وداع باشکوه با یکی از بهترین های تاریخ

وداع باشکوه با یکی از بهترین های تاریخ

"... من یکی از شما هستم و همیشه یکی از شما باقی خواهم ماند".


سکوهای آلیانز آره نا لبالب از تماشاگر بودند. پرچم ها و پیراهن هایی که شماره 31 روی شان نقش بسته بودند به پرواز درآمده و موج می زدند. همه برای او گرد آمده بودند، برای او که در سی و چهار سالگی به مونیخ بازگشته بود تا آخرین بازی اش را در میدان محبوبش، در خانه، انجام دهد. بایرن با چهار گل شیکاگو فایر، آخرین باشگاهش، را در هم شکست و او با فوتبال وداع کرد.


او، برای ما " Schweini "، برای خیلی ها " Basti " و برای بایرنی ها " Fußballgott ": "خدای فوتبال". او در سال های اوجش با پیراهن بایرن یکی از بهترین مردان میانی بود. "موتور میانه میدان" که وسط زمین را در سیطره اش می گرفت. هم به جناح چپ می تاخت و هم به گوش راست. در نبردهای تن به تن جانانه می جنگید و شوت هایش چه طی پا به توپ بودن و چه ضربه های ایستگاهی سنگربان ها را به لرزه درمی آوردند. بازیخوان باهوشی بود که مکان یابی اش پیش از آمدن توپ حریفان را مات می کرد. وقتی می دوید به زمین کوفتنش دشوار بود، به عنوان یکی از آن اسکی بازهای قهار راز حفظ تعادل در سرعت های بالا را کشف کرده بود.


یکی از آن باواریایی های اصیل بود. زاده شده کالبرمور در شصت و چهار کیلومتری مونیخ. زادگاه یک ستاره دیگر بایرن: پل برایتنر. سال 2002 در هجده سالگی اش از دل جوانان بایرن راهی به تیم اصلی پیدا کرد. اوتمار هیتسفلد او را در دفاع چپ به آزمون کشید و سرنجام دیدار با لانس در لیگ قهرمانان که فرا رسید او و بازیکنی که افسانه دیگری برپا می کرد - فیلیپ لام - برای نخستین بار راهی میدان شدند. او در همان دیدار یک پاس گل ارسال کرد. ترافیک میانه میدان بایرن سنگین بود، خیلی زیاد: مهمت شول، زی روبرتو، میشائیل بالاک، تورستن فینک، حسن صالح حمید زیچ، سباستین دایسلر و اوون هارگریوز، ولی او در فصل 04-2003 بازیکنی شد صرفنظرنکردنی.


با ورود فلیکس ماگات جایگاهش مستحکم تر شد. هم لیگ را فتح کرد و هم جام حذفی را. همان فصلی که در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان دروازه چلسی را گشود. او طی سه فصل بعد تا 2008 بیش از 135 بار در رقابت های مختلف راهی میدان شد و بالا رفت و بالا. ترکیب او و ژاوی مارتینز در میانه میدان فصل 13-2012 به فتح سه گانه بایرن انجامید، رویایی سرانجام شکل گرفته. زوجی برابر دانته - بواتنگ و پشت سر ریبری - مولر - روبن که هم خلاق بودند و هم جنگنده. او بود که با گل پشت پایش به اینتراخت فرانکفورت قهرمانی بایرن در لیگ را مسجل کرد، او بود که مرد سال فوتبال آلمان شد و هاینکس او را شایسته ربودن توپ طلا اروپا هم خواند.


وقتی در تابستان 2015 راهی منچستر یونایتد شد، هفده سال را در مونیخ سپری کرده بود. با هشت مدال قهرمانی بوندسلیگا که فقط اولیور کان، مهمت شول، فیلیپ لام و فرانک ریبری با او برابری کرده اند، هفت بار فتح جام حذفی و یک لیگ قهرمانان. شده بود یکی از شمایل های بایرن.


در یورو 2004 که پاس گل بالاک برابر جمهوری چک را ارسال کرد، پیراهن ملی آلمان را بر تن کرد و رودی فولر او را در نوزده سالگی اش سرآمد نسل نو فوتبال آلمان خواند: لام، پودولسکی، فرینگس، سباستین کل، کوریانی... در جام جهانی 2006 رکورد 41 بازی در بیست و دو سالگی را بر جای گذاشت و در جام 2014 سرانجام جام زرینه بال را بالا برد. رکورد 121 بازی ملی طی دوازده سال برای ژرمن ها او را چهارمین بازیکن تاریخ آلمان با بیشترین بازی ملی کرد.


شواینی با چشمان خیس با مونیخی ها وداع کرد "... من یکی از شما هستم و همیشه یکی از شما باقی خواهم ماند".