چهار دلیل برای حذف باورنکردنی اسپانیا از جام جهانی

چهار دلیل برای حذف باورنکردنی اسپانیا از جام جهانی

سایت رسمی فوتبالی - در یکی از باورنکردنی ترین اتفاقات جام جهانی تا اینجا، اسپانیا در مرحله یک هشتم در برابر روسیه میزبان حذف شد. بسیاری انتظار داشتند که آنها در فینال این رقابت ها حضور داشته باشند اما بعد از حذف قهرمان جام جهانی 2010 صحبت های بسیاری مطرح شد.

به گزارش فوتبالی، اسپانیا این رقابت ها را یک اتفاق شوکه کننده حتی پیش از اولین ضربه به توپ آغاز کرد. تنها یک شب پیش از شروع جام جهانی، آنها لوپتگی را بعد از اعلام توافق با رئال مادرید اخراج کردند و فرناندو هیرو را به عنوان جانشین او انتخاب کردند.

آنها با دو گلی که دیه گو کاستا زد با تساوی 3 – 3 بازی اول را به پایان رساندند. پیش از هت تریک رونالدو که از روی یک ضربه آزاد عالی در دقایق آخر بازی تکمیل شد، به نظر می رسید که آنها از پیروزی خود مطمئن هستند.

آنها اولین پیروزی خود را در بازی برابر ایران به دست آوردند اما این پیروزی آسان به دست نیامد. کاستا در نیمه دوم یک گل اتفاقی زد و این اتفاق در حالی رخ داد که ایران فرصت های بسیاری را برای کسب امتیاز از دست داد.

صعود آنها به مرحله یک هشتم با یک تساوی 2 – 2 برابر مراکش در بازی که اسپانیا دوباره عقب افتاد، قطعی شد. صدرنشینی در گروه به این معنا بود اسپانیا در سمت آسان تر جدول قرار خواهد داشت و به راه آسانتری  نسبت به پرتغال که در گروه دوم شد و در قسمت سخت تر جدول قرار گرفت، برای رسیدن به فینال در پیش داشت. 

سوال هایی درباره دلایل شکست اسپانیا در راه رسیدن به قهرمانی جهان در روسیه وجود دارد. در این مطلب چهار اشتباه آنها در جریان رقابت ها را بررسی خواهیم کرد.

1 . اخراج لوپتگی دو روز پیش از اولین بازی آنها در رقابت ها

لوییس رابیالز، رییس فدراسیون فوتبال اسپانیا، تاکید داشت که او بعد از اعلام عقد قرارداد لوپتگی با رئال مادرید، هیچ چاره ای جز اخراج کردن او نداشت و مدعی بود که تنها پنج دقیقه قبل از اعلام رسمی این خبر از آن مطلع شده است. اخراج او قابل درک بود اما این باعث نمی شود تا این کار درستی به حساب بیاید. درواقع کار لوپتگی هم درست نبود اما دو روز قبل از اولین بازی او بهترین فرد برای هدایت تیم در مسابقات بود.

یک مربی جدید نمی توانست به اردوی اسپانیا بیاید و در این مدت کوتاه روش بازی آنها را تغییر دهد. تمام تیم های اسپانیایی، از تیم های پایه گرفته تا بزرگسال به یک سبک بازی می کنند و برای احترام به این موضوع هیرو تنها تغییرات کوچکی در تیم انجام داد. هیچ شکی نیست که تغییر مربی باعث ایجاد ناهماهنگی در رختکن نیز شد.

لوپتگی بعد از دو سال کار درک متقابلی با تیم داشت. شاید این تغییر مربی تغییر چندانی روی تاکتیک و سبک آنها نداشت اما قطعا از نظر روانی تاثیر بسیاری داشت. 

2. عدم وجود پلن بی

موفقیت های اخیر اسپانیا به دلیل سک فوتبال جذاب آنها بوده است. آنها چهار سال سلطه بی چون و چرا بر فوتبال جهان داشتند. اسپانیا قهرمان جام جهانی 2010 و یورو 2008 و 2012 شد. اما در روسیه این سبک فوتبالی تاثیری که آنها انتظار داشتند را نداشت.

در برابر روسیه آنها 1113 پاس ارسال کردند که رکورد جام جهانی به حساب می آید اما تنها 14 شوت داشتند که به ندرت حتی باعث تهدید دروازه روسیه شد.

کنار آمدن با برنامه آنها برای روسیه بسیار آسان بود. آنها بسیار کند بودند. دیه گو کاستا در تمامی بازی ها در ترکیب اولیه حضور داشت اما آنها از قدرت او استفاده نکردند. او در برابر پرتغال روی یک توپ بلند گل زد اما آنها به این استعداد  توجه نکردند.

آنها در برابر روسیه ترجیح دادند که بازی مستقیم را در دستور کار خود قرار بدهند تا بتوانند موقعیت های خطرناکتری ایجاد کنند چرا که روسیه به این موضوع عادت نداشت. آنها سبک بازی خودشان را دارند و اگر نتوانند از آن استفاده کنند هیچ گزینه آلترناتیوی برای آنها وجود ندارد.

3. حذف سسک فابرگاس از تیم

اسپانیا پر از بازیکنان خلاق است اما با این وجود هیچ ارتباطی بین خط هافبک و خط حمله دیده نمی شد. تعداد کمی از هافبک ها در این تیم با دیه گو کاستا یا بازیکنی مانند کاستا بازی کرده اند. هافبک اسپانیایی که با کاستا بازی کرده و توانایی برقراری ارتباط با او را دارد در استودیوی تلویزیونی نشسته بود: سسک فابرگاس.

شاید فابرگاس فصل خیلی خوبی با چلسی نداشت اما در سه فصلی که در استمفورد بریج با کاستا هم بازی بود، رابطه بسیار خوبی در زمین داشتند. اسپانیا نتوانست بازی خوبی از کاستا بگیرد و خیلی کم به صورت مستقیم با او بازی می کردند.

فابرگاس توانایی ارسال پاس های کوتاه و هوشمندانه را دارد اما توانایی ارسال مستقیم توپ به جلو را نیز دارد و شاید این چیزی بود که در اسپانیا وجود نداشت.

4. عدم انتخاب وینگرها

هرچیزی که ما از اسپانیا در این رقابت ها دیدیم چند بعدی بود. این کاملا تقصیر هیرو نیست چون تیم پیش از حضور او انتخاب شده بود. اما بدون توجه به شرایط بازی، آنها هیچ شانسی برای تغییر اتفاقات نداشتند.

چیزی که اسپانیا در اختیار نداشت کناره ها بود و با اینکه این با سبک بازی کردن آنها همخوانی نداشت اما می توانست مفید باشد. آنها لوکاس وازکز را در تیم داشتند اما کس دیگری نبود.

مارکوس آسنسیو می توانست در سمت چپ بازی کند اما ترجیح می داد که داخل شود و بازی را در میانه میدان در دست بگیرد. شاید حضور خوزه کالخون و ویتولو می توانست به آنها کمک کند.