواهد اما او حوصله بهترین شدن در مربیگری را ندارد!

یادداشت از حجت شفیعی/ پایگاه خبری فوتبالی