وب سایت رسمی فوتبالی- اختلاف بین فرهاد مجیدی و حمید استیلی، اتفاقی چندان عجیب و غیرمعمول نبود که نتوان آن را پیشبینی کرد.
به گزارش فوتبالی، هر کس با روحیات این دو چهره مطرح فوتبال ایران اندکی آشنایی داشته، احتمال وقوع و علنی شدن این اختلاف را میداد.
فرهاد مجیدی که با نظر مثبت حمید استیلی به عنوان سرمربی تیم امید المپیک ایران انتخاب شد، این روزها پرده از اختلافاتش با «برخی جریانهای تصمیمگیر در امور تیم امید» برداشته است. اگر به طور ساده بخواهیم این «برخی جریانهای تصمیمگیر در امور تیم امید» را به طور ساده معرفی کنیم به نام حمید استیلی برمیخوریم. مردی پرافتخار در فوتبال ایران که البته در عرصه مربیگری توفیق چندانی به دست نیاورد و با نظر مستقیم رییس فدراسیون فوتبال به عنوان مدیر تیم امید انتخاب شد.
پس از برکناری کرانچار از سرمربیگری تیم امید استیلی بود که در نقش حامی مجیدی از انتخاب او به عنوان سرمربی تیم امید دفاع کرد اما از همان ابتدا مشخص بود که یک جای کار میلنگد و استیلی و مجیدی ترکیبی همگون و همراه جلوه نمیکرد.
حمید استیلی سبک کاری خاص خود را دارد. شیوه کاری او تنه به مدیریت سنتی مربیان سابقش میزند. مردی خوش اخلاق که البته در دوران بازی و مربیگریاش زیر و بم حواشی فوتبال ایران را دیده است. از طرفی او صاحب پستی شده که خودش هم شاید چندان با شرح وظایف آن آشنا نیست و ظاهرا شرح وظایف این پست برای او تعریف نشده است. او هم خود را مدیر اجرایی تیم امید میداند و هم مدیر فنی. ایراد کار در همین جاست؛ اینکه مدیریت فنی در فوتبال ایران هنوز شرح وظایف مشخصی ندارد. مشخص نیست مدیر فنی لیدر است یا سرمربی. اینکه آیا استراتژیها را مدیرفنی مشخص میکند و سرمربی تاکتیکها را میچیند یا اینکه نقش مدیرفنی فقط یک نقش هماهنگکننده است. یکی از مواردی که نیاز است ساختار مدیریتی فوتبال ایران بر روی آن مطالعه کند همین شبیهسازی نقش مدیرهای فنی در فوتبال باشگاهی و ملی اروپاست. به هر ترتیب استیلی صاحب پستی شده که هر کسی از ظن خود با آن همراه میشود و در نتیجه حمید استیلی با آن روحیات و شیوه کاری مداخله جویانهاش نیز در پست مدیرفنی برای خود اختیاراتی قائل میشود که صدای مجیدی را در آورده است.
از آن طرف اگر بخواهیم یک طرفه به قاضی نرفته باشیم باید دید که آیا استیلی در دوران کرانچار هم تا این حد در امور فنی دخالت میکرده یا اینکه او ضعف مدیریتی و فنی از مجیدی دیده که او را وادار به دخالت در امور فنی کرده است؟ چیزی نظیر همان اتفاقاتی که در لیگ هفتم بین استیلی و افشین قطبی پیش آمد. در آن زمان استیلی و دستیارانش اعتقاد داشتند که قطبی در کوچینگ مشکل دارد و یا اینکه به دلیل دیر اضافه شدن به تیم و عدم شناختش از بازیکنان، نمیتواند به خوبی تیم را هدایت کند و بنابراین کمکهای آنها به قطبی شکل دخالت گرفت و در نهایت و در پروسه یک لیگ طولانی، این اختلافات بین قطبی و استیلی کار را به جایی رساند که پرسپولیس پس از باخت سنگین مقابل استقلال اهواز صدر جدول را از دست داد. پس از آن بود که حبیب کاشانی با ورود خود به حواشی ایجاد شده، قطبی و استیلی را بر سر یک میز نشاند و آنها را مجاب کرد تا برای کسب قهرمانی، اختلافات را کنار بگذارند. درایت کاشانی در این موضوع باعث شد تا استیلی در هفتههای پایانی لیگ، دستیار واقعی و همراه و همدل با قطبی شود تا در نهایت یک قهرمانی دراماتیک نصیب پرسپولیس شود. شاید با بازخوانی آن اختلافات و درایت کاشانی بتوان نتیجه گرفت که این روزها نیز نیاز به درایت مهدی تاج و مدیران فدراسیون است تا از همین موقعیت کنونی کادر فنی تیم امید یک موقعیت همدلانه و متحدانه ایجاد کنند، بدون آنکه نیاز باشد تا از بین مجیدی و استیلی یکی در تیم بماند.
گزارش از حجت شفیعی/ سایت فوتبالی