وبسایت رسمی فوتبالی - بخشهای مهم گفتگوی افشین قطبی با خبرگزاری فارس را برایتان گلچین کردهایم:
* اینکه بعد از 9 سال به ایران بازگشتم احساس میکنم یک نوع خدمت خدایی است. این اتفاق برای یک مأموریت مردمی است. اگر به دنبال نتیجه و پیروزی بودم هدایت تیمی که در اواسط فصل رده یازدهم جدول است را قبول نمیکردم.
* مقابل تراکتورسازی، پرسپولیس و نفت با کمترین موقعیتها برنده شدیم، اما در سه بازی گذشته چندین برابر موقعیت ساختیم اما متأسفانه آنها تبدیل به گل نشدند. این موضوع به دقت تمرکز و کیفیت بازیکنان بستگی دارد. وقتی شما وارد رقابت سهمیه میشوید فشارهای زیادی از گوشه و کنار به تیمتان وارد میشود. در چند بازی گذشته حریفانی به مصاف ما آمدند که در بالای جدول هستند و چندین برابر فولاد هزینه کردند اما ما رقابت کردیم.
* کسی که دانش فوتبال را دارد، میداند در یک فصل مقاطعی هست که توپ به گل تبدیل نمیشود و مشکلاتی به وجود میآید. وقتی شما بیرون از خانه به میدان میروید هماهنگی بازی و نوع سفر خیلی اهمیت دارد. مسابقهای نبوده که ما بدون حاشیه در رقابت به آن وارد شده باشیم. این مسئله روی تمرکز مربیان و بازیکنان اثر میگذارد. اکثر تیمهای ایران روی این مسئله مشکل دارند و این موضوع روی کار ما هم تأثیر میگذارد. پیشرفت فوتبالی ما نسبت به استعدادها و پتانسیلی که در کشور داریم خیلی کمتر است. این به خاطر مشکلاتی است که هنوز نتوانستیم حل کنیم وقتی از دور به فوتبال ایران نگاه میکردم فکر میکردم خیلی از مشکلات حل شده و فوتبال حرفهایتر شده است اما حالا که بازگشتم احساس میکنم همه چیز شلوغتر شده است.
* وقتی ورزشگاه آزادی را میدیدم، وقتی تیم ملی را در عرصههای مختلف میدیدم و اخبار را میخواندم احساس میکردم لیگ برتر حرفهای شده است. در بازی با سایپا فقط 270 نفر در ورزشگاه حضور داشت و من بعد از دیدن این صحنه بغض گلویم را گرفت که چرا باید در لیگ برتر ما فقط 270 نفر حضور داشته باشند. این مسئله انسان را غمگین میکند یا اینکه چرا باید در اهواز و بازی فولاد 60 تا 65 درصد هواداران از رقیب ما حمایت کنند. در بازی با استقلال 60 تا 65 درصد ورزشگاه به رنگ آبی بود. هضم این امر برای من مشکل است چرا که تا الان تجربه آن را نداشتم. من مربی پرسپولیس بودم و هر جا میرفتم حمایت هواداران را داشتم و در دیدارهای خانگی همه هواداران برای ما بودند.
* من تجربه، دانش و اعتماد به نفس این کار را دارم و میتوانم تغییراتی را به وجود بیاورم که شرایط بهتر شود، همچنین احساس میکردم مردم خونگرم و فوتبالدوست خوزستان از من استقبال میکنند و میتوانم تأثیر مثبتی داشته باشم. این منطقه نیاز به امید و انرژی مثبت دارد. از همه مهمتر کار سخت را دوست دارم. مربیگری در تیم پرمهره و پرهوادار بسیار آسان است اما هر کسی در این شرایط نمیتواند مربیگری کند. این یک چالش جذاب بود.
* برای فوتبالیستهای ایرانی سخت است که 5، 6 پیروزی متوالی داشته باشند. بعد از هر برد و باخت تغییرات رفتاری و ذهنیتی روی آنها اثر زیادی میگذارد. مسئولیت مربی در اینجا بسیار سخت است که بتواند انگیزه بازیکنان را مثل یک مبارز حفظ کند تا در هر بازی با انگیزه بیشتر بجنگند. این برای بازیکنانی که تجربه بازی در یک تیم که برای قهرمانی میجنگد را نداشتند بسیار سخت است.
* وقتی خطایی رخ میدهد میتوانیم یک لحظه دستمان را بالا بیاوریم و بگوییم خطا اتفاق افتاد اما وقتیکه داور تصمیمش را گرفت حتی اگر به ضرر ما بود باید به آن احترام بگذاریم و کارمان را ادامه دهیم. من در تیم ملی ژاپن این موضوع را دیدم اما در تیم ایران برعکس آن را مشاهده کردم. این تفکر به قهرمانی ایران در آسیا لطمه زد. ما میتوانیم حرفهای اعتراض کنیم اما به تصمیمی که گرفته میشود باید احترام بگذاریم. متأسفانه فرهنگ فوتبال ما به شکلی شده که افرادی که بیشتر اعتراض میکنند اتفاقات به سودشان رقم میخورد و روی داور تأثیر میگذارند. یعنی اگر شما اعتراض، دعوا و مصاحبه کنید بیشتر حمایت میشوید.
