سایت رسمی فوتبالی- باشگاه دورادوس د سینالوئای مکزیک به صورت رسمی مراسم معارفه دیگو آرماندو مارادونا را به عنوان سرمربی جدید این تیم برگزار کرد. در جریان این مراسم، مارادونا از مسائل مختلفی صحبت کرد و از اهدافش با این باشگاه مکزیکی گفت. این گزیده ای از صحبتهای مارادونا در جریان این مراسم است:
*بهبود حال شخصی: از 15 سال پیش که اعتیاد را ترک کردم، می گفتند که من کار دیگری در زندگی ام نخواهم کرد. من به لطف دخترهایم توانستم این کار را انجام دهم
*اهداف پیش رو درباشگاه دورادوس:ما به تعطیلات نیامده ایم. به اینجا آمده ایم تا کارکنیم و به کسانی که با ما کار می کنند باید بگوئیم که آمده ایم تا کارمان را به خوبی انجام دهیم. از کسانی که به این سالن آمدند تا صحبتهای مرا گوش کنند تشکر می کنم. من دوستی به نام محمد دارم که خیلی از دورادوس تعریف می کرد؛ آن هم زمانی که تقریبا با بلاروسی ها قرارداد امضا کرده بودم. پس پروسه انتقال به دورادوس را به آینده موکول کردم. چون فکر می کردم که مدت طولانی تری در بلاروس می مانم. من نیامده ام که مشکلات فوتبال مکزیک را حل کنم؛ آمده ام تا به دورادوس کمک کنم و دورادوس هم به من کمک کند. زمان زیادی را صرف کارهای زشتی کرده ام و الان می خواهم بلند شوم تا تمام توانم را برای موفقیت دورادوس به کار گیرم.
* تیم ملی مکزیک: من دوست دارم که تیم ملی مکزیک بازیهای بزرگ و خوبی را انجام دهد واز پس تیمهایی مثل آلمان و بلژیک بربیاید و دیگر با السالوادور بازی نکند؛ البته این را با عذرخواهی و نهایت احترامی که برای السالوادور قائلم، می گویم. ولی اگر به فوتبال مکزیک نگاه کنید، می بینید که بازیکنان خیلی جوانی دراین تیم هستند. بازی ای که مکزیک موفق شد آلمان را شکست دهد به یاد بیاورید... آن بازی را باید در کمال آرامش تماشا کرد. فوتبال همین است
*تیم ملی ونزوئلا: من با مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا صحبت کردم و او به من پیشنهاد کرد که هدایت تیم ملی ونزوئلا را در دست بگیرم.زمانی خواهد رسید که به پیشنهاد او پاسخ مثبت خواهم داد ولی دورادوس برای من و خانواده ام مهم است. حالا دیگر لازم نیست که سوار بر پروازهای 24 ساعته شوم و الان شرایط عالی و فوق العاده است.
*احساسات: از نظر احساسی حس می کنم که این بهترین لحظه زندگی من است. می خواهم به دورادوس کمک کنم .آمده ام که کار کنم وقلبم را دراختیار تیم بگذارم . دقیقا همان کاری که در الفجیره انجام دادم و هرروز 300 کیلومتر بین ابوظبی ودوبی دررفت و آمد بودم.