انصاریان: بعد از شهرآورد من را تهديد کردند!

انصاریان: بعد از شهرآورد من را تهديد کردند!

وب سایت رسمی فوتبالی- علی انصاریان از خاطرات یکی از جنجالی ترین شهرآوردهایش گفت.

به گزارش فوتبالی و به نقل از روزنامه خبر ورزشی، علی انصاريان‌ در‌ يكی از‌ شهرآوردها‌ بدجور‌ جنجالی شد.‌ همان‌ مسابقه‌ای که‌ موهايش‌ را‌ دم‌ اسبی بسته‌ بود.‌ به‌ بهانه‌ همان‌ اتفاق‌ جنجالی گفت‌وگوی جالبی با‌ او‌ داشتيم.‌

‌‌‌علی آقا‌ اين‌ شهرآورد‌ چه‌ می شود؟‌
دو مربی خارجی خوب هستند. بازيكنان خوبی هم در استقلال و پرسپوليس حضور دارند. ديگر بهانه ای برای يك بازی خوب نمی خواهيم.

‌‌به‌ نظرتان‌ چه‌ تيمی برنده‌ می شود؟
اميدوارم كه پرسپوليس برنده بازی باشد منتها بازی اصلا قابل پيش بينی نيست. قبل از بازی هيجان زياد است. سوت شروع بازی كه زده می شود، اين هيجانات تبديل به استرس می شود. بايد ببينيم در زمين بازی چه پيش ميايد. واقعاً نمی شود نتيجه را پيش بينی كرد.

‌‌در‌ يك‌ شهرآورد‌ شما‌ و‌ علی نيكبخت‌ موهای تان‌ را‌ سامورايی درست‌ کرده‌ بوديد.‌ شنيديم‌ بعد‌ از‌ آن‌شهرآورد‌ برايت‌ خيلی مشكل‌ درست‌ شد.‌ درست‌ است؟
من و علی آن موقع خيلی رفيق بوديم، فارغ از اينكه رقيب هم بوديم. راستش آن موقع يادم هست خيلی بحث درباره موی بازيكنان بود. 

ستاد منشور اخلاقی گير می داد كه موی تان را اين طور بزنيد و آن طور نزنيد.
دقيقا‌ نكته‌اش‌ همين‌ بود.‌ 

بعد‌ شما‌ اين‌ کار‌ را‌ کرديد‌ و‌ چقدر‌ خوراك‌ به‌ رسانه‌ها‌ داديد.‌
انصافاً من كاری كردم كه بازيكنی جرأت نمی كرد. به موی ژل زده هم گير می دادند، چه رسد به اينكه مويتان را ببنديد.

‌‌با نيكبخت‌ هماهنگ‌ کرده‌ بودی؟‌
نه، من خودم قبل از شهرآورد يك دفعه تصميم گرفتم مويم را ببندم. قشنگ يادم هست كه بهروز رهبری فرد می گفت اين كار را نكن، گير می دهند. به من گفت علی دنبال شر هستی؟ گفتم شر چيست؟ می خواهم يك مو ببندم. كار عجيبی نيست كه.

‌‌بعد‌ يادت‌ هست‌ تيتر‌ زدند‌ سامورايی در‌ شهرآورد؟
بله، يادم هست. همين شماخبرنگاران چقدر به ما گير داديد؟ چقدر سوژه درست كرديد؟

‌برايت‌ مشكلی درست‌ نشد؟
چرا. از فدراسيون و آن ستاد معروف پيام دادند آقای انصاريان يا موهايت را بزن يا از فوتبال محرومی. من هم موهايم را بزنم. گفتم عمرا

‌‌بعد‌محروم‌شدی؟!‌ (با‌خنده)
آره ديگر كلا از فوتبال محروم شدم. (خنده) خلاصه خيلی من را تهديد كردند. يك جورهايی افتاده بوديم روی دور لج و لجبازی. من گفتم موهايم را نمی زنم. حتی مجبور شدم به سازمان تربيت بدنی هم بروم.

‌آنها‌ چه‌ می گفتند؟‌
هيچی. حرف شان همين بود. می گفتند يا مويت را بزن يا از فوتبال محرومی. به آنها هم گفتم نمی زنم.

‌‌يعنی حاضر‌ بودی محروم‌ شوی؟
بحث چيز ديگری بود. من می گفتم اين همه در فوتبال مشكل داريم بعد مشكل اول فوتبال شده موی من؟ گفتم جلوی مشكلات ديگر را بگيريد، به روی چشم من هم موهايم را می زنم.

‌‌و‌ آخرش‌ چه‌ اتفاقی افتاد؟‌
يادم هست شب رفتم خانه. پدرم در جريان اتفاقات قرار گرفته بود. به من گفت علی به خاطر من موهايت را بزن و نگذار برايت بيشتر از اين حاشيه درست شود. من هم به حرفش گوش دادم گفتم چشم، چون شما گفتی من مويم را می زنم.

‌يعنی پدرت‌ نمی گفت‌ نمی زدی؟‌
شك نكنيد نمی زدم. فقط و فقط به خاطر پدرم اين كار را كردم. آن موقع ديگر به سيم آخر زده بودم كه محروم هم شدم، شدم.

‌‌‌از‌ پرسپوليسی ها‌چيزی نمی گفتند.‌
روی آنها هم فشار بود ولی باشگاه از من چيز ديگری می خواست و من هم وظيفه ام را درست انجام می دادم.

آن‌ وقت‌ها‌ کلا‌ چقدر‌ شهرآورد‌ باحال‌تر‌ از‌ الان‌ بود.‌
همان موقع هم می گفتند قديم ترها شهرآورد باحال تر بوده. طبيعی است.

4344