اینستاگرام، هوچی‌گری و فرهنگ هواداری

اینستاگرام، هوچی‌گری و فرهنگ هواداری

وب سایت رسمی فوتبالی- «زمان سوپرجام پرسپولیسی بودم حالا استقلالی» این جمله‌ای است که مسئول سازمان لیگ برتر در واکنش به انتقاداتی که از او در مورد نحوه برگزاری بازی پرسپولیس و فولاد مطرح شده به زبان آورده است. جمله‌ای که نشانگر فرهنگ هواداری در فوتبال ایران است.

به گزارش فوتبالی پرسپولیس اولین باخت خود در لیگ را در حالی مقابل فولاد متحمل شد که اطلاع‌رسانی در مورد انجام شدن یا نشدن بازی و همچنین تصمیمات داوری خشم هواداران این تیم را برانگیخته است. این روزها سعید فتاحی و رضا کرمانشاهی دو چهره مغضوب هواداران پرسپولیس هستند. دو چهره‌ای که اگر به آرشیو اخبار فوتبال ایران رجوع شود در مواردی در لیست مغضوبین هواداران استقلال نیز قرار گرفته‌اند. آن روزها این دو به پرسپولیسی بودن متهم می‌شدند و این روزها به استقلالی بودن. برچسب‌زنی و انگ زدن به افراد جزیی از روزمرگی فوتبال ایران است. فرهنگ هواداری که به مدد رسانه‌ای همچون اینستاگرام توانسته از سطح محاورات کوچه و خیابان خود را حتی به ادبیات مسئولان تیم‌ها نیز برساند فرصتی برای اشتباه داور، مدیر،مربی و هر فرد دست‌اندکار فوتبالی قائل نیست. از دید هوادار متعصب، هر تصمیم غلط ناشی از یک قصد و نیت از پیش تعیین شده است. داور اگر اشتباه می‌کند حتما از جایی دستور گرفته که سوت اشتباه بزند، بازیکن اگر اشتباه کند حتما از سوی تیم حریف تطمیع شده، مدیر فدراسیون حتما به باشگاه خاصی متمایل است و وزیر ورزش هم که هر روز طرفدار یک تیم است!

ادبیات برچسب‌زنی و انگ‌زنی، اگرچه راه را برای هوچی‌گران باز می‌گذارد تا با آن تصمیمات آتی مسئول و داور را تحت تاثیر قرار دهند اما در نهایت به ضرر فوتبال و آنهایی که فوتبال را به خاطر «فوتبال» دوست دارند می‌شود. این ادبیات خاص یک تیم و هواداران یک تیم هم نیست و علاوه بر هواداران سرخابی، هواداران تیم‌های مدعی دیگر را هم شامل می‌شود. نکته تاسف‌برانگیز ماجرا این است که صدای بلندی که این نوع ادبیات به واسطه رسانه‌های اینستاگرام و تلگرام پیدا کرده، مدیران تیم‌ها را هم آلوده کرده و باعث شده تا این نوع ادبیات بر فضای رسمی فوتبال نیز حاکم شود. اگرچه ظاهرا هدف به کار بردن این نوع ادبیات «اعتراض» است اما به مرور زمان خاصیت اعتراضی بودن خود را از دست داده و به نوعی تبدیل به شیوه‌ای برای امتیاز‌گیری شده است. به عبارتی استفاده از این ادبیات با هدف متشنج کردن فضا و اصرار بر جا زدن  «تصمیم عمدی غلط» به جای «اشتباه» صورت می‌گیرد تا از این طریق از مراجع تصمیم‌گیری همچون سازمان لیگ و داور انتظار تلافی برای بازی‌های بعد ایجاد شود. این نوع اعتراض با این نوع ادبیات با هدف اصلاح امور و یا برطرف شدن عوامل بوجود آورنده اشتباه صورت نمی‌گیرد بلکه هدف آن فقط و فقط تحت تاثیر قرار دادن تصمیمات آتی است. از این نوع ادبیات بوی اصلاح امور به مشام نمی‌رسد.

اینستاگرام و صدای بلند هوچی‌گری در آن باعث شده تا برخی مدیران نیز سوار بر جو هواداری مجازی، به دنبال امتیاز گرفتن از مدیران بالادستی خود باشند. نگاهی به ادبیات مدیران رانده شده از باشگاه‌های معروف نشان می‌دهد که آنها چگونه از اینستاگرام برای ماندن در قدرت استفاده کنند. مدیر سازمان لیگ، داور و ... هر کدام در زمینه‌هایی افراد صاحب قدرت محسوب می‌شوند. قدرت نیز در هر نوعش همواره در معرض فساد قرار دارد. اما اینکه تصور شود هر فرد صاحب اختیاری،تصمیماتش را بر مبنای غرض و منافع شخصی می‌گیرد جز غبارآلودکردن فضا و ذبح شدن حقیقت و واقعیت به پای هوچی‌گری كارکردی نخواهد داشت. فضای اتهام‌زنی آن هم با به کارگیری معیارهای دوگانه در مورد تیم خودی و حریف، منجر به از بین رفتن لذت فوتبالی می‌شود. نمی‌شود اعتقاد داشت که فوتبال کثیف است و تصمیماتش در پشت پرده گرفته می‌شود و از آن هم لذت برد. نمی‌شود اشتباه داوری به نفع تیم خودی را اشتباه دانست و تصمیم داوری به ضرر تیم خودی یا به نفع رقیب را یک تصمیم عامدانه و هدف‌دار. اینگونه نمی‌توان از فوتبال لذت برد.

یادداشت:حجت شفیعی/ وب سایت فوتبالی