یادداشت/ مسی و سیندرلا

یادداشت/ مسی و سیندرلا

سایت رسمی فوتبالی - گواردیولا در توصیف مسی گفته بود؛ درباره اش ننویسید، تلاش نکنید توصیفش کنید. فقط نگاهش کنید. فقط نگاه.

به گزارش فوتبالی، شان اینگل قصه ای تعریف کرده؛ مرا محو خود کرده، عاشق خودش کرده، قصه او یادآور قصه های پریان است، از دیوید هپورث محقق برجسته موسیقی گفته تا گروه بیتلز و مسی، هیچ چیز واقعی نیست. حتی مسی و حتی سیندرلای من. هیچ چیز.

در مستند جدید توپ را بگیر پاس بده، ژاوی از توانایی های مسی گفته است، پای راست مسی از همه بهتر است! همچنین پای چپش و ضربات سرش. او از همه سریع تر است و بهتر دریبل می کند. ژاوی پای راست مسی را جوری تعریف کرده که ما را یاد برمه المانی می اندازد، همانی که با خود می گفتیم پای تخصص او چپ بود یا راست.

شان ایگل از مستند جدید، توصیف اتوئو از مسی را می گوید.ساموئل اتوئو از هشداری که به پاتریک ویرا، در آستانه بازی دوستانه بارسا و آرسنال در سال 2005، می‌دهد حرف می‌زند: «من بهش گفتم تو با پسری روبرو خواهی شد که تاریخ فوتبال را عوض خواهد کرد. روزی خواهد رسید که با خودت می‌گویی تمام فوتبالیست‌هایی که قبل از مسی بودند اصلا یک ورزش دیگر را بازی می‌کردند»پیشگویی ساموئل حقیقت یافت، نیافت..؟؟ مسی بهترین بازیکن جهان است.. نیست..؟

مسی یک سیندرلا است و بی همتا، فرق او با دخترزیبارو آن است که برادرانش او را دوست دارند و خواهران سیندرلا نه. آن ها در واقعیت و تخیل ترکیب شده اند. سیندرلا کودکان را مات و مبهوم خود می کرد و مسی طرفداران را. مسی قوانین فیزیک را به هیچ می گرفت.باورنکردنی است. بیش از حد فانتزی و غیر قابل مهار نه بر قدرت و تصادف. بلکه بر قریحه ای بنا شده بود از غریزی. مسی در یک دهه گذشته، روی ۴۶ درصد ای گل های بارسلونایی ها نقش مستقیم داشته است. بعد از او دی ناتاله است. بله دی ناتاله روی ۴۵ درصد از گل های اودینزه نقش داشت و همانی که قصه اش به پایان رسیده و مسی نه.

با این تعریف که رونالدو در منچستر تا رئال و حال یوونتوس، فقط ۳۹ درصد نقشی برای گل ها را ایفا کرده است..می گویند بهترین بازیکن جهان و تاریخ است. می گویند مانند او زاییده نخواهد شد. او مسی است و بزرگترین و آخرین پادشاه فوتبال خطابش می کنند.تعریف ادیب شیفته فوتبال، دکتر صدر از مسی، ما را به دنیای دیگر خواهد بُرد، به دنیای مسی و پسری که همه ما را شیفته خود کرده..

تغییرچهره آدم ها چنان تدریجی شکل می گیرند که بندرت جزئیات شان را به خاطر می سپاریم. ولی تغییر چهره لیونل در یادمان ماند. لیونل از آن پسرک موبلند و مو صاف بدل شد به مردی با موهای کوتاه رنگ شده. از پسری که بازیگوشانه دنبال توپ می دوید بدل شد به مردی که در ماموریت دشواری دنبال توپ می دوید. این تغییر آرام آرام شکل گرفت، آهسته آهسته، مثل یک استحاله تدریجی، مثل یک دیزالو بلند، با این وصف در یادمان ماند. او برای همه همان پسرک خجالتی بود که بی ادعا پا به میدان می گذاشت و ماموریتش را ورای وظایفش به نحو خیره کننده ای انجام می داد. انجام می داد و به خانه بازمی گشت تا بازی بعد. برای همه پسرک خجالتی بود که توپ طلا را با تبسم کودکانه آمیخته به شرم در کت و شلوارهایی که بر تنش زار می زدند بالا می برد. یک بار. دو بار. سه بار. چهار بار. پنج بار... همان پسرک خجالتی که همه آرزو می کردند او را کنار افراد خانواده شان ببینند. همان اطراف. همیشه و همه جا.

سیندرلا به معنی کسی است که پس از دورانی از گمنامی و بی‌خبری ناعادلانه، به کامیابی و سرشناسی می‌رسد. مسی مانند اوست، او که بیماری نا عادلانه اش را با فوتبالش به هیچ گرفت و سیندرلا با زیبایی.. سیندرلا واقعی نبود، پس مسی هم حقیقت ندارد.آن ها تخیل،خرافات و واقعیت را برایمان یک جا خلاصه خواهند کرد.

نویسنده؛ ابوالفضل کریم آبادی