وبسایت رسمی فوتبالی- قحطی داوری در راه است و انتخاب چند باره فغانی به عنوان داور دربی زنگ خطری است برای کمیته داوران.
به گزارش فوتبالی، دوباره دربی و دوباره گزینه اول و آخر داوری: علیرضا فغانی. خوشحال باشیم یا ناراحت؟ از اینکه تنها سرمایه فعلی داوری ایران علیرضا فغانی است، به همان اندازه که در بازی نیمه نهایی جام جهانی از شدت خوشحالی بغض گلویمان را فشار داد که سوت بازی را به یک داور ایرانی دادهاند، اما امروز از اینکه فقط فغانی تنها سرمایه داوری ما شده که مجبوریم در هر دربی چشم امیدمان به او باشد، باید نگران باشیم. شمارش معکوس برای بازی بزرگ پایتخت شروع شده و مهمترین دغدغه این روزها بدون شک انتخاب داوری است که بتواند از پس این بازی به خوبی بربیاید و بازهم از سر ناچار و با منطق خاصی که باید این بازی را به خوبی مدیریت کنیم باید به سراغ سرمایهای برویم که در تمام دلواپسیهای لیگ تنها گزینه است.
دربی 88 در راه است، چشم به هم بگذاریم پنج مهر از راه میرسد و سرخابیها دوباره جلوی هم میایستند، اما در این لیگ شلوغ پر زد و خورد که چشم کمک داور بازی را نشانه میگیرند، چشم یک هوادار را کور میکنند و به راحتی آب خوردن به دلیل جو متشنج ورزشگاه، یک بازی نیمه تمام میماند، چه توقعی داریم که بازی دربی با آن حساسیت خالی از هر گونه تنشی باشد. خارج از صحبتهای کلیشه ای که به دل هیچ کس نمینشیند و فقط تیکه و پاره کردن تعارف است، برای این بازی حساس و بحث داوریاش باید فکری کرد. شما اگر به جای اصفهانیان پشت میز ریاست کمیته داوران بنشینید و قرار باشد نام یک داور را از لا به لای تمام مصلحتهای این فوتبال بیرون بکشید، چه کسی را برای دربی پرسپولیس و استقلال معرفی میکنید؟ بدون شک در این جو آشفته شما هم بهترین و پرآوازهترین داور خود را برای این بازی معرفی میکنید. شاید در این شرایط چارهای نداشته باشید و در کوتاهترین فرصت نام فغانی را به مسوولان برگزاری مسابقه اعلام کنید، این تنها راه عقلانی است.
به اصفهانیان حق میدهیم که در این مقطع زمانی به علیرضا فغانی و قضاوت او در دربی فکر کند، اما بد نیست در این استدلالی که سعی میکنیم عقل را به احساسات چیره کنیم، دلایلی را هم مطرح کنیم که مشخص شود چقدر خود آقای رییس و اطرافیانش در به وجود آمدن این موقعیت دخیل هستند و شاید اگر درست و با برنامه پیش میرفتند امروز در هر گوی انتخابی مجبور نبودند تنها اسم فغانی را بیرون بکشند.
آنهایی که این روزها از نزدیک شاهد تصمیمگیری مسوولان کمیته داوران هستند به این نکته اشاره میکنند که رییس کمیته داوران سه گزینه را برای قضاوت دربی انتخاب کرده است. علیرضا فغانی، بیژن حیدری و مهدی سیدعلی سه گزینهای هستند که اصفهانیان و دستیارانش در حال بررسی شرایط آنها هستند و طبیعی است که شانس فغانی به مراتب بیشتر از گزینههای دیگر است. به طور حتم نخستین شخصی که بازی دربی را به او پیشنهاد خواهند کرد، فغانی است و اگر او به هر دلیل حاضر به پذیرش قضاوت این بازی نشود، بیژن حیدری این بازی را قضاوت میکند. اما نکته کلیدی که اصل ماجرا است و باید دغدغه این روزهای مسوولان فدراسیون باشد این است که در اتاق فکر اصفهانیان و دوستان او در کمیته داوران چه گذشته است که امروز در جامعه داوری آن قدر با فقر داوری مواجه میشویم که گزینه اول و آخرمان فغانی میشود و در صورت نبودن این داور، بیژن حیدری دومین گزینه خواهد بود و بعد از این دو نفر هیچ کس دیگر را برای انتخاب بازیهای بزرگ نداریم.
زیاد راه دور نرویم. تا همین چند سال پیش در آستانه بازیهای دربی جامعه داوری چند گزینه برای قضاوت داشت. بد نیست با هم اسامی آنها را بشماریم. محسن ترکی، مسعود مرادی، سعید مظفری زاده، محسن قهرمانی، تورج حق وردی، یدالله جهانبازی، علیرضا فغانی و هدایت ممبینی. یعنی در آستانه بازی آن قدر اسامی داوران و استعدادهایی که در لیگ حضور داشتند، زیاد بود که مسوولان کمیته داوران نمیدانستند چه کسی را انتخاب کنند. حضور داورانی با این اسم و رسم و حتی کاریزمای داوری بیانگر چه بود؟ چطور میشد که این قدر داوران بزرگ و نامی داشتیم که اگر هم زمان چند دربی در سراسر ایران برگزار می کردیم غمی برای انتخاب داوران بزرگ نداشتیم؟ اما امروز برای انتخاب دربی پایتخت گزینه اول و آخر میشود علیرضا فغانی که اگر بحث رفتنش از ایران جدی باشد که به نظر میرسد کاملا جدی است، در نهایت در گوی انتخاب داوری هیچ نام بزرگ دیگری نمی ماند و شاید تمام دربیها را باید به حیدری بسپاریم.
