وب سایت رسمی فوتبالی- مدیرعامل اسبق استقلال، گفت: شرایطی که ما در حال حاضر در اداره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس میبینیم، ساختاری فاقد هیأت مدیره است.
کاظم اولیایی از مدیران اسبق باشگاه استقلال و فوتبال ایران در گفتوگویی در مورد بحث خصوصیسازی و وضعیت اداره دو باشگاه پرسپولیس و استقلال صحبتهای زیر را انجام داد.
بعد از اجرای قانون منع به کارگیری بازنشستگان تعدادی از اعضای هیأت مدیره استقلال و پرسپولیس جدا شدند. بدین ترتیب پرسپولیس فقط با حضور جعفر کاشانی و استقلال هم بدون دو عضو جدا شده امور مدیریتی خود را دنبال میکنند. آیا این مسئله غیرقانونی نیست؟
اداره این دو باشگاه با این سیستمهایی که از ایام قدیم تا به الان در جریان است در اصل غیرقانونی است. ما یک دوگانگی برای خودمان ایجاد کردیم، از یکسو بر اساس قوانین بالادستی و تعهداتی که به فیفا و AFC دادیم این باشگاهها را تجاری معرفی کردیم و با مدارک ارائهشده آنها را ثبت کردیم. با این شرایط در مسابقات آسیایی حاضر شدیم که خدا را شکر موفقیت هم حاصل شده است. از سوی دیگر هموزیر ورزش به عنوان رئیس مجمع هر دو باشگاه به صورت مستقیم عزل و نصب مدیران را انجام میدهد. مثلا هفته گذشته ایرج عرب به دستور وزیر به عنوان سرپرست یا مدیرعامل پرسپولیس انتخاب شد. عرب هم همین حرف را تأیید کرد. با این اقدامات عملا میگویند هیأتمدیره تعریف نشده است. در این شرایط دیگر فرقی نمیکند هیأت مدیره یک نفر باشد یا ۵ نفر. مجموعه کاری ما منطبق بر هیچکدام از قواعد داخلی و بینالمللی نیست.
یعنی معتقد هستید هیأت مدیره هر دو باشگاه به صورت نمایشی فعالیت میکند.
اصلا هیأت مدیره در کار به حساب نیامده که بحث نمایشی بودن آن مطرح باشد. وزیر به عنوان رئیس مجمع یا وزیر ورزش بهطور مستقیم مدیرعامل انتخاب میکند و این نشان میدهد که هیأتمدیره هیچ نقشی ندارد، حالا دیگر فرقی نمیکند با بازنشستگی دو عضو، هیأت مدیره با ۲ نفر کارش را ادامه دهد یا ۵ نفر فعال باشند. هر چه اعضا کمتر باشند شرایط بهتر هم هست؛ چراکه ممکن است نفرات زیاد دست و پاگیر شوند. شرایطی که ما در حال حاضر در اداره این دو باشگاه میبینیم، ساختاری فاقد هیأت مدیره است.
یعنی این نوع اداره باشگاه غیرقانونی است؟
مسئلهای هست که کمتر به آن توجه کردهایم و باید برای آن وقت گذاشت. ماهیت و هویت این دو باشگاه قابل بحث هستند. آیا اطلاق دولتیبودن برای باشگاه استقلال و پرسپولیس درست است یا نه؟ این اطلاق غلط است. این دو باشگاه بر اساس برخی ضرورتها ادارهاش بر عهده وزارت ورزش است و حالا آیا این مسئله قانونی است یا نه، گوش شنوایی نیست که به آن توجه کند. همه در این چرخه غلطی که اتفاق افتاده حضور دارند و دور آن میگردند.
باردیگر بحث خصوصیسازی مطرح شده، آیا بستر برای خصوصیسازی فراهم است؛ چراکه برخی اعتقاد دارند مطرح شدن این موضوع نمایشی است و این اتفاق رخ نمیدهد.
خصوصی سازی یک موضوع اجتنابناپذیر است. اگر با بدبینی نگاه کنیم باید مابین بد و بدتر، بد را انتخاب کنیم. بعد از ۴۰ سال باید تکلیفمان را با فوتبال روشن کنیم. ما با دو باشگاهی روبهرو هستیم که از لحاظ هوادار در منطقه استثنا هستند و به اعتقاد من آنها دو باشگاه ملی هستن. میتوان سرخابیها را همردیف باشگاههای بزرگ دنیا از لحاظ هوادار قرار داد. شما میبینید این دو باشگاه در کل ایران و منطقهای که فعالیت میکنند مورد حمایت مردم و هواداران دلسوز خود هستند. این یک ویژگی بسیار مثبت است، بسیاری از کشورهای همسایه که با ما احساس رقابت میکنند، با میلیاردها هزینه خدا را شکر نمیتوانند هوادار به به ورزشگاه بکشانند، اما خیلی اوقات مسئولان این دو باشگاه برای پراکنده کردن هواداران تلاش میکنند. ویژگی بسیار مثبت این دو باشگاه هواداران هستند که ما متأسفانه این ویژگی مثبت را پاس نمیداریم. در نتیجه تصمیماتی که در رابطه با خصوصیسازی میگیریم را عمیق نگاه نمیکنیم. بخشی از قوانین خصوصیسازی فروش کالا است. ما به عنوان یک کالای شکستخورده قصد داریم از این دو باشگاه کسب درآمد کنیم. این بدترین شیوه واگذاری است. اداره باشگاه به وسیله دولت شیوه بدی است اما بدتر از آن داشتن چنین نگاهی به دو باشگاه است که با مشخص کردن رقمی بخواهیم از شر آنها راحت شویم. فروختن این دو باشگاه با شیوهای که آقایان مدنظر قرار دادهاند کار غلطی است. امیدوار هستیم مثل بسیاری از باشگاههای دنیا هواداران، سهامدار این دو باشگاه باشند و این سهامداران هیأت امنایی 55-45 نفره را انتخاب کنند و سپس این هیأت امنای کارشناسیشده، هیأت مدیره مجربی را انتخاب کنند و هیأت مدیره هم یک مدیرعامل توانا و در خور شأن دو باشگاه را برگزیند.