* چیزی که عادلانه میتوانم بگویم این است که من به ایران بازنگشتهام که از فولاد به تیم ملی و پرسپولیس برسم بلکه برای خدمت آمدم .کارنامه خوبی دارم و در خیلی از کشورهای مختلف با حقوق بالاتر میتوانم کار کنم. میتوانم زندگی راحتتری داشته باشم ولی احساس کردم این وظیفه من است که به ایران بازگردم و به هموطنان و جوانان کشورم کمک کنم این یک کار دلی است اگر به دنبال حضور در تیم ملی بودم از طریق موفقیت در کشورهای دیگر راحتتر به این هدف میرسیدم.
* من با کار کردن در چین و کشورهای دیگر راحتتر میتوانم به پرسپولیس و تیم ملی برسم. حضور در فولاد کار من را برای این هدف راحتتر نمیکرد بلکه حتی شرایط را سختر میکرد. من اگر این هدف را داشتم آنقدر در بیرون از کشور تلاش میکردم تا مدیران به دنبال من بیایند و راهم خیلی سادهتر شود.
* مشکل مالیاتی من هنوز حل نشده و مردم ایران میدانند من هنوز ممنوعالخروج هستم و اداره مالیات میگوید تو باید این پول را پرداخت کنی و بعد از باشگاه پرسپولیس و فدراسیون فوتبال آن مبلغ را پس بگیری. تمام دوستان من به طور جدی دنبال حل این مشکل هستند حتی باشگاه پرسپولیس و فدراسیون فوتبال رسما به اداره مالیات نامه نوشتند و تقبل مالیات من را بر اساس بند قرارداد اعلام کردند اما متاسفانه اداره مالیات این نامهها را قبول ندارد.
* مربیای که بتواند در آسیا موفق شود نیاز به تجربه کار در این قاره را دارد. کسی که در تیم ملی میخواهد موفق باشد باید در این راستا تجربه داشته باشد. شاید زیدان بهترین مربی دنیا باشد اما فکر نمیکنم او مربی مناسبی برای فوتبال ایران باشد. از سوی دیگر فکر نمیکنم زیدان علاقهمند باشد که هدایت تیم ملی ایران را بر عهده بگیرد.
* گل اول در بازی ایران و ژاپن کار را تمام کرد. هم شکل گل و هم دریافت آن کار را تمام کرد. طبق آمار اگر اشتباه نکنم در تمام بازیهایی که ایران در این سالها گل اول را دریافت کرد به بازیبازنگشت این به خاطر تفکر و نوع ساخت تیم بود ایران وقتی گل اول را دریافت میکرد خیلی سخت به بازی باز میگشت از طرف دیگر ما بسیار احساسی هستیم و وقتی گل میخوریم یا گل میزنیم عکسالعملمان با عصبانیت، شلوغ کردن و از دست دادن نظم و انضباط است.
* وقتی ایران،کره، ژاپن یا استرالیا با یکدیگر بازی دارند اختلاف آنها فقط یک گل یا اشتباهی است که روی یک ضربه ایستگاهی یا ... انجام میشود. در دیدار این تیمها معمولا تیمی که گل اول را میزند برنده میشود.
* همیشه تفکر من این بوده که ما باید مربی انتخاب کنیم که در شرایط فرهنگی،اقتصادی و اجتماعی ایران با چالشهایی که پیشرو دارد کار کند و بهترین برداشت را از تیم داشته باشد. باید فکرمان به این موارد باشد تا اینکه به پاسپورت آن مربی نگاه کنیم و فکر بازی با اسمها باشیم. به دنبال اسم نرویم به دنبال کیفیت،دانش و توانایی فردی باشیم که با یک تیم سالم کار را دنبال کند.
* سرمربی تیم ملی تصمیم میگیرد لیگ برتر را تعطیل و قربانی کند تا وقت کافی برای آمادهسازی تیم ملی داشته باشد این اتفاق به تیم ملی و لیگ صدمه میزند. ساخت تیمهای ملی از دل لیگ است. توان تیم ملی از لیگ بیرون میآید. این نوع برنامهریزی و فشردگی باعث مصدومیت بازیکنان میشود و در نهایت دودش به چشم تیم ملی هم میرود. وقتی خودم سرمربی تیم ملی بودم همه اردوهایم در فیفادی بود. یکبار ما قبل از شروع لیگ بازیکنان را به اردوی اتریش دعوت کردیم که خیلی به این مسئله انتقاد کردند و میگفتند در بدنسازی هستیم. زمانی که ما این کار را کردیم مسابقات در جریان نبود. به نظر من باید به فیفا دیها احترام بگذاریم و اجازه بدهیم باشگاهها کار خود را انجام دهند و تیم ملی در فیفادی به اردو برود. نکته بسیار مهم این است که مربیان تیم ملی باید از نزدیک همه بازیها را نگاه کنند تا بهترین نفرات را در بهترین شرایط ارزیابی کنند. بنده در چارت تیم ملی کار کردهام و میدانم چه چیزی باعث کسب نتیجه میشود و چه چیزی به تیم ملی کمک میکند. تعطیل کردن لیگ برتر برای حضور طولانی بازیکنان کنار یکدیگر خوب نخواهد بود.
1984