آخرین صحبت های جعفر کاشانی: آنقدر حرف دارم که...

آخرین صحبت های جعفر کاشانی: آنقدر حرف دارم که...

پایگاه خبری فوتبالی- ستاره اسبق شاهین، پرسپولیس و تیم ملی ایران در سن ۷۵ سالگی دار فانی را وداع گفت.

پاییز برای پرسپولیسی‌ها بار دیگر پیام‌آور غم و اندوه بود. حالا پس از ۹ مهر و یادبود هادی نوروزی، باید ۱۰ مهر را هم به تقویم سیاه سرخ‌ها اضافه کرد. روزی که شماره ۴ اسبقشان دار فانی را وداع گفت. دقیقا چهار سال قبل جعفر کاشانی پس از فوت ناگهانی هادی نوروزی گفت: هادی یکی از بازیکنان بسیار خوب پرسپولیس بود که هم دارای سیرت و هم صورت زیبایی بود. این ضایعه را به تمام هواداران پرسپولیس و خانواده وی تسلیت می‌گویم. نبود هادی عزیز غم بزرگ و سنگینی خواهد بود.

از پاییزِ پرسپولیسی‌ها گفتیم اما داستان کاشانی و سومین فصل سال هم در نوع خود عجیب بود. فوتبالیست‌ها و ورزشکاران پیش از مرگ طبیعی یک بار هم وقتی که کفش‌هایشان را می‌آویزند، مرگ را مقابل دیدگان خود نظاره می‌کنند. کاشانی در آذرماه ۱۳۵۳ و زمانی که فقط ۳۱ سال داشت تصمیم به خداحافظی گرفت. برخی از کارشناسان و رسانه‌ها اعتقاد داشتند کم کم نوبت جوانترهاست که روی کار بیایند. همین مساله آقای شماره چهار را آزرد و خیلی زود عطای بازیگری را به لقایش بخشید و پس از بازی با تاج سابق، روی دوش بازیکنان از فوتبال خداحافظی کرد و چند سال بعد وارد دنیای سیاست و مدیریت شد.

کاشانی به هر چه که می‌خواست رسید. آنقدر خوب بود که عباس اکرامی، مالک باشگاه شاهین او را بدون حضور در تیم‌های پایه، برای بزرگسالان انتخاب کرد. خیلی زود محبوب شد. قهرمان جام حذفی و باشگاه‌های تهران شد. سپس به پیکان ثروتمند رفت اما با اصرار عبده به پرسپولیس آمد و تا پایان فوتبالش در این تیم به کار خود ادامه داد. قهرمانی در جام تخت جمشید و جام منطقه‌ای از مهمترین عناوین مدافع مستحکم آن روزهای فوتبال ایران در لباس پرسپولیس بود. او در شهرآورد معروف سال ۵۲ هم در قلب خط دفاعی تیمش حضور داشت و اجازه خودنمایی به مهاجمان تاج سابق را نداد.

کاشانی در عرصه ملی هم روزهای خوبی را پشت سر گذاشت. سخت به ترکیب اصلی رسید اما وقتی که در جمع بازیکنان اصلی قرار گرفت سال‌ها با قدرت به کار خود ادامه داد و قهرمانی‌های مهمی را به دست آورد. قهرمانی در جام ملت های ۱۹۶۸ تهران و همچنین جام ملت های ۱۹۷۲ تایلند در حضور کاشانی به دست آمد. زوج او و حسن حبیبی، هم محله‌ایش در محله چهارصد دستگاه، خواب و خوراک را از مهاجمان آسیایی گرفته بود. کاشانی همراه با تیم ملی به المپیک ۱۹۷۲ آلمان هم رفت و در برد تاریخی مقابل برزیل یکی از نفرات تیم محمود بیاتی بود. او با قهرمانی در بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴، به بهترین و باشکوه‌ترین شکل ممکن از بازی‌های ملی کناره گیری کرد.

گلزن نبود اما همه فن حریف بود. از بچگی همینطور بود. پیش از اینکه فوتبالیست شود، هم کشتی می گرفت و هم والیبالش فوق العاده بود. ادامه تحصیل، اجازه پیشرفت به او در این رشته‌ها را نداد اما همان درس و تحصیل بود که کاشانی را به فوتبال رساند. وقتی در جام آموزشگاه‌ها با تیم چهارصد دستگاه خوش درخشید و نگاه‌ها را به سمت خود خیره کرد. کاشانی در ابتدا یک دروازه‌بان بود. آنقدر چابک بود و سریع که همه می‌‎پنداشتند روزی دروازه بانی بزرگ خواهد شد اما چند متر جلوتر رفت و به یک مدافع مستحکم تبدیل شد.

بعد از خداحافظی کاشانی از دنیای فوتبال مجله دنیای ورزش مطلبی راجع به او کار کرد که در نوع خود جالب توجه است: "اگر کنارش بنشینی و پنج ساعت صحبت کنی یک کلام از کسی بد نمی‌گوید. او نمی‌خواهد باعث دلخوری و رنجش کسی شود. روابط عمومی فوق العاده‌اش کلید و رمز خیلی از موفقیتهایش بوده است."

در سال ۱۳۵۰ و در آستانه اولین قهرمانی پرسپولیس در جام باشگاه های ایران در گفت و گو با خبرنگار دنیای ورزش و در پاسخ به آخرین سوالش که گفته بود اگر صحبتی دارد بگوید؛ حرفهای جالبی بر زبان آورد: جواب دادن به این یکی، شاید سخت‌ترین کار برای من باشد چون آنقدر حرف وجود دارد که انتخاب یکی برای گفتن واقعا دشوار است ولی به هر حال در این مورد بیشتر دوست دارم در مورد کسانی که در دوران زندگی‌ام به من محبت داشته‌اند و همچنین خانواده‌ام صحبت کنم. همیشه در زندگی هر کس انسان‌هایی وجود دارند که محبت و تلاش آنها را برای خدمت به دیگران هیچگاه نمی‌توان فراموش کرد  اما در مورد خانواده‌ام در حال حاضر خانه تنها مکانی است که من دردهایم را در آنجا به فراموشی می‌سپارم و با محبت و دوستی که در خانه ما حکم فرماست در کنار همسر و فرزندم دوران لذت بخشی را می‌گذرانم. آنچه که موجب گرمی محیط خانوادگی ما گردیده علاقه و دوستی است که ما در خانواده نسبت به یکدیگر داریم. من همسر و فرزندم را واقعا دوست دارم و خوشی انها بهترین ارمغان در زندگیست؛ ضمن آنکه در کنار آنها پدر و مادرم را نیز می‌پرستم. که البته چون اینجا صحبت از خانواده فعلی من است از آنها کمتر یاد کردم. نصیحت من به جوانان این است که اول به فکر تحصیل خود باشند و بعد به فکر ورزش. مطالعه زندگی قهرمانان ورزشی ما به خصوص فوتبالیست‌ها نمایشگر این است که قهرمان در زندگی کمتر موفق بوده است پس اگر کسی بخواهد در آینده موفق باشد ورزشِ تنها، به زندگی او کمک نخواهد کرد. 

شاید اگر کاشانی مطلع بود که وقت رفتنش از این دنیا فرا رسیده بار دیگر آخرین حرف‌های ۴۸ سال پیش خود را بر زبان می‌آورد. یادش گرامی باد...

7655