به گزارش "ورزش سه"، مراوده زلاتان - گواردیولا را بازتابنده همه مراودات درنیامده و به بیراهه کشیده شده فوتبال این دوران بین یک بازیکن بزرگ و یک مربی افسانه ای می خوانند. مراوده ای که قرار بود جادویی شود یک سال دوام آورد، فقط یک سال و سپس به نابودی گرایید. به یک دشمنی کینه جویانه و سیاه.
جابجایی زلاتان و اتوئو بین بارسلونا و اینتر در تابستان 2009 موازی با پیوستن کریستیانو رونالدو به رئال انجام شد کاتالان ها در بازار دست به جیب برده اند و از قافله خریدهای بزرگ دور نماندند. ولی در دل همان جابجایی، شراره هایی جلب نظر می کردند. اتوئو طی فصل سپری شده سی و شش گل برای بارسا زده بود و همه در نوکمپ دوستش داشتند، همه جز پپ. پپ، اتوئو را راهی اینتر کرد و برای انتقال زلاتان مبلغی هم پرداخت که بدین معنی بود بارسا حدود شصت و پنج میلیون یورو در این جابجایی پرداخته، رقمی نامتعارف در تاریخ باشگاه. چنان که خاویر سالا مدیر مالی بارسا همان زمان گفت ".... همین تیم بارسا با مبلغی بسیار کمتر از این قهرمان لالیگا و اروپا شده".
شصت هزار نفر از زلاتان در نوکمپ استقبال کردند. او بیست و هشت ساله بود و در اوج قرار داشت، قراردادش پنج ساله بود و سرمایه گذاری شیرینی به نظر می رسید. او در بدو ورودش به نوکمپ بوسه ای بر پیراهن آبی اناری زد و جمله ستایشگرایانه ".... فوتبال آنها زیبا است. به اطرافم نگاه می کنم و آنها را می بینیم، مسی، اینیستا، ژاوی، دنی آلوز و بوسکتس را " را بر زبان آورد.
همه چیز درخشان آغاز شد و زلاتان در نخستین بازی رسمی اش با پیراهن بارسا طی پیروزی 1-5 برابر بیلبائو در سوپر کاپ پاس گلی برای مسی ارسال کرد. در سومین بازی اش مقابل گیخون نخستین گلش را با آن پیراهن زد و در چهار بازی بعدی اش در لیگ هم دروازه ها را گشود تا نخستین بازیکن لالیگا که در پنج دیدار متوالی گل زده شود. رکورد زدن یازده گل در چهارده دیدار شامل گل پیروزی بخش در ال کلاسیکو همه چیز را رویایی نشان داد. ولی پشت آن ظاهر دل انگیز، تنش فزاینده اش جاری بود و توقف ماشین گلزنی زلاتان، آتش زیر خاکستر را به رخ کشید. وقتی پپ در ژانویه سال بعد قراردادش را برای یک سال تمدید کرد زلاتان در نوکمپ به پایان راه رسیده بود. پسر سوئدی طی سه ماه فقط دو گل زده و اعتماد به نفس همیشگی اش بر باد رفته بود. مسی دروازه ها را پیاپی می گشود و تمایلش به قرار گرفتن در نوک حمله، جایگاه زلاتان را زیر سئوال برده بود.
دیدار ساراگوسا - بارسا بازتابنده جایگاه کوچک شده زلاتان در تیم بود. مسی سه بار دروازه را گشود و زلاتان چندین فرصت را از کف داد. وقتی داور در وقت تلف شده نقطه پنالتی را نشان داد مسی بود که توپ را به زلاتان داد تا او هم سهمی در آن پیروزی بیابد. زلاتان دروازه را باز کرد ولی پیروزی 4-2 خبر از نقش دوم او می داد. او دروازه آرسنال در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان در لندن باز کرد، ولی پپ در دیدار برگشت او را کنار گذاشت و مسی چهار بار دروازه را به آتش کشید.
زلاتان آن دوران را با سردرگمی - بی تناسب با شخصیت و توانایی هایش - به یاد می آوریم. با دو بازی بی روح برابر تیم سابقش اینتر، با دو بار تعویض شدن. او بعدها درگیری اش با پپ در رختکن پس از حذف بارسا برابر اینتر را در کتابش با جزئیات توصیف کرد "... گواردیولا به من خیره شد. من هم به او خیره شدم و فکر کردم دشمن من او است، همین مرد. همین کسی که این جا ایستاده و سر طاسش را می خاراند. خیره شدم و فریاد زدم برو به جهنم"... همان زمان مینا رایولا مدیر برنامه های زلاتان جمله عجیب "... اگه گواردیولا نمی خواد از بازیکن گران قیمتش استفاده کنه بهتره بره بیمارستان روانی" را بر زبان آورد.
منتقدان پپ می گفتند ظاهری بیش از حد متواضع دارد و فیلسوف ماب به نظر می رسد، ولی مردی است لبالب از تناقض و بسیار بی ترحم. می گفتند تحمل بازیکنان پرزرق و برق و پرحرف را ندارد و به همین دلیل ژرارد پیکه را که زندگی خصوص پر سر و صدایی داشت به زحمت پذیرفت و به همین دلیل هم اتوئو را که زبان تندی داشت روانه ایتالیا کرد.
در حقیقت پپ سر زلاتان همان بلایی را آورد که سر اتوئو آورد. زلاتان سه ماه پس از جدایی اش از بارسا در یک برنامه تلویزیونی گفت "... اگر گواردیولا با من مشکل داشت باید آن را حل می کرد. او رهبر تیم بود، مربی تیم. او با بیست نفر طی تمرینات مهربانانه حرف می زد و به من که می رسید خاموش می شد و رویش را برمی گرداند". اتوئو هم در توصیف پپ جمله مشابهی را بر زبان آورده بود "... گواردیولا شهامت رو در رو حرف زدن با من را نداشت".
ولی در کنار همه این رویارویی های دو طرفه می توان به ناسازگاری زلاتان به رویکرد و سیستم گواردیولا در بارسا پرداخت، به این که نمایش زلاتان همساز با تیکی تاکای پپ نبود و پپ در آن دوران به مهاجم نوک سنتی نیاز / اعتقاد نداشت. چنان که آریگو ساچی، مربی افسانه ای ایتالیایی، به گواردیولا هشدار داده و گفته بود "پسر سوئدی بازیکن خارق العاده ای است، ولی بیش از حد فردگرا است و با ارکستر بارسا همساز نخواهد شد".
زلاتان همین امر را در کتابش جور دیگری توصیف کرد و نوشت "... مربیان بزرگ مشکلات را حل می کنند و مربیان کوچک از دشواری های می گریزند... وقتی بارسلونا مرا خرید یعنی یک اتومبیل فراری را بدست آورد، ولی گواردیولا به یک فیات نیاز داشت، نه فراری"... زمان سپری شد و درخشش زلاتان ادامه پیدا کرد، همین طور پرواز پپ در تیم هایی متفاوت با بارسای افسانه ای، زمانی که از ستاره های تکرو فرار نمی کرد.