شاید پاسخ تمام چراییها را در چرخه معیوب استعدادیابی کمیته داوران پیدا کنیم. در روزهایی که صندلیهای کلاسهای داوری به اشخاصی تعارف زده میشود که صرفا با سفارش بعضی از استانها وارد لیگ میشوند و هیچ استعدادی در آنها دیده نمیشود. امروز ما در بحث جوان گرایی و استعدادیابی به گزینهای مثل محمدحسین زاهدیفر میرسیم که با تمام استعداد و کاریزمایی که دارد صرفا به دلیل ترس از تست حاضر نیست پیراهن بین المللی را به تن کند و کمیته داوران مجبور است شخصی مثل کمیل غلامی را وارد لیست داوری کند که حتی جامعه فوتبال او را نمیشناسد و در اغلب بازیها فقط داور چهارم است. ما روزی در جامعه داوری باختیم که صندلیهای استعدادیابی خود را به ناحق تعارف سفارشاتی کردیم که در نهایت هیچ چیز عایدمان نکرد.
امروز در داوری باختیم، زیاد خوشحال نباشیم که استعدادی مثل علیرضا فغانی را خرج سو مدیریت خود میکنیم. اگر درست تصمیم میگرفتیم و برنامه بلند مدت داشتیم، شاید چندین و چند فغانی داشتیم که برای انتخابشان سرگیجه می گرفتیم.
حاصل تمام سو مدیریتمان همین میشود که داریم و داشتههایمان نتیجه بذری است که دیروز کاشتیم. جالب اینجا است که از هر انتقادی میترسیم و برای اینکه مهر سکوت بر دهانشان بزنیم، حتی قوانین را در نظر نگرفته و افرادی را وارد اتاق فکر کمیته داوران میکنیم که چه از نظر سن و چه از نظر تخصص و تجربه و آیتمهای دیگر اصلا با قوانین فعلی فدراسیون مطابقت ندارند و برای اینکه زبان به انتقاد باز نکنند، میز و صندلیهای کمیته داوران را به او تعارف میزنند.
باید برای جامعه داوری ترسید، حقیقت این است که ما در انتخاب استعدادها فوق العاده ضعیف عمل کردیم و اگر بگوییم به زودی با قحطی داوری مواجه میشویم بیراه نگفتهایم. این جامعه حتی نتواسته داوران بین المللی خود را به خوبی به فوتبالیها بشناساند چه برسد به داوران ملی.
با این رفیق بازیها و حضور افرادی که فکر جدیدی و تازهای برای بروز خلاقیت و استعداد داوری ندارند، همین آش است و همین کاسه. باید به داد این جامعه رسید. باید قحطی داوری را جدی گرفت. وقتی هنوز ما در برگزاریهای بازیهای اول لیگ مشکلی داریم و در هر بازی سر و صورت خونین داوران بازی را شاهد هستیم چه توقعی داریم وقتی این لیگ به تب و تاب آخر خود رسید، اتقاقات ناگوار پیش نیاید. هر چیزی تاوان دارد، تغییرات همیشه با سرو صدا خواهد بود. پذیرش قوانین تازه مسلتزم صبر و حوصله است اما نترسیم اگر اینکه بیاستعدادها را کنار میگذاریم تا افراد شایسته جایگزین شوند. باید برای شایسته سالاری تاوان بدهیم. اگر زودتر به فکر بیفتیم و به موقع تصمیم بگیریم شاید در سالهای آتی فکری به حال این شرایط اسفناک بکنیم، اما اگر تفکرات فعلی حاکم باشد، به دلیل سلیقه شخصی حسین زرگر را بازنشسته شده به لطف قوانین جدید نگه داریم و خوشحال باشیم که داور باتجربه داریم، آن وقت باید تابلوی تعویض را به دست داوران بین المللی بدهیم و برای اینکه لیست بین المللی را پر کنیم، به دنبال پاسپورت گم شده فلان داور باشیم.
دربی ۸۸ تلنگری است به جامعه داوری، به قحطی که در راه است و دست در دست گذاشتیم و هیچ تدبیری برای این قحطی نداریم. خوشحال نباشیم از اینکه برای ششمین بار سوت دربی را به داوری میدهیم که بازی نیمه نهایی جام جهانی را سوت زده است، ناراحت باشیم از اینکه غیر از او و حیدری دیگر سرمایهای برایمان نمانده که بخواهیم از دل آن فغانیها بیرون بکشیم، نگران باشیم از اینکه استعداد داوری هم به دلیل جو ملتهب فوتبال میخواهد مهاجرت کند، بهتر است برای تمام نداشتههایمان ناراحت باشیم، تا برای داشتههای اندک هورا بکشیم. قحطی داوری را جدی بگیرید و دلواپس این سوخت رفتن استعدادها باشیم.
البته در کنار تمام بحث هایی که شد باید به این نکته هم توجه داشت که این روزها فضای بدی علیه فغانی در فضای مجازی به وجود آمده است. از آنجایی که گفته می شود فغانی به زودی در دانشگاه علمی و کاربردی پرسپولیس تدریس خواهد کرد، استقلالی ها موضع سفت وسختی برای قضاوت این داور در دربی گرفته اند و حتی انتخاب فغانی به عنوان داور دربی هم بدون حرف و حدیث نخواهد بود. به هرحال دربی همیشه مهم و حساس بوده و این اتفاقات جانبی حساسترش خواهد کرد.