نامه احساساتی دی ماریا در توصیف زندگی یک فوتبالیست: شما چه می دانید؟

نامه احساساتی دی ماریا در توصیف زندگی یک فوتبالیست: شما چه می دانید؟

سایت رسمی فوتبالی- آنخل دی ماریا ستاره آرژانتینی دنیای فوتبال در صفحه رسمی اش در اینستاگرام با هوادارانش درد دل کرده و نظرش را در مورد معنا و مفهوم واقعی فوتبالیست بودن مطرح کرده و درمورد مسائلی صحبت کرده که یک بازیکن فوتبال در راستای تبدیل شدن به یک بازیکن تراز اول باید کنار بگذارد.

به گزارش فوتبالی، دی ماریا در این نامه از عشق و هیجان، تلاشهای فراوان و سختی هایی که در روزهای ابتدایی حضورش در دنیای فوتبال متحمل شده، صحبت کرده است.

متنی که دی ماریا در صفحه رسمی اش در اینستاگرام قرار داده بلافاصله وایرال شده و فوتبالیستهای زیادی در زیر آن نظراتشان را نوشته اند و صحبتهای این بازیکن آرژانتینی را تائید کرده اند. به عنوان مثال کاوانی در یکی از این کامنتها نوشته:« بقیه چه می دانند. چقدر زیبا نوشتی.» و کوین تراپ هم در واکنش به این نامه نوشته:« چه حرفهایی! همه چیز را گفتی.»

متن دی ماریا بدین ترتیب است:« دوشنبه چه کار کردی؟ سر جلسه تمرینی رفتم.

سه شنبه چه کار کردی؟ سر جلسه تمرینی رفتم.

چهارشنبه چه کار کردی؟ سر جلسه تمرینی رفتم.

پنجشنبه چه کار کردی؟ سر جلسه تمرینی رفتم.

جمعه چه کار کردی؟ سر جلسه تمرینی رفتم.

یک برنامه بگذاریم و دور هم جمع شویم؟ نمی توانم. بازی دارم.

تمرینت تمام شده. کیفت را زیر بغلت می زنی و لحظه ای متوقف می شوی و به زمین چمن نگاه می کنی.. زمین، خاک..چند قلوه سنگ کنار زمین.. این جایی است که ما در آن بازی می کنیم.این زمین و این چند تکه سنگ جایی است که گاهی وقتها آنجا زمین می خوریم و زانوهایمان، کمرهایمان، آرنجهایمان و دستهایمان خراش برمی دارند. این زمین و این چند تکه سنگ در جریان بازیها مارا اذیت می کند. زمینی که باعث می شود خانه هایمان کثیف شود. وقتی به خانه می رسی، مادرت می گوید:« بیرون از خانه لباسها و جورابهایت را دربیاور و مستقیما به حمام برو.»

اما چه چیزی هست که هرسال به ما قدرت می دهد تا فصل جدیدی را شروع کنیم؟ یکشنبه ها من دوست دارم بخوابم..این را از زبان همه می شنوید. دوستانت می گویند: فوتبال بهتر است نه؟ نامزدت می گوید: ما هیچ وقت کنار هم نیستیم.. به درس خواندن فکر کن و به فکر کار کردن باش..این را اقوامت به تو می گویند.. خودت با خودت به این حرفها فکر می کنی و لبخند می زنی.. آنها چه می دانند که فوتبال برای ما چه معنا و مفهومی دارد؟ اینها چه می دانند که فشار و استرس نمی گذارد که یک روز قبل از بازی بخوابی؟ اینها چه می دانند که ممکن است در بازیها مصدوم یا مریض شوی؟ اینها چه می دانند که وقتی گلی می زنی و هم تیمی هایت با هیجان تو را در آغوش می کشند، چه حسی دارد؟ اینها چه می دانند که گاهی وقتها کلی می دوی تا دیر به تمرینات تیم نرسی؟ اینها چه می دانند که وقتی سرمربی تیم درحال آموزش نکاتی است، چقدر عمیق نفس می کشی؟ اینها چه می دانند که چطور ممکن است در ماه فوریه مملو از حرارت و گرما باشی و در شرایطی که بقیه دوستانت در تعطیلات هستند، تو باید به اردوی پیش فصل بروی؟ اینها چه می دانند که وقتی هرروز باید با افرادی که زندگی ات را رقم می زنند، دور هم جمع بشوید؟ دوستان شریک غم و شادی ات... اینها چه می دانند که در جلسات تمرینی چه سختی هایی را تحمل می کنی؟ زمین خاکی، قلوه های سنگ، 10 نفر با تو، 11 نفر در سویی دیگر.. یک توپ، یک سوت و... این زندگی ماست..اینها چه می دانند؟

خیلی ها می گویند که فوتبال هیچ ربطی به زندگی ندارد.نمی دانم اینها چقدر از زندگی سر در می آورند ولی از فوتبال هیچ چیزی نمی دانند.»

 6363