ابتدا باید بگویم آن جلسه ای که مهدی طارمی درباره اش حرف زده، مربوط به قبل از حضور او در ترکیه و عقد قرارداد با ریزه اسپور است. ماجرا از این قرار بود که یکی از دوستان پرسپولیسی ام که یک رستوران در درکه دارد، به من زنگ زد و گفت شام بیا اینجا. اتفاقا ما در جام ستاره ها بازی هم داشتیم، ولی به خواست دوستم به رستوران رفتم. صاحب رستوران که پرسپولیسی هم هست به من گفت امشب طارمی و هدایتی اینجا می آیند و شما هم بیا وساطت کن که طارمی در پرسپولیس بماند و من به احترام دوستم به آنجا رفتم.
طارمی و هدایتی کمی بعدتر از من و هاشمی نسب و طباطبایی آنجا آمدند؛ من ابتدا خواستم با طارمی به صورت خصوصی حرف بزنم اما ده نفر دور و برمان بودند. در نهایت به اینجا کشید که من و هدایتی و طارمی و طباطبایی و هاشمی نسب سر یک میز نشستیم و صحبت کردیم. این را هم بگویم که انصافا حسین هدایتی یک پرسپولیسی است و همیشه به این تیم کمک کرده است. در نهایت شروع به صحبت کردیم و به هدایتی گفتم این بچه پول می خواهد. به مهدی گفتم تو پول داری؟ گفت به خدا ندارم. از هدایتی خواستم که هر مبلغی توافق می کنند، نیمی از پولش را الان بدهید من فردا او را می آورم تا قرارداد ببندد.
هدایتی به من گفت الان پول ندارم. گفتم اینطور نمی شود. اگر می خواهید به ترکیه نرود نصف پولش را بدهید. حتی هدایتی دلخور شد و گفت من را قبول نداری؟ گفتم شما را قبول دارم اما در این فوتبال آنقدر مدیر دروغگو دیدم که خروارها پول دارند اما مدام دروغ می گویند. دیگر به هیچ کس اعتماد نمی کنم. گفتم شما یک چک ضمانت به طارمی بدهید که او بداند فردا صبح پول در حسابش است و خیالش راحت باشد.
این ماجرا اصلا به من ارتباطی نداشت؛ من نه بازیکن پرسپولیس بودم و نه در این تیم کاری انجام دادم. فقط به احترام آن دوستم که صاحب رستوران بود به جلسه رفتم. به هدایتی و طارمی هم گفتم که هیچ کاری ندارم چقدر می خواهید توافق کنید، فقط نیمی از پول را الان پرداخت کنید تا همه چیز حل شود.
جملاتی که آن شب به مهدی طارمی گفتم را یادم نمی رود؛ به مهدی گفتم به عنوان یک فوتبالیست قدیمی از من بشنو که تو بازیکن بزرگی هستند و اگر قرار است از پرسپولیس جدا شوی، به لیگ آلمان، اسپانیا، انگلیس و یا حتی فرانسه برو. من همیشه نظرم این بوده حضور در یونان، ترکیه، بلژیک و روسیه کمکی به فوتبالیست های ایرانی نمی کند. به مهدی هم اینها را گفتم.
به طارمی گفتم در 30 سالگی به ترکیه رفتم و کلاهم را برداشتند؛ تو در 22 سالگی اگر بروی که نمی توانی از پس شان بربیایی. گفتم اول ببین با باشگاه پرسپولیس به کجا می رسی و اگر پولت را ندادند، برو ترکیه و قراردادت را ببند. همه این اتفاقات زمانی افتاد که مهدی هنوز به ترکیه نرفته بود.
تاکید می کنم که من هیچ نقشی در مذاکرات پرسپولیس و طارمی نداشتم و فقط به عنوان یک دوست آنجا حضور یافتم تا کمک کنم. مساله دیگری هم وجود نداشت. اتفاقا در آن جلسه پولی هم به طارمی از طرف هدایتی پرداخت نشد و دیگر هم نمی دانم بعد از آن جلسه چه اتفاقاتی رخ داد.