در این سالها همیشه شاهد بودیم وقتی بحث خصوصیسازی مطرح میشود تنها عدهای نامشان مطرح میشود و از این طریق کسب شهرت میکنند، اما در ادامه هیچ اتفاقی نمیافتد.
در این دوره هم مشاهده کردیم که چند نفر جلو آمدند تا از این نمد برای خود کلاه بسازند و کسب شهرت کنند. معلوم است که برخی افراد به دنبال رسیدن به شهرت هستند و در جاهای دیگر از آن بهرهبرداری کنند. این مسئله اجتنابناپذیر است. ما اگر راه غلط را انتخاب کنیم، شرایطمان مثل گذشته میشود. باز هم تأکید میکنم ما راه درستی انتخاب نکردیم. اینکه به این دو باشگاه به چشم دو کالا نگاه کنیم و بخواهیم با فروش آنها کسب درآمد کنیم، راه ما به بهشت ختم نمیشود. این مسیر با شکست مواجه میشود، به همین دلیل برخی از دوستان به همراه ما در تلاش هستند تا پیشنهاد درستی بر اساس تجربهای که کشورهای موفق در حوزه فوتبال داشتهاند را معرفی کنیم تا تصمیم درستی گرفته شود. این راهکارها باید منطبق با قوانین داخلی ما در قانون اساسی باشد. در قانون اساسی ما اقتصاد به سه بخش خصوصی، دولتی و تعاونی تعبیر میشود. ما شرایط دولتی را تجربه کردیم که غلط و خلاف قوانین و خرد و عقل است. مقام معظم رهبری هم بارها در مورد خصوصیسازی تذکر دادهاند. صلاح و سعادت کشور در خصوصیسازی است، باید امور در اختیار مردم قرار بگیرد. در خصوصی بودن هم این مقوله نمیگنجد باشگاههای بزرگی مانند استقلال و پرسپولیس با برند بزرگی که دارند مصلحت کشور نیست که در اختیار یک نفر قرار بگیرند و خیلیها اعتقاد دارند این به مصلحت کشور نیست. ممکن است مشکلات بعدی را به وجود بیاورد. تنها راهی که باقی میماند، راه تعاونی است که در قانون هم تعریف شده است. امروز جلسه مهمی در اتاق بازرگانی برگزار میشود، از مسئولان دعوت شده که این موارد را توضیح دهند. آنها هم طرحی را تهیه کردند که باید شنید.
اگر باشگاه به صورت تعاونی اداره شود، از چه طریقی میتواند درآمدزایی کند.
فوتبال یک مقوله انحصاری ما نیست و ما آن را اختراع نکردیم. فوتبال مسیر حرفهایگری را با موفقیت پشت سر گذاشته است، یکی از دوستان میگفت در کشور اسپانیا صد آیتم درآمدزایی معرفی شده که آیتم ششم آن فوتبال است. فوتبال آزمون خودش را پس داده و در ذات خود استعداد و توانایی درآمدزایی دارد. ما نباید بگوییم چون الان درآمد به صورت رانت است، بعد از آن مسیر درآمدزایی فراهم نیست. در فوتبال دنیا برای درآمدزایی چه کاری انجام میدهند؟ فوتبال بزرگترین NGO دنیا است، این هزینههایی که فیفا در کشورهای مختلف جهت ساخت و ساز فضاهای ورزشی انجام میدهد آیا از دولت خاصی به دست آمده است؟ این درآمدها همه حاصل فوتبال است. فوتبال به ذات خود درآمدزایی دارد. تجربه خرد جمعی در کشورهای توسعهیافته این موضوع را ثابت کرده است. اینکه در گذشته دولت پول میداده و از ترس اینکه اسپانسرهای موجود رانت هستند، نخواهیم خصوصیسازی کنیم باید به دنبال تیمداری دولت تا قیامت باشیم.
این یک تفکر غلط است. هرچقدر سعی کردیم این باشگاهها را به دولت بچسبانیم یک جا مثل موضوع وزارت نفت دولت سر عقل آمد و هزینهای در فوتبال انجام نداد. در برنامه پنجم و ششم پرداخت هر وجهی از سوی دولت در ورزش خصوصی ممنوع است. خیلی تیمها با پرداخت پول غیرقانونی و خلاف قانون اداره میشود. تمامی این کارها به این خاطر است که ما مسیر اصلی را نمیرویم و میخواهیم به یک گاو شیرده وصل باشیم. به خودمان اعتماد نمیکنیم و قوانین را بینالمللی رعایت نمیکنیم.
7655